«خندوانه» شب گذشته میزبان  محمد مهدی عسگرپور تهیه‌کننده و کارگردان بود.  

در ابتدای برنامه امیر کربلایی زاده استندآپ کمدی خود را پیرامون مشکلاتی که قبل از رفتن به یک قرار مهم پیش می‌آید، اجرا کرد.

محمد مهدی عسگرپور در بخش اصلی برنامه، در ابتدای گفتگو در خصوص فعالیت اخیر خود گفت: مشغول نوشتن فیلمنامه یک سریال هستم. البته دوست داشتم طرح سینمایی که دارم را زودتر به سرانجام برسانم؛ اما الان تمرکزم روی سریال است.

وی ادامه داد: به نظرم بعد از پایان مرحله نگارش در خرداد ماه سال آینده تولید این سریال را شروع خواهیم کرد.

عسگرپور در پاسخ به سوال جوان در خصوص  وسوسه نوشتن فیلمنامه پاسخ داد: توضیح دادن این سوال سخت است؛ من فیلم های قصه‌گو را دوست دارم البته به بقیه فیلم‌ها هم علاقه‌مندم. همچنین پرداختن به تفاوت نسل‌ها - که چالش برانگیز است- یکی دیگر از موضوعات مورد علاقه‌ام است.  

کارگردان سریال تلویزیونی «شیدایی» در خصوص خاطره خود از زمان انقلاب تصریح کرد: من آن روزها پانزده سالم بود؛ اما پانزده ساله آن سال‌ها با امروز و حتی با زمان جنگ متفاوت بود. تاریخ آن شرایط را به وجود آورد؛ در روزگار شور و شوق انقلاب، دگرگونی کامل جامعه را شاهد بودیم.

در ادامه این کارگردان، در خصوص فعالیت خود در رشته تکواندو عنوان کرد: به صورت جدی تا سال 65 تکواندو کار می‌کردم تا زمانی که از ناحیه زانو آسیب دیدم. حتی در 18 سالگی مربی شدم! با نسل اول و دوم تکواندو رفاقت دارم و دان پنج  را گرفتم.

کارگردان «نفس گرم» در پاسخ به سوال جوان در خصوص میزان درآمد در حرفه هنری‌اش، بیان کرد: بستگی دارد؛ برخی از مشاغل عوامل فنی پشت دوربین وضعیت بدی دارند؛ اما جلوی دوربین شرایط متفاوت است. البته محبوبیت بازیگر هزینه هم دارد. خانه سینما پنج هزار عضو دارد که نیمی از آنها حدود سه سال بیکاری را تجربه می‌کنند!

وی ادامه داد: متاسفانه بیمه‌های مناسبی نتوانستند فراهم کنند. در برنامه چهارم توسعه جزو تعهدات دولت بود که اهالی فرهنگ، هنر رسانه‌ها و خبرنگاران بیمه بیکاری شوند اما خبری نشد!

جوان در خصوص حقوق یک کارگردان در طول سال سوال کرد. عسگرپور پاسخ داد: برای یک سریال سی قسمتی حدود سیصد میلیون دستمزد می‌گیرند. البته مبلغ زیادی نیست.  میزان دستمزد ما نسبت کشورهای دیگر کمتر است.  

عسگرپور در بخش پایانی خاطره‌ای از کودکی خود تعریف کرد و گفت: اولین درآمدم به شکل عجیبی از سینما بود؛ چرا که در ده سالگی اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که علاقه‌ زیادی به کتاب داستان داشتم. یک روز در کتابخانه، چند نفر را انتخاب کردند در فیلمی به عنوان هنرور حضور داشته باشند. بعد از هر 12 جلسه، 5 تومنی به ما می دادند و من کلا 60 تومان گرفتم!