به گزارش پارس نیوز، 

راشل موریسون فیلمبردار زن جوان فیلم «Mud bound» («اسیر گل و لای» و یا «در محاصره گل و لای») به کار نادیده و نابی دست زده که در تاریخ سینما و البته در دوران ۹۰ ساله اهدای جوایز اسکار بی سابقه است. تصاویری که او از محوطه وسیع و نه چندان چشم نواز منطقه موسوم به جیم کرو در جنوب آمریکا گرفته و از پایه ها و نکات بنیادی این فیلم است، آکادمی علومی سینمایی و هنرهای تصویری را متقاعد کرده است که او را نامزد جایزه اسکار امسال کند و آن هم در حالی که در ۸۹ دوره قبلی اهدای این جوایز تبلیغاتی اما مهم هرگز یک زن به چنین افتخاری نرسیده بود و کلاً آمار حاکی از آن است که در ۲۵۰ فیلم برتر سال پایان یافته ۲۰۱۷ فقط ۴ درصد از فیلم ها از مدیران تصویربرداری زن برخوردار بوده اند. موریسون که در «Mud bound» با افکار دی ریس کارگردان این فیلم هماهنگ شده و ارتباط دو خانواده سفید پوست و سیاهپوست در منطقه مورد بحث در آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم را به نمایش می گذارد، از سال ۲۰۱۳ و با تصویربرداری فیلم دراماتیک «ایستگاه فروت ویل» ساخته رایان کوگلر به شهرت رسید. او در فیلم تازه اش «ببر سیاه» نیز با همین کارگردان به همکاری پرداخته و این فیلمی است که از ۲۶ بهمن در سطح جهان به نمایش در آمده و از جدیدترین فیلم های کمیک بوکی دنیا است که امید می رود مثل سایر آثار این دوره به فرانچیزی دیرپا تبدیل شود. موریسون که در دوره جدید سان دنس، معتبرترین فستیوال آثار مستقل سینمای جهان نیز عضو هیأت ژوری بخش مسابقه بود، درباره کار ساختارشکن خود در اسکار امسال که جوایز آن ۱۴ اسفندماه توزیع می شود و سایر نکاتی که گفتیم، اینگونه سخن می گوید.



خانم موریسون، به این کاندیدایی ارزشمند چگونه نگاه می کنید؟

– برای من افتخاری بزرگ بوده است و امیدوارم که شروعی بر افتخارات اصلی تر و بعدی ام باشد. آرزویم مصمم تر شدن سایر فیلمسازان زن از طریق توفیق من و تاسی از این جریان است. این به واقع رویایی بود که من در تمامی عمر هنری ام تعقیب می کردم.

بزرگترین سدها و موارد باز دارنده که در این حرفه با آن روبرو شده اید چه مسائلی بوده است؟

– من هرگز به چشم سدهای بلند و حائل های ناعادلانه به اینگونه موارد نگاه نکرده ام و برعکس فکر می کنم که این مسائل و هر چه در اطراف من وجود داشته، حکم یک محرک را برای من داشته و یک عامل کمکی برایم بوده است. شاید در صنعت سینما و بخصوص در کارهایی فنی مثل حرفه من همیشه حضور زنان امری ویژه و جریان ساز بوده باشد اما کافی است به عقل خود روی بیاورید تا پله های ترقی را طی کنید و تسلیم احساسات صرف خود نشوید.

انتقال از دنیای فیلم های مستقل و کم بودجه به فیلم های بزرگ و متعلق به استودیوهای نامدار و متکی بر بودجه های کلان چگونه بوده است؟

– اعتراف می کنم که این انتقال برای من سخت تر از همکاران و همتاهای مرد من بوده است و بخصوص پول زیاد استودیوهای بزرگ شما را با امکانات و مواهبی همراه می سازد که شاید آمادگی ذهنی و تدارک قبلی را برای بهره گیری تام و تمام از آن نداشته اید. با این حال تعداد سایر چالش ها و مشکلات برای من اندک بوده است و حتی اگر به چشم چالش ها به آنها نگاه کنید، همواره از آنها استقبال کرده ام.

این همه تاکید رسانه های جمعی بر این نکته که شما یک زن هستید آیا بر اصل صلاحیت تان اثر منفی نمی گذارد؟ هر چه باشد، فیلمبردار بودن شما مهمترین مسئله است و نه سایر نکات.

– با شما هم عقیده ام زیرا همان طور که مثلاً پزشکان و معلمان مرد و زن را از یکدیگر تفکیک نمی کنند و قاضی ها همیشه قاضی هستند و جنسیت شان مورد اشاره و تاکید قرار نمی گیرد برای ما نیز باید چنین باشد. امیدوارم به چشم موجودات غیرعادی به ما نگاه نکنند زیرا ما هم مثل همتاهای مردمان فقط مدیر فیلمبرداری و مسوول تصویربرداری آثار سینمایی هستیم.

تصاویری که از این منطقه جنوبی در آمریکا و گل و لای و محیط های سرد در فیلم «Mud bound» گرفته اید بی شباهت به تصاویر «رنگ ارغوانی» فیلم فوق العاده ۳۳ سال پیش استیون اسپیلبرگ نیست و همان قدر تیره و انتقال دهنده سختی ها است و تاکید زیادی صورت گرفته تا هیچ زیبایی از این طبیعت وحشی برنخیزد. آیا این طور نیست؟

– این کار را براساس قصه و به فراخور اتفاقات فیلم انجام دادیم اما کلاً تجربه تازه ای برای من نبوده و من پیشتر نیز از این تصاویر سرد و تردید برانگیز در کارهای قبلی ام، کم نگرفته ام. شاید در این منطقه از آمریکا و در مرغزارها و دشت های سبزی که در معرض توفان ها قرار دارند، هر چیزی را بتوان انتظار کشید اما تحت هر شرایطی مردم این منطقه و محیط های شبیه به آن در آرزوی تملک زمین ها و کار روی آنها هستند تا آینده خود را تامین کنند.

در قیاس با این فیلم کار روی «ببر سیاه» که یک کار کمیک استریپی و فانتزی صرف است، قطعاً برای شما نکات عجیب و تازگی های خیره کننده ای داشته است.

– به اندازه زمین تا آسمان بین نورپردازی و تصویربرداری این آثار سینمایی تفاوت و فاصله وجود داشته است. ما در «Mud bound» باید از دست و دل شستن ولو موقتی مردم از امیدها و محصولات زارعی شان سخن می گفتیم و این را نشان می دادیم، که اهریمن جنگ جهانی دوم به رغم دور بودن ظاهری اش از مردم این منطقه چطور بر زندگی آنها اثر گذاشته و سفیدها و سیاه ها را پیوند زده است. از این کار رئالیستی تلخ به فیلم ۲۰۰ درصد فانتزی و خیالی «Black Panther» می رسیم که می توانید دریابید چقدر روشن و امیدساز و در بردارنده انواع امیدها و موقعیت ها و اتفاقات بزرگ و اغلب مثبت است. برایم تجربه عجیب و بزرگ و جالبی است و از همه چیز نور می بارد و به هر حال این هم سینما است.

 در «Mud bound» و تهیه تصاویر آن بیش از هر چیز و هرکس از چه افرادی الهام و خط فکری گرفته اید؟

– به عکس هایی که دوروتیا لانگ و واکر اوانز در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ و بخصوص ایام موسوم به Depression (کسادی اقتصادی) در ایالات جنوبی آمریکا گرفته اند و از سر و روی آنها گرفتاری و فشار روحی و تنگدستی عمومی بارد، بارها نگاه انداختم و زوایا را بررسی و شکل کار را بررسی کردم و به نقطه نظرها و راه حل های لازم رسیدم و این که چه کنیم تا با فیلم هایی که می گیریم، همان فضا انتقال یابد. محیط غریبی در این منطقه وجود دارد و عزلت و فقر حرف اول را می زند و مردم این منطقه حق دارند که اینگونه زیر فشارهای اجتماعی و اقتصادی کمر خم کنند و البته در نهایت کم نیاورند.


انتهای پیام/