به گزارش پارس نیوز، 

قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی و فهم بهتر و بیشتر آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را برای شما آماده می‌کنیم.

اعراف، نام دیگرش «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای ۲۰۶ آیه است. در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند خداوند بین او و ابلیس پرده‌ای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت می‌کند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.

امام صادق علیه السلام هم فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روز‌های جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آن‌ها حسابرسی نمی‌کند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آن‌ها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت می‌دهند.

چهار دلیلی که منطق بت پرستان را باطل کرد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿۱۹۴﴾

در حقیقت کسانى را که به جاى خدا مى‌ خوانید بندگانى امثال شما هستند پس آن‌ها را [در گرفتاریها]بخوانید اگر راست مى‌ گویید باید شما را اجابت کنند (۱۹۴)

أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَیدٍ یبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْینٌ یبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ یسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ ﴿۱۹۵﴾

آیا آن‌ها پاهایى دارند که با آن راه بروند یا دستهایى دارند که با آن کارى انجام دهند یا چشمهایى دارند که با آن بنگرند یا گوشهایى دارند که با آن بشنوند بگو شریکان خود را بخوانید سپس در باره من حیله به کار برید و مرا مهلت مدهید (۱۹۵)

تفسیر

این دو آیه همچنان بحثهاى توحید و مبارزه با شرک را ادامه مى دهد، و بحثهایى را که در این زمینه در آیات قبل بوده تکمیل مى کند، شرک در عبادت و پرستش غیر خدا را عملى سفیهانه و دور از منطق و عقل معرفى مى نماید.

دقت در مضمون این دو آیه نشان مى دهد که با چهار دلیل، منطق بت پرستان ابطال گردیده و سر اینکه قرآن با استدلالهاى مختلف، پیرامون این مسئله بحث مى کند و هر زمان برهانى تازه ارائه مى دهد این است که شرک بدترین دشمن ایمان و سعادت فرد و جامعه است، و، چون ریشه‌ها و شاخه هاى گوناگونى در افکار بشر دارد، و هر زمان به شکل تازهاى ظهور مى کند و جوامع انسانى را مورد تهدید قرار مى دهد لذا قرآن از هر فرصتى براى قطع این ریشه خبیث و شاخه هایش استفاده مى کند.

نخست مى گوید: (آنهایى را که شما جز خدا مى خوانید و عبادت مى کنید و از آنان یارى مى طلبید بندگانى همچون خود شما هستند)! (ان الذین تدعون من دون الله عباد امثالکم).

بنابر این معنى ندارد که انسان در مقابل چیزى که مثل خود او است، به سجده بیفتد و دست نیاز به سوى او دراز کند و مقدرات و سرنوشتش را در دست او بداند.

به تعبیر دیگر: مفهوم آیه این است که اگر دقت کنید مى بینید، آن‌ها هم جسم دارند و اسیر زنجیر مکان و زمان هستند و محکوم قوانین طبیعتند و هم محدود از نظر عمر و زندگى و توانایی هاى دیگر، خلاصه هیچ امتیازى بر شما ندارند، تنها با خیال و وهم و امتیازى براى آن‌ها ساخته اید.

در اینکه چرا در این آیه به معبودهاى بت پرستان (عباد) که جمع (عبد) به معنى بنده است اطلاق شده در حالى که عبد را به موجود زنده مى گویند، تفسیرهاى متعددى وجود دارد.

نخست اینکه ممکن است اشاره به معبودهاى انسانى، همچون مسیح براى مسیحیان، و فرشتگان براى بتپرستان عرب، و امثال آن بوده باشد.

دیگر اینکه ممکن است روى توهمى که آن‌ها پیرامون بت‌ها داشتند با آن‌ها سخن گفته باشد که اگر فرضا آن‌ها داراى عقل و شعورى هم باشند، موجودى برتر از شما نخواهند بود.

سوم اینکه (عبد) در لغت گاهى به معنى موجودى که تحت تسلط و فرماندیگرى است و در برابر آن خاضع است هر چند عقل و شعور نداشته باشد نیز گفته شده، از جمله به جاده اى که مرتبا از آن رفت و آمد مى کنند (معبد) (بر وزن مقدم) گفته شده است.

سپس اضافه مى کند اگر فکر مى کنید آن‌ها قدرت و شعورى دارند (آن‌ها را بخوانید ببینید آیا شما را جواب مى دهند اگر راست مى گوئید) (فادعوهم فلیستجیبوا لکم ان کنتم صادقین)؛ و این دومین دلیلى است که براى ابطال منطق آن‌ها بیان شده و آن اینکه سکوت مرگبارشان نشانه بى عرضگى آن‌ها و عدم قدرتشان بر هر چیز است.

چهار دلیلی که منطق بت پرستان را باطل کرد

در سومین بیان روشن مى سازد که آن‌ها حتى از بندگان خود پست‌تر و ناتوان ترند: (خوب بنگرید آیا آن‌ها لا اقل همانند شما پاهائى دارند که با آن راه بروند) (اءلهم ارجل یمشون بها)(یا دستهایى دارند که با آن چیزى را بگیرند و کارى انجام دهند) (ام لهم اید یبطشون بها).

(یا چشمهائى دارند که با آن ببینند) (ام لهم اعین یبصرون بها)

(یا گوشهائى دارند که با آن بشنوند (ام لهم اذان یسمعون بها)

به این ترتیب آن‌ها به قدرى ضعیفند، که حتى براى جابجا شدن نیاز به کمک شما دارند و براى دفاع از موجودیت خود، نیازمند به حمایت هستند، نه چشم بینا، نه گوش شنوا و نه هیچ احساس دیگرى در آن‌ها وجود ندارد.

سرانجام در پایان آیه ضمن تعبیر دیگرى که در حکم چهارمین استدلال است مى گوید: (بگو اى پیامبر این معبودهایى را که شما شریک خدا قرار داده ایدبر ضد من بخوانید و همگى دست به دست هم دهید و براى من تا آنجا که مى توانید نقشه بکشید و در این کار هیچگونه تاخیر روا مدارید، ببینیم با این حال کارى از همه شما ساخته است)؟ (قل ادعوا شرکائکم ثم کیدون فلا تنظرون)

یعنى اگر من دروغ مى گویم و آن‌ها مقربان خدا هستند و من به حریم احترامشان جسارت کرده ام، پس چرا آن‌ها مرا غضب نمى کنند، و نیروى آن‌ها و شما کمترین تاءثیرى در وضع من ندارد، بنابر این بدانید این‌ها موجودات غیر مؤ ثرى هستند که توهمات شما به آن‌ها نیرو بخشیده!

انتهای پیام/