به گزارش پارس نیوز، 

فیلم سینمایی «دشمن زن» یکی از آثار کمدی در حال اکران است که از حضور جواد یساری نیز بعد از سال‌ها ممنوع‌الفعالیتی بهره برده است؛ سام درخشانی، الناز حبیبی، بهاره کیان‌افشار، بهرنگ علوی و گوهر خیراندیش از بازیگران این فیلم هستند که اولین ساخته کریم امینی به حساب می‌آید.

 

 

«دشمن زن» اولین فیلم سینمایی کریم امینی است؛ کارگردانی که پیش از این سابقه دستیار کارگردانی هم داشته است و با محمدحسین فرحبخش که تهیه‌کننده اولین فیلمش است نیز همکاری‌های متعددی را رقم زده. او در اولین تجربه کارگردانی‌اش فیلمنامه‌ای کمدی را مقابل دوربین برده و از بازیگران سینما و تلویزیون هم در نقش‌های متفاوتی استفاده کرده است. الناز حبیبی و بهرنگ علوی در این فیلم شخصیت‌هایی را بازی کردند که مخاطب شبیه‌شان را تا پیش از این کمتر دیده بود.

کریم امینی (کارگردان)، محمدحسین فرحبخش (تهیه‌کننده)، الناز حبیبی و بهرنگ علوی (بازیگران) این فیلم به همراه جواد یساری که قطعه‌ای را در این فیلم اجرا کرده است مهمان کافه خبر بودند تا پاسخگوی سوال‌های ما درباره «دشمن زن» باشند.

بحث را از فیلم کمدی ساختن شروع کنیم، آقای امینی شما به عنوان کارگردان فیلم چطور شد که تصمیم گرفتید فیلمنامه «دشمن زن» که کمدی است را جلوی دوربین ببرید؟ حال و روز جامعه و اینکه مردم از فیلم‌های مفرح استقبال بیشتری می‌کنند چقدر در تصمیم شما برای ساخت این فیلم تاثیر داشت؟

کریم امینی: طبیعتا شرایط جامعه درباره بحثی که مطرح کردید تاثیر دارد. فیلم‌هایی که آقای فرحبخش هم در آنها به عنوان تهیه‌کننده حضور داشتند بیشتر آثار کمدی بودند و فیلم جدی که ایشان تهیه‌ کردند اگر اشتباه نکنم مربوط به سه سال پیش است. قطعا ایشان هم با توجه به شرایط روز جامعه فیلم تهیه می‌کنند و وقتی تصمیم می‌گیرند که چند سال پیاپی فیلم کمدی تهیه‌ کنند حتما سلیقه مردم و جنبه سرگرمی آثاری که تهیه‌ می‌کنند را هم درنظر می‌گیرند. من هم سال‌ها دستیار ایشان و کارگردان‌هایی که در پویا فیلم، فیلم می‌ساختند بودم و می دانستم که ایشان هم خیر من را می‌خواهند. شاید ابتدا تصمیم خودم ساخت یک فیلم جدی بود اما وقتی پیشنهاد ساخت این اثر به میان آمد، من هم استقبال کردم. آقای فرحبخش هم لطف کردند و به من اعتماد کردند و مثل همه کارگردان اولی‌هایی که آمدند و آنجا فیلم ساختند من هم اولین اثرم را جلوی دوربین بردم.

دوست داشتید اولین تجربه فیلمسازی‌تان کمدی باشد یا ترجیح می‌دادید با یک اثر جدی وارد سینما شوید؟

امینی: قرار بود فیلم جدی بسازم و پیگیر کارهایش هم بودم ولی واقعا الان که شرایط را می‌بینم متوجه شدم که بهترین کار را کردم. فقط هم بحث فروش نیست، بحث سرگرمی هم در میان است، ممکن است دو سال پیش کار جدی هم سرگرمی بود و مردم لذت می‌بردند از تماشای فیلم جدی اما حالا شرایط فرق کرده است. شاید اگر «ابد و یک روز» در این شرایط اکران می‌شد من فکر می‌کنم 200 میلیون تومان می‌فروخت، البته این را برای مثال گفتم ولی منظورم کلی است. در این شرایط که اوضاع روز به روز بدتر هم می‌شود موفق شدن فیلم کمدی در گیشه هم سخت است چه برسد به آثار دیگر. البته صرف کمدی بودن هم شرط فروش نیست، به هر حال هر کار باید استاندارد و کیفیت داشته باشد. الان موجی راه افتاده و همه می‌گویند فیلم کمدی بسازیم که بفروشد اما فیلم کمدی بد هم داریم که اصلا نمی‌فروشد.

هر فیلم کمدی را نمی‌توانیم یک فیلم بفروش بدانیم، آقای فرحبخش شما به عنوان تهیه‌کننده در آثار کمدی زیادی حضور داشتید اما در «دشمن زن» یک برگ برنده رو کردید و آن هم حضور جواد یساری در فیلم بود. چطور شد که تصمیم گرفتید از ایشان برای خواندن قطعه‌ای در فیلم دعوت کنید؟

محمدحسین فرحبخش: ابتدا این را بگویم که آقای یساری بزرگ ما هستند و بچه محل ما بودند و از دوران نوجوانی ما خدمت‌شان ارادت داشتیم، آهنگ‌هایشان را هم دوست داشتیم. آن‌هایی هم که اَه و پیف می‌کنند ادای انتلکتوئل بازی در می‌آوردند و اگر سوار ماشین‌شان شوی یواشکی هم که شده جواد یساری گوش می‌کنند. اما ما این‌طور نیستیم و خیلی راحت می‌گوییم جواد یساری گوش می‌کنیم، چه قبل از انقلاب و چه حالا. دین و اعتقادات آدم‌ها را هم در عملکرد آدم‌ها می‌بینیم، در حرف و ظاهر یک یک ریالی قبول نداریم.

من سال‌ها قبل هم در فیلم «مهمان» از صدای آقای یساری استفاده کردم و امین حیایی آهنگ «سپیده دم» را می‌خواند، آن را ترجمه انگلیسی کرده بود و خیلی بامزه می‌خواند. در دو سه فیلم دیگر صدای ایشان را گذاشتیم و یک نفر دیگر لب زد. ایشان را گم کرده بودم و بعد از مدت‌ها مجددا پیدای‌شان کردم و از ایشان خواهش کردم که در این فیلم حضو داشته باشند. ایشان هم ابتدا راضی به این کار نمی‌شدند اما به دلیل لطفی که به من داشتند پذیرفتند و اعتماد کردند. امیدوارم که بعد از این فیلم کنسرت برگزار کنند یا در فیلم‌های دیگر هم بخوانند.

حضور ایشان در فیلم «دشمن زن» با بقیه کارهایی که در آینده برای‌شان اتفاق خواهد افتاد فرق بزرگی دارد و آن این است که این کار یک یادگاری ویژه به جای خواهد ماند. از طرف دیگر حضور ایشان به داستان ما هم می‌خورد. من فیلم کمدی زیاد ساختم و بیشترشان هم فروش کرده است اما این فیلم یک حسن دیگری هم داشت و آن این بود که فیلمنامه‌اش هم دیالوگ‌های کمدی داشت و هم موقعیت‌های این‌چنینی.

به نظرم جا دارد اینجا از مسئولان ارشاد، آقایان حیدریان و داروغه‌زاده هم تشکر کنم، آن‌ها پای آقای یساری ایستادند و مقابل کسانی که بی‌دلیل و غیرقانونی می‌خواستند این اتفاق نیفتد، مقاومت کردند. این مسائل و مخالفت‌ها متاسفانه نشات گرفته از بدعت‌های غلطی است که آسیب می‌زند، چرا یساری باید 40 سال نخواند؟ ناصر ملک‌مطیعی چرا باید این همه سال ممنوع‌الفعالیت باشد؟ یا دیگران هم همین‌طور. خدا لعنت کند کسانی را که در دهه شصت این‌گونه سیاست‌گذاری کردند. به خودشان هم گفتم، آن‌هایی که باعث ممنوع‌الفعالیتی قبل از انقلابی‌ها شدند، در صف اول جهنم هستند.

با همه این تفاسیر آقای یساری با حضورشان در «دشمن زن» فیلم جذاب ما را جذاب‌تر کردند. البته ما و آنهایی که جواد یساری را در فیلم می‌بینند، منقلب نمی‌شویم مثل موقع حضور در استادیوم اما لذت زیادی می‌بریم.

خانم حبیبی ما تجربه‌های کمدی دیگری را هم از شما دیدیم، اما از ویژگی‌های «دشمن زن» برایمان بگویید و اینکه چرا این فیلم توجه‌تان را برای بازی جلب کرد؟

الناز حبیبی: خیلی دوست داشتم با دفتر آقای فرحبخش کار کنم و یک بار دیگر پیش از این فیلم قرار بر همکاری بود اما قسمت نشد. قبلا هم با آقای امینی همکاری کرده بودیم و پارتنر بودیم. وقتی فیلمنامه را برای من فرستادند و من خواندم روشنک به نظرم شخصیت بامزه و هیجان انگیزی آمد و با کمال میل پذیرفتم.

شیرینی و بامزه بودن شخصیتی که بازی کردید چقدر در فیلمنامه وجود داشت و چه اندازه از آن را خودتان به نقش اضافه کردید؟

حبیبی: واقعیت این است که من خیلی کار ویژه‌ای نکردم چون این شخصیت خودش آنقدر درست و کامل نوشته شده بود که نیازی نبود من بخواهم خیلی آن را تغییر بدهم. بیننده هم که توانسته با این شخصیت ارتباط خوبی برقرار کند به این دلیل است که در فیلمنامه به درستی نوشته شده است. وقتی متن درست نوشته می‌شود خیلی به بازیگر کمک می‌کند.

آقای علوی شاید مخاطب تا پیش از این نقش‌های کاملا جدی را از شما به خاطر داشته باشد و یکی از آخرین کارهایی هم که در تلویزیون بازی کردید، «معمای شاه» بود. اما چرا به یک‌باره در یک فیلم کمدی مقابل دوربین رفتید؟

بهرنگ علوی: البته من در سریال «هشت و نیم دقیقه» هم بازی کرده بودم که شاید خیلی بیشتر از «معمای شاه» هم دیده شد. اما تقریبا همه شخصیت‌هایی که من پیش از این فیلم بازی کرده بودم، جدی بود و «دشمن زن» اولین کار کمدی من بود. خیلی از دوستان همکارم زودتر از اینها به من پیشنهاد بازی در نقش کمدی را داده بودند ولی شرایط با هم جور در نمی‌آمد. اما دوست داشتم با آقای فرحبخش کار کنم، با کریم امینی هم قبلا در «مرگ ماهی» آقای حجازی که کار کاملا جدی بود، همکاری کرده بودم. در پشت صحنه آن کار روحیه شوخ‌طبع و طنز من را می‌شناخت و همیشه هم به من‌ می‌گفت من اگر روزی کار کنم حتما از تو دعوت خواهم کرد.

روزی که این فیلم را به من پیشنهاد داد، شاید تنها مخالف من برای بازی در این نقش کمدی حاج‌آقا فرحبخش بود. ایشان بر اساس شخصیت‌هایی که من بازی کرده بودم همیشه فکر می‌کردند من فقط می‌توانم نقش‌های جدی بازی کنم و فکر نمی‌کردند بتوانم طنز کار کنم. اما در نهایت با هم صحبت کردیم و با توکل بر خدا جلوی دوربین رفتیم. به مرور زمان هم پالس‌های مثبت گرفتم. البته می‌دانستم کارگردان کار می‌داند که من طنز و موقعیت کمدی را می‌شناسم. شخصیت مجید یا همان اشکان را هم خیلی دوست داشتم.

مجید هم در فیلمنامه به همان اندازه نقش روشنک کامل بود که شما نخواهید موردی را به آن اضافه کنید یا شخصیت‌پردازی‌اش فرق داشت؟

علوی: شاید مثال مع‌الفارقی باشد اما از مارلون براندو پرسیده بودند که در «پدرخوانده» چقدر از نقش برای خودت بوده و چقدر از آن برای کاپولا؟ به نظرم او بهترین جواب را داده و گفته در نهایت خروجی مهم است. در این کار هم اینکه الان من بگویم چقدر از کار کنسه‌های من بوده و چقدر سهم فیلمساز مهم نیست. آن چیزی که مردم روی پرده می‌بینند محصول کلیت کار است. در کار هم کلیتی وجود داشت، ما درباره‌اش گپ زدیم و اصطلاحا چکش‌کاری کردیم.

اما به نظر می‌رسد بداهه هم سهم زیادی در کار داشته. درست است؟

علوی: من آن چیزی که آقای امینی از من می‌خواست را سعی‌ می‌کردم اجرا کنم، شاید خودم خیلی جاها دوست داشتم کنسه‌های بیشتری بدهم ولی فضا ایجاب نمی‌کرد و قصه این را از ما می‌خواست.

امینی: ما قبل از کار خیلی تمرین می‌کردیم و اصلا اینطور نبود که صرفا حرف، حرف من باشد. هر کدام از دوستان هر پیشنهادی داشتند می‌دادند و اگر در راستای قصه  و بهتر شدنش بود من هم استقبال می‌کردم.

حبیبی: درباره سکانس‌های مختلف خیلی حرف می‌زدیم و در نهایت به یک نتیجه مشترک می‌رسیدیم.

فرحبخش: در هر فیلمی اول فیلمنامه است، بعد اجرا و سرانجام تدوین که فیلم ساخته می‌شود. بازیگران ما در این فیلم برای نقش‌هایشان زحمت کشیدند و به خوبی آنها را بازی کردند. خوشبختانه پشت صحنه کار ما هم بسیار فضای فرحبخشی داشت و همه عوامل با هم در تعامل بودند.

صحنه‌ای از فیلم دشمن زن

حبیبی: نکته مهم دیگری هم که به نظر من وجود داشت این بود که آقای امینی کاملا می‌دانست که می‌خواهد چه کار کند و این خیلی به ما کمک می‌کرد.

امینی: به نظرم یک بخشی از هیجان کار این بود که بازی‌های متفاوتی را در این کار می‌دیدیم.

علوی: جا دارد من اینجا واقعا از کارگردان و تهیه‌کننده فیلم‌مان تشکر کنم چون کریم واقعا اعتماد کرد و این نقش را به من سپرد. خیلی از دوستان کارگردانی داشتم که طنز کار می‌کردند و من دوست داشتم با آنها کار کنم اما هیچ وقت این ریسک را نمی‌کردند.

امینی: از الناز حبیبی هم کارهای زیادی دیدیم اما اینجا مایه‌های دیگری گذاشت که در کارهای دیگر از آنها استفاده نکرده بود. جالب اینکه حتی به من میزانسن پیشنهاد می‌داد و درباره‌اش صحبت می‌کردیم.

اگر موافق باشید صحبت‌های آقای یساری را هم درباره همکاری با فیلم سینمایی «دشمن زن» بشنویم. برایمان از حضور در این فیلم بگویید و اینکه چطور شد بعد از سال‌ها شما را روی پرده سینما دیدیم؟ خودتان فکرش را می‌کردید که بخواهید بعد از این همه مدت به فیلمی دعوت شوید و بخواهید در کاری بخوانید؟

فرحبخش: آقای یساری ختم کلام عشقه... (خنده جمع)

جواد یساری: راستش نه اصلا فکرش را هم نمی‌کردم. حاج‌آقا هم گفتند، ایشان دوست خیلی خوب من بودند و از بچگی ما در بازار شیرینی‌های خوشمزه پدرشان را می‌خریدیم و می‌خوردیم. انشاالله روح پدرشان شاد باشد. یک روز یک نفر به من گفت بیا و حاجی با تو کار دارد. حاج‌ آقا فرحبخش به من می‌گفتند می خواهم در یک فیلمی که می‌‌سازم بخوانی، گفتم نمی‌شود و ایشان هم گفتند پای من.

چرا فکر می‌کردید نمی‌شود؟

یساری: چون در همه این سال‌ها من را مایوس کرده بودند. 40 سال خیلی سال است. البته اصلش را بخواهید 41 سال... اما بالاخره شد. خودحاج آقا شعری که قرار بود بخوانم را به من گفتند و آن هم آهنگی بود درباره فیلم که شعر و آهنگش هم برای آقای علی فخاری بود. تا روزی هم که فیلم نمایش داده شد، من ناامید بودم و اصلا فکر نمی‌کردم این کار شدنی باشد اما خوشبختانه در خدمت دوستان بودم و خیلی هم از این اتفاق خوشحالم.

حس خوشایندی است که بعد از این همه سال قطعه‌ای را خواندید که حالا دیگر همه مردم می‌توانند آن را بشنوند و نام شما هم به عنوان یک خواننده مجاز مطرح شده است؟

یساری: باور کنید من اولش اصلا باور نمی‌کردم. به حرف حاج آقا اطمینان داشتم اما پیش خودم اصلا فکرش را هم نمی‌کردم. تا اینکه فیلم به سینماها آمد و خیلی هم خوشحالم که استقبال خوبی از آن شد. یک شب هم رفتم فیلم را دیدم و متوجه شدم همه جوان‌های فیلم بازی‌های قشنگی دارند و کارگردان هم زحمت زیادی کشیده است. حاج آقا هم که خودشان همه‌جوره وارد هستند و من شرمنده‌شان شدم.

چقدر دعوت از جواد یساری برای حضور و اجرای یک قطعه در فیلم به دلیل ایجاد جنجال و حاشیه بود؟ این موضوع در فروش فیلم هم حتما تاثیرگذار بوده درست است؟

فرحبخش: من حقیقت را می‌گویم و حقیقت را هم فقط خدا می‌داند، من از پول بدم نمی‌آید و خیلی هم دوست دارم. اینکه فیلم هم دیده شود برای من خوشایند است. اما اگر از من بپرسید چرا جواد یساری به این فیلم آمد می‌گویم نه به خاطر پول بود و نه برای اینکه او خودش دوست من بوده. من خودم لذت برم که جواد یساری در این فیلم بخواند. کل ماجرا این بود، حتی اگر فیلم هم نفروشد.

نکته جالب‌تر بعد از اکران فیلم این بود که من دیدم مردم و مخاطبان با چه علاقه‌ای از حضور جواد یساری در فیلم استقبال می‌کنند. شاید این حرف من از نظر بعضی‌ها کهنه به نظر برسد اما خودم فکر می‌کنم با این کار برای خودم باقیات و صالحات درست کردم. چون با این کار لااقل 50 درصد مردم خوشحال شدند. بعد هم من یک نکته را بگویم، همه خواننده‌ها از جمله ابی، داریوش، ستار، خدابیامرز داود مقامی، عارف همه بعد از انقلاب یک بدل داشتند اما جواد یساری بدل نداشت.

بازیگران و عوامل در پشت صحنه کار چقدر به دلیل حضور جواد یساری حس نوستالژیک داشتند؟

حبیبی: من همه آهنگ‌هایشان را از قبل هم گوش داده بودم.

علوی: من یک خاطره جالب برایتان بگویم، در دوران دبیرستانم ما در محله نارمک زندگی می‌کردیم، در میدان هفت‌حوض هم یک کلانتری دارد که رئیس کلانتری‌اش در آن سالها  آقایی بود که هیچ‌وقت لباس فرم نمی‌پوشید و کت و شلوار به تن داشت. خودشان هم جودو کار بودند و کل نارمک و حتی لات و لوت‌ها از ایشان می‌ترسیدند. خیلی اوقات هم سرزده در میدان‌های نارمک که مثل پارک بود و همه روی نیمکت‌هایش می‌نشستند می‌آمد و همه را جمع می‌کرد و به کلانتری می‌برد.

یک روز من دمِ خانه یکی از دوستانم رفته بودم و در یک کیسه مشکی گره زده چند نوار کاست داشتم و منتظر دوستم بودم که این آقا به همراه گشت‌شان آمدند. من را صدا کردند و من هم جلو آمدم، پیش خودم گفتم من را می‌گیرد و می‌برد... جلو رفتم و از من پرسید در کیسه‌ات چه داری و من هم با ترس و لرز گفتم نوار کاست دارم. گفت کیا رو داری؟ من هم سعی کردم اولش آنهایی که کمتر مشکل دارند را بگویم... گفتم معین دارم، ابی و داریوش... گفت جواد یساری نداری؟ گفتم چرا یک نوار «هفت آسمونش» را دارم. آلبوم جواد یساری را از من گرفت و در ماشین کلانتری گذاشت و گفت برو بقیه به درد خودت می‌خورد. یعنی به خاطر اسم و آلبوم جواد یساری من را نگرفت وگرنه داشتن آن نوارها جرم بود.

امینی: به نظر من این نسل خواننده‌ها از جمله آقای یساری ابداع‌کننده بلوز و جز ایرانی بودند و محاوره‌ای خواندن را که طرفداران خاص خودش را دارد در موسیقی ایران رواج دادند. اتفاقا وقتی این سبک موسیقی وارد شد، خیلی‌ها به موسیقی علاقه‌مند شدند.

حبیبی: من از بچگی وقتی پدرم در خانه آهنگ‌های آقای یساری را گوش می‌دادند خودم هم به این آهنگ‌ها گوش می‌دادم. جالب است برایتان بگویم موقعی که خانم کیان‌افشار، سر کار آقای یساری را دیدند، من شروع کردم چند تا از اهنگش‌هایشان را خواندن و ایشان تعجب می‌کردند که من آنها را حفظ هستم.

صحنه‌ای از فیلم دشمن زن

با توجه به سوژه فیلم که درباره ازدواج کردن است و این موضوع که تشویق مردم به ازدواج و بچه‌دار شدن از رسانه‌ها این روزها باب شده است، فکر نمی‌کردید ممکن است انگ شعاری بودن به فیلمتان بزنند؟

امینی: به نظرم فیلم اتفاقا بیشتر به این موضوع می‌پردازد که شخصیتی که بهرنگ بازی کرده پول ندارد که ازدواج کند.

ولی شخصیت اصلی قصه مدام به ازدواج تشویق می‌شود...

امینی: بله، ولی تشویقی که درست نیست. در واقع ازدواجی درست است که با شرایط درست شکل بگیرد و نه با اصرار و ترغیب دیگران.

اسم فیلم «دشمن زن» است ولی شخصیت‌ اصلی‌اش خیلی هم با خانم‌ها دشمنی ندارد و موضع خاصی درباره‌شان نمی‌گیرد. چرا؟

امینی: به هر حال فیلم ما کمدی است و می‌توانستیم در برخی جاها از عنصر اغراق هم کمک بگیریم. نمی‌شد خیلی هم پیازداغ ماجرا را زیاد کرد چون آن وقت شاید فیلم اصلا کمدی نمی‌شد و یک اثر اجتماعی تلخ از آب در می‌آمد.