امام علی (ع) در بخشی از نامه 311 کتاب شریف نهج البلاغه خطاب به امام دوم شیعیان، حسن (ع) در مورد واقع نگری در این دنیا می‌فرماید: ای فرزندم، به یقین بدان که در این دنیا به تمام آرزوهایت نخواهى رسید و از مرگ خویش نمی‌توانی بگریزی. تو به همان  راهى می‌روى که پیشینیان تو مى‌رفتند. پس در طلب دنیا، لحظه‌ای مدارا کن و سهل‌گیر و در طلب معاش نیکو تلاش کن؛ زیرا چه بسا طلب که به نابودى سرمایه کشد. زیرا چنان نیست که هر کس به طلب خیزد، روزی‌اش دهند و چنان نیست که هر کس در طلب نشتابد، محروم ماند.

امام علی (ع) در مورد عزت نفس انسان به فرزند خود چنین سفارش می‌کند: نفس خود را گرامى‌ دار از آلودگى به فرومایگى، هر چند تو را به آروزیت برساند. زیرا آنچه از وجود خویش مایه مى‌گذارى دیگر به دستت نخواهد آمد. بنده دیگرى مباش، خداوند تو را آزاد آفریده است. خیرى که جز به شر حاصل نشود، در آن چه فایده و آسایشى برای تو است که جز به مشقت به دست نیاید؟ 

امیرالمومنین علی (ع) در این باره ادامه می‌دهد: بپرهیز از اینکه مرکب‌هاى آزمندى تو را به آبشخور هلاکت برند. اگر توانى صاحب نعمتى را میان خود و خداى خود قرار ندهى، چنان کن. زیرا تو بهره خویش خواهى یافت و سهم خود بر خواهى گرفت. آن اندک که از سوى خداى سبحان به تو رسد، بزرگتر و گرامی‌تر است. از بسیارى که از آفریدگانش رسد، هر چند ، هر چه هست، از اوست. جبران آنچه به سبب خاموش ماندنت به دست نیاورده‌اى، آسانتر است از به دست آوردن آنچه به گفتن از دست داده‌اى. نگهدارى آنچه در ظرف است، بسته به محکمى بند آن است. نگهدارى آنچه در دست دارى، براى من دوست داشتنى‌تر است از طلب آنچه در دست دیگرى است. تلخى نومیدى بهتر است از دست طلب پیش مردمان دراز کردن.

همچنین امام ادامه می‌دهد: پیشه ورى با پارسایى بهتر از توانگرى آلوده به گناه. آدمى بهتر از هر کس دیگر نگهبان راز خویش است. بسا کسان که بکوشند و ندانند به سوى چه زیانى پیش مى‌تازند.

امام علی (ع) همچنین در مورد فکر کردن قبل از سخن گفتن می فرماید: پرگو همواره یاوه سراست. آنکه مى اندیشد، چشم بصیرتش بینا شود. با نیکان بیامیز تا از آنان شمرده شوى. از بدان بپرهیز تا در شمار آنان نیایى. 

همچنین امام المتقین در این نامه با بیانی شیوا و جملات ایجازی نصایحی پرمغز به فرزند خود می گوید و می‌فرماید: بدترین خوردنی‌ها، چیزى است که حرام باشد. ستم بر ناتوان نکوهیده ترین ستم است. جایى که مدارا، درشتى به حساب آید، درشتى، مدارا شمرده شود. بسا که دارو سبب مرگ شود و بسا دردا که خود دارو بود.