به گزارش پارس نیوز، 

سالهاست تلویزیون همچون میهمان ناخوانده‌ای هرساله با شروع ماه رمضان در کنار مردم پای سفره‌های افطار آنان می‌نشیند و  با برنامه‌های خود از حال و احوال مردم سخن می‌گوید و این مساله موجب رقابت گسترده‌ای میان فیلمسازان برای گرفتن آنتن بعد از ساعت افطار شده است چراکه حجم بینندگان در این ساعت بسیار بالاست.

در این شرایط عملا دست صدا و سیما برای انتخاب فیلم مناسب باز است اما جای تعجب است که امسال آنتن سریال بعد از تایم افطار به سریال با عنوان «رهایم نکن» داده می‌شود که جدا از اینکه فیلمنامه دارای مشکلات ابسیار و برخی روندهای داستانی آن با واقعیت جامعه ما در تناقض است، مسائلی در آن مطرح می‌شود که بیانگر حمایت نویسنده و عوامل فیلم از سبک زندگی غربی و  مفاهیم خطرناک سند 2030 است.

در این شرایط باید از متولیان صداو سیما پرسید که چگونه و با چه مجوزی به چنین افرادی اجازه داده می‌شود تا در رسانه ملی حضور یافته و عقاید خود را در قالب سریال به مردم غالب کنند

رهایم نکن با نقد زندگی حاج رسول تولایی گاراژدار قدیمی‌ که در عنفوان جوانی سهم برادران و خواهران خود را از ارث محروم کرده است به نقد زندگی یک شخصیت مذهبی پرداخته است که گویی تمام مشکلات و سختی‌های این خانواده تقصیر وی بوده است، از سویی فیلم در تابوشکنی خاصی به مسائلی همچون تقسیم ارث، روابط دختر و پسر و حتی تعرض به یک دختر جوان می‌پردازد که در نهایت نیز راهکار درستی برای جلوگیری از این مشکلات ارائه نمی‌کند.

اگرچه پرداختن به مشکلات اجتماعی با نگاه دینی می‌تواند از اثرات سوء آن در جامعه بکاهد اما مساله اینجاست که نویسنده این سریال نه تنها اعتقادی به عقاید مردم روزه دار ایران ندارد بلکه توییت‌های این فرد در فضای مجازی به خوبی اهداف پشت پرده پرداختن به چنین سریالی را به خوبی بیان می‌کند.

جملیه دارالشفایی نویسنده سریال رهایم نکن نه تنها از جمله عناصر حامی فتنه 88 و اغتشاشات دی ماه بوده است بلکه به صراحت در نظریات خود حمایتش را سند 2030 ، کشف حجاب و پیروی از کمپین چهارشنبه‌های سفید اعلام کرده و در یک کلام به دنبال اشاعه فرهنگ مبتذل غربی است.

هرچند سوابق نویسنده فاخر! سریال ماه رمضانی صدا و سیما به این موارد ختم نشده و به گفته منابع خبری برادر وی بهمن دارالشفایی کارمند بی بی سی فارسی بوده است و تعداد دیگری از اعضای خانواده وی نیز از جمله منتقدان و معترضان به نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند و در سال 88 به همراه خود وی بازداشت شده‌اند.

در این شرایط باید از متولیان صداو سیما پرسید که چگونه و با چه مجوزی به چنین افرادی اجازه داده می‌شود تا در رسانه ملی حضور یافته و عقاید خود را در قالب سریال به مردم غالب کنند، آن هم در تایمی که همه مردم در پای گیرنده‌های خود هستند.

در پایان باید گفت ای کاش مسئولان فرهنگی کشور و مسئولان نظارت کننده بر صدا و سیما کمی مسئولیت خود را در این زمینه جدی تر می‌گرفتند، شرایطی که به نظر می‌رسد فراموش شده است و بعید نیست در آینده‌ای نه چندان دور خانواده‌ها مجبور شوند از تنها گذاشتن فرزندان خود با فیلم‌های تلویزیونی پخش شده در صدا و سیما جلوگیری کنند، مساله‌ای که هم اکنون هم با کاهش اعتماد مردم به رسانه ملی مواجه شده است و تداوم این امر آسیب‌های فراوانی را به همراه خواهد داشت.