پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سینا کلهر- دقیقه 75 بازی ایران و سوریه است. من به همراه دو فرزند خردسالم در طبقه دوم ورزشگاه و درست بالای سر تماشاگران سوری در حال تماشای مسابقه هستیم. تا این جای مسابقه، تقریبا هر چند دقیقه یکبار مجبور بودم برای این که بچه ها ناسزاهای ناموسی را نشنوند، با صدای بلند ایران را تشویق کنم.! ناگهان بازیکن سوری خطایی انجام می دهد و درگیریی بین بازیکنان دو تیم پیش می آید. همه ورزشگاه یک صدا و متحد خطاب به مادر عرب! فریاد می زنند:

عرب ... ...ت

نزدیک به 10 بار این ناسزای ناموسی را تکرار می کنند. گوش بچه ها را گرفته ام تا متوجه نشوند. ولی گویا بی فایده بوده است. می پرسند چی شعار می دهند؟ می گویم:  عرب بتمرگ 

خب عصبانی هستند 

از ابتدای بازی تماشگران اطراف به صورت بی وقفه ای در حال سیگار کشیدن هستند. آخر بازی پسر بزرگم می گوید حالش بد است و دود سیگار گیج اش کرده است.

با این همه از موج های مکزیکی، تشویق ایران و یک نوع تشویق جدیدی که نامش را نمی دانم کاملا هیجان زده شده اند. خودش هم نمی داند از ورزشگاه خوشش می آید یا نه!

گل تساوی سوریه در وقت های اضافه و شادی غیر عادی سوری ها جمعیت را تحریک کرده است. سیل ناسزاهای ناموسی ورزشگاه را گرفته است. تقریبا همه در حال فحش دادن هستند و مخاطب ناسزهایشان هم دیگر معلوم نیست چه کسی هست. حتی بعضی ها به خودشان و رفقای کناری شان فحش ناموسی می دهند و البته می خندند.

به فحش ناموسی می خندند! مساله همین است. اگر کل مساله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه همین ماجرای ناسزهای جمعی ناموسی باشد و مساله فقهی و شرعی دیگری در میان نباشد، باید به این نکته توجه کنیم که زبان مردم کوچه و بازار به خصوص نسل های جوان به شدت آلوده به ناسزاگویی شده است.

 فحش های ناموسی بخشی از تکیه کلام های جوانانی است که مثل نقل و نبات نثار هم می کنند و نزدیک به 60 هزار نفر نیز در ورزشگاه با هم آن را تکرار می کنند.

به نحو غم انگیزی از مساله ناسزاگویی جنسیت زدایی شده است. یعنی بر خلاف دهه های گذشته که بانوان در رعایت ادب و عفت کلام، چه به دلیل محدودیت های اجتماعی و چه کمال وجودیشان، بسیار بهتر و مودب تر از مردان بودند، در حال حاضر تحول اساسی در زبان و گفتار بخشی از آنها ایجاد شده است. همان بخشی که بیشتر متقاضی حضور در ورزشگاه هستند.

در درگیری های خیابانی که یک سو یا هر دوسوی منازعه چنین زنانی هستند، از ناسزاهایی استفاده می شود که مردان از شنیدن آنها انگشت به دهان می مانند. این گروه از زنان در ناسزاگویی و آلوده شدن زبان هم چون مردان شده اند. گویا عدالت جنسیتی در ناسزاگویی زودتر از سایر عرصه ها محقق شده است. 

به همین خاطر اگر مساله ممنوعیت ورزشگاهها صرفا به دلیل ناسزاگویی های علنی ورزشگاهها و تاثیر منفی آن بر بانوان است این مساله از اساس منتفی است. بیرون از ورزشگاه آموزش های لازم داده شده و ناسزاها آموخته شده است. 

ورزشگاههای ایران به خصوص در رشته فوتبال محیط های بسیار ناسالمی از لحاظ رعایت آداب زبانی و رفتارهای فرهنگی است. اما  این ورزشگاهها نمونه های از جامعه بزرگ تر هستند. برای کسانی که حساسیت های خود را نسبت به ناسزاگویی از دست داده اند، خطری وجود ندارد. دلیلی برای تحمیل هزینه برای جامعه و نظام سیاسی به دلیل مساله ای مدت ها منحل شده است وجود ندارد.