به گزارش پارس نیوز، 

رضا عطاران از معدود اِستارهای سینمای ایران است که در یک دهه اخیر توانسته با حضور موفقش در فیلم ها گیشه سینمای ایران را متحول کند.

سینمای ایران، اصولا سینمایی بی ستاره است و البته می دانیم که سینمای هر کشوری وابسته به اِستارها و سوپراستارهایش است. سینمای ایران از نظر ستاره خیلی فقیر است و شاید فقط یک سوپراستار به معنی کامل کلمه داشته باشد که او محمدرضا گلزار است. رضا عطاران از معدود اِستارهای سینمای ایران است که در یک دهه اخیر توانسته با حضور موفقش در فیلم ها توانسته گیشه را متحول کند.این را اصلاً نمی توان انکار کرد. بخشی از دلیل موفقیت فیلم های عطاران مربوط به چهره، فیزیک و نحوه ایفای نقشش و همچنین بخشی مربوط به شاکله فیلم است. شاخصه هایی که هر فیلمی برای جذابیت ها و موفقیت های خودش سوای حضور هنرپیشه دارد. گذشته از این دو عامل، یعنی یکی حضور خود رضا عطاران به عنوان چهره شناخته شده و عامل موفقیت آمیز فیلم و دیگری عوامل موجود در فیلم ها، به یک عامل سوم هم باید اشاره کرد و آن هم نقش هایی هستند که به رضا عطاران پیشنهاد می شوند و او هم با هوشیاری بعضی از آنها رد کرده و نپذیرفته و آن نقش ها را هنرپیشه های دیگر بازی کرده اند که آن فیلم ها شکست خورده اند. حال آنکه نقش هایی که خیلی نقش های بکر و خاصی بوده، رضا عطاران آنها را روی هوا قاپیده و با هوشیاری انتخاب کرده و بواسطه این انتخاب های صحیح در این نقش ها درخشیده و توانسته بر شهرت خودش بیفزاید.

ضمنا باید به این نکته اشاره کنم که سوای شهرت عطاران و ویژگیهای موفقیت آمیز در فیلم ها از جمله؛ فیلمنامه، کارگردانی و حضور هنرپیشه های مختلف در برابر رضا عطاران به عنوان پارتنر، یک بخش دیگر موفقیت فیلمهای او برمی گردد به نوع نقش هایی که برای او نوشته شده و فضا را برای هنرنمایی اش فراهم آورده اند.

او سعی کرده هم در تلویزیون هم در سینما نقش ها را با زیرکی تمام انتخاب کند و نقش ها را هم خیلی متنوع انتخاب کرده است. وقتی برمی گردیم به گذشته و کارنامه هنری عطاران را نگاه می کنیم، از نقش های خیلی غم انگیز و نقش های بسیار جدی که تماشاگران نخبه گرا بیشتر از اینجور فیلم ها استقبال کرده اند می توان در آثار او یافت تا نقش هایی که خیلی پرتحرک و پرانرژی بوده و خیلی به چشم آمده؛ از جمله نقش هایی که در فیلم های کمدی بازی کرده است. در سینمای قبل از انقلاب، رضا بیک ایمانوردی هنرپیشه ای بود که شاید همزمان در دو- سه فیلم بازی می کرد. رضا عطاران هم در سالهای اخیر گاهی این اتفاق برایش پیش آمد؛ یعنی همزمان در دو فیلم بازی کرده و روی بورس بوده و بسیاری از تهیه کنندگان سینمای ایران با نظر موافق به او نگاه می کنند.او در واقع امروز در حکم یک آس برنده برای تهیه کنندگان است. در واقع خیلی از پروژه های سینمایی کلید خوردنشان به تأخیر می افتد برای اینکه هنرپیشه نقش اولشان رضا عطاران باشد و عوامل منتظرند تا کار او در یک پروژه سینمایی تمام شود و به پروژه جدید بپیوندد تا کلید بخورد. بنابراین عطاران از دیرباز تاکنون توانسته خودش را به عنوان یک هنرپیشه موفق جا بیندازد. اوایل در تلویزیون بود و در تلویزیون با خوش شانسی تمام با کارگردانان و بازیگران خیلی خوبی کار کرد و نقش هایی خیلی خوبی هم نصیبش شد و در تلویزیون درخشید. تلویزیون سکوی پرتاب رضا عطاران بود و با موفقیتی که در تلویزیون کسب کرد توانست از این سکوی پرتاب دورخیز کند به سمت سینما و موفق هم عمل کرد. از لحاظ موقعیت سنجی، عطاران یک هنرمند فرصت طلب است؛ یعنی خیلی به موقع و بجا در زمان مناسب خودش جامه عوض کرد و در واقع از قامت هنرپیشگی به کسوت کارگردانی درآمد و همزمان کارگردانی و بازیگری را ادامه داد و به نظر می آید در عرصه کارگردانی هم حرف هایی برای گفتن دارد.

عطاران از طریق تلویزیون به عنوان یک چهره نسبتاً موفق کمدین های عامه پسند خوش سر و شکل به مردم معرفی شد.البته نباید فراموش کرد الزاماً هر کسی در تلویزیون در عرصه کمدی موفق است، دلیلی ندارد حتماً در سینما هم اگر نقش کمدی بازی کند، موفق باشد. خیلی هنرپیشه هایی داشته ایم که در تلویزیون نقش های موفق کمدی داشته اند، ولی بعداً سر از سینما درآورده اند و دیده ایم که نتوانسته اند به موفقیت آنچنانی برسند. حتی در تئاتر عامه پسند بهزاد محمدی را داشتیم که چهره خیلی موفقی بود و خیلی خوب در عرصه تئاتر آزاد و عامه پسند می درخشید، اما وقتی فیلم بازی کرد، شکست خورد و تجربه ناموفقی داشت و در سینما کارش ادامه پیدا نکرد. دو نکته خیلی مهم در مورد شهرت سینمایی یک کمدین و به شهرت رسیدنش وجود دارد؛ یکی اینکه در جریان به شهرت رسیدنش چه سلسله مراحلی را طی می کند و دوم اینکه چطور آنرا حفظ می کند که مرحله دوم مهمتر است. یعنی صرفاً سلسله مدارجی که یک فرد طی می کند تا به شهرت برسد،برای بقای او کفایت نمی کند. شهرت را باید هنرپیشه با رعایت مواردی حفظ کند. علت اینکه عطاران توانسته این مقام اِستاری را در سینمای ایران حفظ کند و به عنوان یک ستاره بدرخشد، هر چند به نظرم همچنان اِستار است و نه سوپراستار مثل گلزار. علت اینکه عطاران توانسته در واقع به عنوان یک اِستار خودش را تثبیت کند و بشناساند و همچنان روی بورس باشد و کهنه نشود و تاریخ انقضای خودش را به تأخیر بیندازد، نحوه بررسی و قبول پیشنهاد های مطرح شده به اوست.برای حفظ شهرت باید بتوان پیشنهادها را با دقت انتخاب کرد، چهره نامطلوبی از خودت به نمایش نگذاری و بتوانی در واقع فرصت های طلایی را شکار کنی. عطاران توانسته این کار را انجام دهد و آنقدر خوش شانس بوده حتی جاهایی خودش برای خودش این فرصت ها ایجاد کرده است. یعنی خودش به صورت خودجوش به عنوان یک کارگردان این فرصت را به خودش بدهد تا بدرخشد و شهرت سینمایی اش را چه در عرصه هنرپیشگی چه در عرصه کارگردانی حفظ کند. ضمن اینکه او سعی کرده نوعی از بازی کمدی را در سینمای ایران ارائه کند که تا پیش از او کمتر کمدینی این جنس بازی را داشته است. یعنی ما کمتر در بازی عطاران تقلید از سایر کمدین های ایرانی و خارجی را می بینیم. مثل خیلی از کمدین های فیلم های درجه دو- سه سینمای ایران، عطاران نمی آید از اکبر عبدی تقلید کند یا از کمدین های شناخته شده قدیمی سینمای ایران مثل وحدت، ظهوری و ارحام صدر. به نظر می آید عطاران سبک خاص خودش را در کمدی دارد و در بازی هایش بی تقلید بازی می کند و سعی دارد ابتکاراتی از خودش نشان دهد که آنها هم در حفظ شهرتش مؤثر بوده است.

البته در عین حال فکر می کنم مقایسه عطاران با اکبر عبدی و علیرضا خمسه درست نیست. برای اینکه زمانی اکبر عبدی و علیرضا خمسه به عنوان کمدین در اوج موفقیت بوده اند و ستاره های کمدی سینمای ایران بودند که آن مقطع جامعه ما یک سری اقتضائات فرهنگی خاصی داشت. زمانی که عطاران به شهرت سینمایی رسید و به عنوان یک کمدین تثبیت شد، جامعه اقتضائات فرهنگی متفاوت دیگری را طلب می کرد که با زمان موفقیت خمسه و عبدی متفاوت بود. تماشاگرانی که در دهه های ۷۰-۶۰ از کمدی های اکبر عبدی و علیرضا خمسه استقبال می کردند، نگرش فرهنگی شان خیلی متفاوت بود با نگرش فرهنگی تماشاگران دهه های ۹۰-۸۰ که از کمدی های عطاران استقبال کرده اند. اینها هنرپیشگانی اند که هر کدامشان سبک و شیوه بازیگری خاص خودشان را دارند و در شرایط متفاوت فرهنگی رشد کرده و به شهرت رسیده اند. به نظرم به لحاظ زمانی نمی شود اینها را با هم مقایسه کرد، اما به لحاظ تکنیک کمدی که در بازی اکبر عبدی و علیرضا خمسه می بینیم، یک کمدی فاخر و قابل دفاع و مبتنی بر یک سری اصول آکادمیک است، ولی کمدی در کار عطاران یک کمدی خودجوش است چیزی متفاوت از آنچه در کمدی های کلاسیک ارائه می شد. به طور خلاصه کمدی عطاران یک مقدار کمدی سبک و رذل است.

در نهایت باید بگویم بازی عطاران را در فیلم «دراکولا» خیلی موفق تر نسبت به بقیه فیلم هایش می دانم.