به نظر می‌رسد اساس و پایه دین اسلام و بعدها حکومت دینی که پیامبر در مدینه پی‌ریزی کرد، بر اساس رحمت و بخشش و خوی و خصلت مردم‌دارانه پیامبر است. نمونه برجسته این امر را زمانی می‌بینیم که وقتی پیامبر مکه را فتح می‌کند با آن همه جنایت مشرکان، از گناه همه می‌گذرد؛ حتی ابوسفیان که سردمدار مشرکان بوده است.

ما با پیامبری مواجه ایم که هرگز نمی‌توانیم نمونه‌اش را بیابیم. درست است ایشان پیامبر بود، اما با گذشت و بردباری و رحمانیت زندگی کرد و به ما یاد داد با گذشت و رحمانیت زندگی کنیم و همدیگر را دوست داشته باشیم. این از جلوه‌های درخشان دین اسلام است که متاسفانه در خیلی از مسلمانان عینیت نیافته است.

یکی از مباحث رحمانیت و توجه به همنوع، مصداق امروزینش همین بحث زلزله غرب کشور و فجایعی است که به بار آمد. شاهدیم که مردم در سراسر کشور ستادهایی تشکیل دادند تا به صورت مردمی به کمک زلزله‌زدگان بشتابند. این نمونه‌ای از همان رحمانیتی است که پیامبر بر آن تاکید دارد.
اما این زلزله به نوعی هر روز در ریشتر پایین‌تر در جامعه به وقوع می‌پیوندد. ما هر روز افراد و خانواده‌هایی را می‌بینیم که نیازمندند و آسیب می‌بینند. نبود رحمانیت باعث تغییر سرنوشت خیلی از خانواده‌ها و فرزندانشان می‌شود. چقدر خوب است ما این رحمانیت پیامبر را همواره در نظر داشته باشیم و حتی در شرایط غیر از سیل و زلزله نیز به همنوعان خود کمک کنیم.