کمیل خجسته نوشت:

از سال 1980م به این طرف در ادبیات زبان‌شناسی بحثی شکل گرفت تحت عنوان استعاره ‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کنیم. این نگاه می‌گفت برخی چیزها در زندگی مردم هستند که در زبان عامه مردم در قالب استعاره بیان می‌شوند. مثلا برای اینکه نشان دهیم برای موفقیت در این کار چقدر زحمت کشیده شده می‌گوییم راه درازی طی شده است. استعاره‌ها تنها ابزارهای زیباشناختی و ادبی نیستند. بلکه آن‌ها همچون ابزاری مفید نقش مهمی در شناخت و درک پدیده‌ها دارند. در حقیقت یک مدل فرهنگی در ذهن ایجاد می‌کنند که زنجیره رفتاری طبق آن عمل می‌کند.

برای مردم ایران، فوتبال فقط یک توپ و دو دروازه نیست. آنها فوتبال را در قالب استعاره تحلیل می‌کنند؛ چون برایشان فوتبال جزیی از زندگیشان است. شعار می‌سازند و با آن زندگی می‌کنند. به اسطور‌هایشان لقب موشک و تانک می‌دهند. به تیمشان لقب یوزپلنگان و در استادیوم در شعارهای فتح جامشان تیم محبوبشان را لشکر خطاب می‌کنند. استعاره فوتبال برای مردم ایران جنگ و رقابت است. گلادیاتور ها...

اما در برنامه ویژه قرعه‌کشی جام جهانی تلویزیون، مجری برنامه به استعاره ملی ما حمله کرد. ما و بازیکنان ما را در جنگ آینده تحقیر کرد. تیمی که می‌خواهد شگفتی بیافریند؛ هیچ وقت خود را به شانس و قرعه اینجور وابسته نمی‌کند.

کلمات آقای مجری درباره گروه مرگ و آن آقای کافو به ساختار ذهنی مردم و بازیکنان ایران حمله کرد. اگر گروه گروه مرگ است برای رقیبان هم مرگ است.ایران قرار است در روسیه برای رقبایش جهنم درست کند.همانطورکه در ملبورن استرالیا کرد. همانطور که چهارسال پیش آرژانتین با مسی را شگفت زده کرد. یاردوازدهم در اولین گام برای جام جهانی پشت بازیکنان ملی را خالی کرد. اعتماد به نفس را از مردم گرفت. به‌جای اینکه با یادآوری شگفتی‌آفرینی‌هایشان آنان را به حماسه دعوت کند در مقابل این غربزدگی لعنتی تنهایشان گذاشت.

در جنگ‌ها می‌گویند سرباز قبل از شکست نظامی، اراده ‌اش را از دست می‌دهد برای همین است که ارتش‌ها در کنار خرید تسلیحات، هزینه بالایی برای تبلیغات می‌کنند. بیخود نبود یکی جور رسانه ملی را کشید و نوشت سردار سلیمانی به اردوی تیم ملی فراخوانده شد. این جمله یادآور یک روحیه دیگر است. سلیمانی استعاره قهرمانی و حماسه است. اینکه ما هر وقت سلیمانی بودیم؛ در مقابل قدرتمندترین گروه‌های مرگ سرافراز بودیم.