به گزارش پارس نیوز، 

مقصر اصلی کدام نهاد یا ارگان تبلیغاتی یا زیارتی می‌تواند باشد وقتی‌که بهترین اوقات نسل نوجوان و جوان و حتی کودکان کشور اینگونه توسط دست‌های ناشناخته به‌سوی بی‌هویت شدن پیش می‌روند تا بدون حضور مستمر و کنکاش مسئولان آینده‌نگر فرهنگی- عقیدتی که ۴۰ سال برای تثبیت آن خون‌دل‌ها خورده شده به‌سوی انحرافات اخلاقی سوق داده شوند؟ آن هم با یک کار به ظاهر ساده پخش فیلم در واگن‌های قطار که برای نوجوانان مناسب نیست. برای به کرسی نشاندن بعضی از عوامل جامعه هنری سال‌ها تلاش شد تا در یک مقطع از زمان که نهاد فرهنگ و هنر کشور اسیر افکاری خاص شده بود طرح تهیه فیلم‌های شبکه خانگی را نهادینه نمایند و از آن زمان بود که این موریانه نه‌تن‌ها در محیط خانه‌ها بلکه در جمع‌های دورهمی وسیله به‌اصطلاح سرگرمی شد. فیلم‌هایی که در آن‌ها راه و رسم برقراری بعضی از ارتباطات را در آینه راننده بعضی تاکسی‌های دربستی آژانس‌ها می‌توان فراگرفت! بهتر است قبل از عنوان کردن اصل سناریوی چالش‌برانگیزی که هر روز برای بیش از ۵۰۰ نفر از جامعه پاک‌نهاد کشور تنها در یکی از مسیر‌ها به‌سوی بارگاه مقدس ثامن‌الحجج تکرار می‌شود نگاهی داشته باشیم به داستان اسب تراوا که چندان هم بی‌شباهت به بعضی از تلاش‌های مشابه برای به کرسی نشاندن طرح ۲۰۳۰ سازمان فرهنگی یونسکو در کشور نیست. همانگونه که وقتی به‌رغم برنامه‌ریزی‌های از پیش تدوین‌شده نتوانستند مسئولان ارشد نظام را مجاب نمایند تا اجازه حذف آزمون‌ها را دریافت کنند سؤال‌های «سمپاد» را از کتاب ۶۰‌صفحه‌ای فرانسوی که در آموزشگاه‌ها تدریس می‌شود عیناً کپی‌برداری کرده و به جلسه‌های امتحان فرستادند تا همه شرکت‌کنندگان رشته IQ قبول شوند! و تصویر ابوعلی سینا را از روی دفاتر بیمه سلامت حذف کردند تا زمینه به سرقت رفتن این دانشمند ایرانی نیز برای بعضی از همسایگان فرصت‌طلب مهیا گردد. همانگونه که رشادت مردان بزرگ در کتاب‌های درسی محدود یا محو گردید و آب هم از آب تکان نخورد! وقتی این اتفاقات زنجیره‌ای در کشوری اسلامی به وقوع می‌پیوندد دلیلی است برای نگرانی دشمنان آن و هشداری برای حضور عنکبوت‌هایی تنیده در تار‌های ارگان‌های تأثیرگذار! رویداد این داستان از عصر برنز پس از ایلیاد هومر و پیش از ادیسه هومر به وقوع می‌پیوندد که با بهره‌گیری از نوعی حیله جنگی، در پایان یونانی‌ها توانستند به شهر تراوا وارد شوند و اینگونه به رویارویی مستقیم که می‌دانستند در آن شکست می‌خورند پایان دهند! در سرشناس‌ترین نسخه موجود ذکرشده، پس از محاصره بی‌ثمر تراوا، یونانی‌ها پیکری عظیمی از یک اسب چوبی ساختند تا مردانی منتخب را در آن پنهان نمایند. آن‌ها اینچنین وانمود می‌کردند که صحنه را ترک می‌کنند و تنها تروجان یعنی همان اسب چوبی ساخته و پرداخته شده خود را به‌عنوان نشان پیروزی داخل شهر می‌برند و در میدان مرکزی جای می‌دهند. آن شب نیرو‌های یونانی زمانی که همه در خواب غفلت بودند از شکم اسب چوبی خارج شدند و دروازه‌های شهر را برای ورود بقیه ارتش یونان که در تاریکی شب کمین کرده بودند گشودند تا بدون هیچ‌گونه برخوردی وارد شوند و شهر را تسخیر نمایند. امروز دیگر تئوری‌های اسب چوبی قدیمی و غیرقابل استفاده شده است، اما رؤیای آندلس هنوز هم می‌تواند به نحوی از انحا و موریانه‌وار کارساز باشد. راوی یکی از مدیران ارشد ارتباط‌جمعی ارگانی دولتی است که همراه همسر و دو فرزند نوجوان دختر و پسرش در یک کوپه اختصاصی و به‌وسیله قطار عازم زیارت مرقد مطهر امام هشتم در مشهد مقدس بوده که برای رسیدن به مقصد ناچار است ۱۶ ساعت از وقت خود را در این محدوده کوچک سپری نماید. دلش می‌خواهد علاوه بر خود و همسرش، فرزندانش نیز با قلبی آماده و روحی سرشار به بارگاه ملکوتی ثامن‌الحجج پا بگذارند تا شاید کرامات این سفر معنوی در آینده آثار تلقین‌ها از شبکه‌های اجتماعی کمتر تأثیرگذار باشد. از این نظر به برکات سفر بسیار امیدوار است غافل از اینکه شبکه مداربسته تلویزیونی که در کوپه‌های قطار زیارتی نصب‌شده است در تمام این زمان طولانی تنها به نمایش فیلم‌های خانگی درجه سه که جنبه غیرعمومی دارد، اما مملو از تحریک غریزه‌های جنسی و عاطفی آن‌هم برای نسل نوجوان و جوان است می‌پردازد که در آن هر آنچه توانسته از پرده‌دری برای جذاب کردن فیلم بهره جسته است. روایت این مرد میانسال که عرق معنوی سراپای وجودش را منقلب کرده بود و مرتب استغفار می‌فرستاد و از خود سؤال می‌کرد چگونه می‌توان این عمل خلاف فرهنگی و به روایت او منافی عفت جامعه را آن‌هم در یک سفر معنوی و زیارتی و در قطاری که در اصل متعلق به وزارت راه و ترابری جمهوری اسلامی است تحمل کرد و جواب فرزند نوجوان پسر را که مرتب می‌پرسد منظور از نمایش اینگونه فیلم‌های شبکه خانگی در یک مکان عمومی و در یک سفر معنوی چه می‌تواند باشد را چه باید داد و نگاه‌های توأم با حیای دختری چادربه‌سر را چگونه تفسیر نمود؟ و اصولاً ارتباط این موضوع و نمایش اینگونه فیلم‌ها در یک سفر کاملاً معنوی که ۹۹ درصد از مسافران آن زائرانی هستند که سال یا سال‌هایی را در انتظار مانده‌اند تا مشرف شوند با طرح ۲۰۳۰ یونسکو که قبل از رؤیت مسئولان بلندپایه نظام به‌صورت بخشنامه به واحد‌های آموزشی ابلاغ می‌شود و همچنین ارتباط بعضی از مدیران وزارت «صمت» با ماجرای ورود اتومبیل‌های خارجی و محصولات لاکچری و فروش اردوگاه فرهنگی دانش‌آموزان شهید باهنر تهران به بخش خصوصی آن‌هم در بهترین نقطه پایتخت برای ساخت ویلا‌های آنچنانی در آینده چه می‌تواند باشد؟ آیا بوی نامطبوع اسب تراوا، رؤیای آندلس و طرح ۲۰۳۰ از لابه‌لای این حوادث که هر روز چهره کریه خود را به نحوی و در گوشه‌ای از‌ام‌القرای اسلام به نمایش می‌گذارد به مشام مسئولان و متصدیان نهاد‌ها و ارگان‌های نظارتی نمی‌رسد تا علاج واقعه را قبل از وقوع به انجام برسانند؟!


انتهای پیام/