«نوار زرد» یک سریال پلیسی و جنایی است که این شب ها به کارگردانی پوریا آذربایجانی، تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی کریم لک‌زاده از شبکه دو سیما روی آنتن می رود.

این سریال در هر قسمت به یک پرونده می پردازد و امیر آقایی بازیگر نقش کارآگاهی است که گره حل این پرونده های پلیسی و جنایی به دست او باز می شود. «نوار زرد» موقعیت های ویژه و جدیدی را در بعضی از قسمت ها خلق کرده است که کمی با مجرمان و بدمن های کلیشه ای سریال های تلویزیونی چند وقت اخیر متفاوت بوده است. همچنین شخصیت کارآگاه این سریال نیز اگرچه بزرگ نمایی هایی دارد که ممکن است حتی با کارآگاهان واقعی در کشور تفاوت داشته باشد اما باز هم نکته ویژه آن پلیسی است که از کلیشه های تلویزیونی فاصله دارد، مرتب و خوش پوش و باهوش است و در کارش جدیت و قاطعیت دارد.

کریم لک زاده که بیشتر با عنوان فیلمساز و کارگردان شناخته می شود متن فیلمنامه این سریال را به نگارش درآورده است. وی پیش از این چندین فیلم کوتاه ساخته که بعضی از آنها جوایزی را هم کسب کرده و فیلم های بلند «قیچی» و «کله سرخ» را هم کارگردانی کرده که «کله سرخ» آبان ماه در گروه «هنر و تجربه» اکران می شود.

به بهانه پخش سریال «نوار زرد» که یکی از مسایل قابل اعتنایش متن آن است با لک زاده گفتگویی انجام داده ایم که آن را می‌خوانید:

*آقای لک‌زاده پس از مدت ها ما یک سریال پلیسی- جنایی از تلویزیون می بینم که با وجود ضعف هایی که دارد اما در عین حال می تواند مخاطب را با خود همراه کند، ریتم خوبی داشته باشد و پرونده ها در یک تا دو قسمت باز و بسته می شود. کمی درباره پروسه نگارش این سریال با توجه به اینکه پیش از این تجربه چندانی در این زمینه نداشته اید، بفرمایید.

- ابتدا بگویم من دوست دارم به عنوان یک نویسنده پلیسی شناخته شوم البته من فیلمساز هم هستم و در مقام فیلمساز این دسته بندی را دوست ندارم اما به عنوان فیلمنامه نویس و نویسنده، نگارش یک اثر پلیسی از یک ملودرام عاشقانه برایم جذاب تر است.

*خروجی ای که ما در این سریال می بینیم حاصل چه میزان مطالعه و تلاش است و چقدر در زمینه پرونده های جنایی و پلیسی تحقیق داشتید؟

- پروسه نگارش این فیلمنامه یک سال طول کشید و این میان من بالغ بر 9 ماه را صرف تحقیق کردم که شامل نشست و برخاست و گفتگو با کارآگاه های واقعی ایرانی، متهمان و مجرمان و حتی تماشای فیلم هایی که آنها از صحنه های جرم گرفته بودند، می شد. بخش تحقیق من خیلی قوی بود البته می توان گفت با 6 کارآگاه ارتباط بیشتری داشتم.

*کدامیک از آنها شبیه کارآگاهی بودند که شما به تصویر کشیدید؟

- تقریبا هیچ کدام، اما حقیقت و واقعیت برای سینما عینا به تصویر کشیده نمی شود و شاید گاهی باید اغراق را کمتر و یا بیشتر کرد. ما خواستیم کاراکتری خلق کنیم که ویژگی چند تن از این کارآگاهان را با هم و از طرفی هم جذابیت هایی برای مخاطب عام داشته باشد.

حذف همسر از این سریال تقریبا عمدی بود چون اگر او ازدواج کرده بود و حتی فرزند داشت ما مجبور می شدیم وارد بعضی از کلیشه ها شویم و همچنین نمایش بعضی از جزییات شخصیتی این فرد را از دست می دادیم *چه نکته ای داشتید که این پلیس را مردی مجرد در نظر گرفتید؟

- حذف همسر از این سریال تقریبا عمدی بود چون اگر او ازدواج کرده بود و حتی فرزند داشت ما مجبور می شدیم وارد بعضی از کلیشه ها شویم و همچنین نمایش بعضی از جزییات شخصیتی این فرد را از دست می دادیم. به طور مثال ما اکنون می توانیم بعد از صحنه شام به اتاق خواب او برویم و صحنه فکر کردن او درباره جرم ها را نشان دهیم اما اگر ازدواج کرده بود همسر بخشی طفیلی از زندگی او می شد و حتی باید عمده دیالوگ های گفته شده وی به کارآگاه این می‌شد که «به همسر و فرزندانت نمی رسی» و «وقتی برای ما نمی گذاری» که کلیشه ای بودند و از طرفی این همسر فقط مجبور بود به این فرد باهوش خوراک بدهد و ما دیگر پروسه فکرهای شبانه او را نداشتیم، بنابراین مجبور بودم این طراحی را داشته باشم اما فقط به این دلیل بود که بتوانم موقعیت هایم را خوب روایت کرده و مخاطبم را با خود همراه کنم.

*یکی از نکاتی که ما در این سریال می بینیم موقعیت هایی جدید است که پیش از این در خود تلویزیون هم به تصویر کشیده نشده و به طور مثال ما شاهد صحنه قتل یک دختر نوازنده هستیم و موقعیت داستان در تالار وحدت روایت می شود چرا به سمت روایت داستان خود در این مکان ها رفتید؟

- آنچه در این سریال به تصویر کشیده می شود 50 درصد براساس مستندات و باقی آن تخیل من است. به طور خاص جرمی که طی آن یک دختر نوازنده به قتل رسیده اما حساب او هنوز در جریان است براساس مستندات نبود اما موقعیت دراماتیکی داشت که ما کمتر در تلویزیون دیده ایم. اینکه یک نفر درس موسیقی می خواند هیچ گاه در تلویزیون خط قرمز نبوده است اما شاید موسیقی آنقدر حاشیه داشته است که کمتر کسی به فکر تصویر کشیدن چنین موقعیتی در درام باشد. کسی به این سمت نمی رود چون از همان ابتدا می داند نمایش ساز در تلویزیون ممنوع است و به همین دلیل به اتفاقات حاشیه ای و دیگر این حوزه هم فکر نمی کند. مصادیق دیگری هم هست که شاید خود آنها خط قرمزی نیستند اما پرداختن به آنها اتفاق جدید و جذابی است.

موقعیت دیگری در این سریال داریم که جسدی دزدیده می شود و شاید ما عینا چنین پرونده ای نداشته ایم اما ذات اینکه عده ای مشابه چنین کارهایی را انجام داده باشند، بوده است و خود این اتفاق به نظرم نوعی دلهره را در بر داشت.

*و آن پرونده ها و تحقیق ها پایه این سوژه ها را تشکیل می داد؟

- پرونده ها یکی از پایه های کار هستند اما در عین حال وقتی قصه های شرلوک هلمز، پوآرو، آگاتا کریستی و.. را می خوانید متوجه می شوید که ما الگوهایی داریم که اینها کشف و طراحی شده اند و می توانید براساس آنها حرکت کنید به همین دلیل در چنین ژانری است که شما باید حتما براساس قواعد ژانر مسیر را بروید. یکی از قواعد این ژانر هم این است که بخش شرارت های کار باید جذاب و پیچیده باشد چون قرار است ما نوعی تقابل خیر و شر را ببینیم. نباید از بعضی جرم ها بترسیم چراکه هر چقدر جرم و مجرم غلیظ تر و توانمندتر باشد کارآگاه ما قهرمان‌تر می شود و من در عین اینکه روی کارآگاه تمرکز خود را گذاشتم به صورت جداگانه روی خود جرم هم تمرکز کردم تا بتوانم این پیچیدگی را به تصویر بکشم.

*جرم هایی هم بودند که دوست داشتید به تصویر بکشید اما ممکن است به دلایلی تغییری در آنها ایجاد کرده باشید؟

در پرونده ای شخصی بود که خیلی هوشمندانه همه دلارفروشی ها و صرافی های میدان فردوسی را خالی کرده بود اما نحوه گرفتن او آنقدر ساده و کودکانه بود که مخاطب تعجب می کند - جرم های خیلی زیادی داشتیم که از هوش سرشار صاحبان جرم خبر می داد. به طور مثال در پرونده ای شخصی بود که خیلی هوشمندانه همه دلارفروشی ها و صرافی های میدان فردوسی را خالی کرده بود اما نحوه گرفتن او آنقدر ساده و کودکانه بود که مخاطب تعجب می کند. من اما نمی توانم پرونده را عینا همانطور که او را دستگیر کردند نمایش دهم چون مخاطب اصلا باور نمی کند که چنین فرد باهوشی اینقدر ساده لوحانه به دام بیفتد و مجبور شدم از تخیل خود واقعیت پیچیده تری بسازم. گاهی وقت ها واقعیت خیلی عجیب تر و باور نکردنی است و در سینما باید آنها را تغییر دهید.

*چقدر خروجی کار با آنچه که شما به تصویر کشیدید در شخصیت پردازی و اجرا متفاوت شد؟

- همه چیز با ایده آل های من پیش نرفت اما برای من دیدن و تصویر کردن کاراکتر مهمتر از داستان بود اینکه مثلا شخصیت کارآگاه به پرونده ای بپردازد که هیچ شاکی خصوصی ندارد و تنها به دلیل لذت خودش از کشف است و یا کاراکتر مجرمی که نیاز مالی ندارد اما دست به دزدی می زند و اینها اتفاقاتی است که من در شخصیت های واقعی دیده ام و برایم جذاب بود که به تصویر بکشم.

*نکته ای هم بود که به شما توصیه شود و یا در آن محدود شوید؟

- یکی از توصیه ها در کار ما این بود که میزان خشونت را در نظر بگیریم و حتی ممکن بود کارگردان مجبور شود سکانسی از خشونت و جرم را خیلی سریع نشان دهد و از آن بگذرد. البته منظور این نیست که ناجی هنر به ما بگوید چه چیزی را به تصویر بکشیم و یا نمایش ندهیم اما از ما خواستند این را در نظر بگیریم که سنین مختلف سریال را می بینند و نمی توانیم در کار، «خون» را زیاد به تصویر بکشیم و یا عمل جرم را نشان دهیم. مگر اینکه سریالی باشد که محدودیت سنی داشته باشد و یا از شبکه نمایش خانگی توزیع شود چون به نظرم نیاز است که یک سریال پلیسی با کمی جسارت و عبور از محدودیت های تلویزیونی این اتفاقات را به تصویر بکشد.

*این سریال برخلاف آثار پلیسی معمول هیچ صحنه اکشن و یا مانور پلیسی هم نداشت. چرا؟

- این هم عمد بود و ما خواستیم تکلیف خود را با مخاطب روشن کنیم که قرار نیست نمایش آن بخش از قدرت پلیس را ببیند. این سریال مانور پلیس نبود بلکه اثری درباره یک کارآگاه باهوش بود.

*چرا این کارآگاه را اینقدر جدی و خشک دیدید؟ او حتی وقتی در کنار پدر و یا خواهرش است چندان حال خوبی ندارد و ما فضای گرم و صمیمی حس نمی کنیم؟

- من تجربه چندانی برای نویسندگی سریال نداشته ام و بیشتر فیلم هایم را خودم ساخته ام و این اتفاق تجربه بزرگی برای خودم بود که متوجه شوم فیلتر کارگردان و بازیگر تاثیر زیادی در خروجی یک سریال دارد. خود من به کاراکتری خوش مشرب تر فکر می کردم اما شاید باید جزییات این شخصیت را در فیلمنامه خود می آوردم.

*خود شما در کنار کار حضور نداشتید؟

- من خودم فیلمسازم و معمولا جز عوامل اصلی فکر می کنم هرکس دیگری اضافه است و خودم هم در این سریال به عنوان نویسنده دوست نداشتم در صحنه حضور داشته باشم با اینکه پوریا آذربایجانی کارگردان این سریال چنین نظری نداشت اما خودم احساس می کردم نباید به صحنه بروم.

*فیلتر کارگردانی و بازیگری که گفتید چقدر باعث شد شخصیت کارآگاه شما تغییر کند؟

- ابتدا این نکته را بگویم که من هم به بازیگر و هم به کارگردان حق می دهم چون آنها خود را مولف می دانند و برهمین اساس تغییراتی در کار وارد می کنند. مثلا ممکن است امیر آقایی به عنوان بازیگر بخواهد نوعی از پوشش را داشته باشد که ایده آل من نباشد و ممکن است به عنوان یک نویسنده بپذیرم و یا نپذیرم اما در تجربه های بعدی می دانم که باید شخصیت پردازی جزیی تری داشته باشم.

من می دانستم دخل و تصرف کارگردان و حتی طراح صحنه و لباس تاثیرگذار است اما گاهی ممکن است خروجی کار با متن اصلی فاصله داشته باشد *این مدل خاص از حساسیت روی پوشش که توسط امیر آقایی می بینیم مثل باز و بسته کردن دکمه کت و یا عینک آفتابی زدن در فضای بسته که گاهی در بعضی از موقعیت ها دیده می شود به فیلمنامه شما ارتباطی نداشت؟

- خیر. البته من می دانستم دخل و تصرف کارگردان و حتی طراح صحنه و لباس تاثیرگذار است اما گاهی ممکن است خروجی کار با متن اصلی فاصله داشته باشد. نکته دیگری را هم باید اضافه کنم که من می دانم این سریال برای تولید بسیار سخت بود، ما در هر قسمت چندین بازیگر جدید داریم که نقش های کوتاهی دارند و لوکیشن های متعددی برای به تصویر کشیدن جرم ها در بیرون و داخل شهر داشتیم پس طبیعی است که از ایده آل های یک نویسنده در اتاقش فاصله بگیرد. از طرف دیگر کارگردان هم حق دارد که جزییات مورد نظر خود را به قصه اضافه کند.

*خود ناجی هنر چه درخواست هایی درباره کاراکتر پلیس این مجموعه داشت؟

- من باید بپذیرم که کاری را به سفارش قبول کرده ام و طبیعی است که سفارش دهنده نقطه نظرات خود را بیان کند اما حقیقت این است که سفارش دهنده خیلی (چند بار تاکید می کند) به من احترام گذاشت و به من اعتماد کرد و همراه شد تا یک پلیس جدید خلق کنیم.

* این پلیس علی رغم بعضی بزرگ نمایی ها در پوشش و تیپ، اما از کارآگاه کلیشه ای سریال ها فاصله گرفته است و همین سریال را این شب ها محبوب کرده است.

- ما در نظر داشتیم این پلیس کاریزمای خاصی داشته باشد. بخشی از این جدیت در فیلمنامه وجود دارد ولی بازیگر آن را خلق می کند و حتی اگر این جدیت از حد معمول بیشتر باشد باز هم من به پلیس های کلیشه ای ترجیحش می دهم.