در موسیقی ایرانی این خواننده‌سالاری باعث مشکل بزرگی شده است؛ بدین معنا که تنها چند خواننده‌اند که کارشان رونق دارد. نمی‌توان رونق کار آنها را رونق موسیقی ایرانی دانست چون فقط اسم و رسم آنها و شهرتشان باعث می‌شود آنان مخاطبانی داشته باشند. این شهرت باعث تبعیض شده و منجر به این می‌شود که همه چیز در انحصار این چند خواننده باشد. همچنین خواننده‌هایی پیدا شده‌اند که از نظر کیفی هنوز به سطح خاصی نرسیده‌اند، اما مطرح شدن نسبی‌شان باعث شده تا جایگاهشان را فراموش کنند و خود را به مراحل بالاتر نرسانند و در همان حدی که هستند، بمانند. درنهایت این روند باعث می‌شود تا توجه مردم به موسیقی کم شود.

وقتی آقای شجریان آثار باکیفیتی را تولید می‌کنند، این‌که عده‌ای از کار ایشان تقلید کنند کار کاملا اشتباهی است چون در زمان حضور ایشان دارد این اتفاق می‌افتد و کار این افراد در چنین شرایطی دست دو یا همان کپی است. شاید برای آموزش می‌شد از این موج استفاده کرد و آن را مفید دانست، اما متاسفانه جوان‌ها از سبک‌های دیگر آواز غافل شده‌اند. اگر همان کاری که آقای شجریان کردند را خواننده‌های دیگر صاحب‌سبک انجام می‌دادند شاید این اتفاقات نمی‌افتاد. ما مکاتب آوازی دیگر نیز داشتیم؛ مثل ادیب خوانساری که می‌توانست به‌عنوان درس مورد مطالعه قرار بگیرد. خود آقای شجریان هم خیلی حس خوبی در این مورد نداشت که همه سعی می‌کنند مثل او بخوانند.

به نظر من آواز دارد به انحراف کشیده می‌شود؛ علاوه‌بر این‌که عده‌ای هستند که استعدادش را دارند اما هنوز در سطحی نیستند که شیوه‌ای را معرفی کنند برخی دیگر هم که شیوه و سبکی را معرفی می‌کنند، اصلا حرکت منظم و متداولی ندارند و این باعث شده که آواز لطمه بخورد.

ما در دادگاهی که در تابستان ‌سال گذشته برگزار شد، تبرئه شدیم؛ بعد از آن فقط یک کنسرت مجوز گرفت که در تالار وحدت و مهر ماه برگزار شد؛ آن کنسرت با تلاش بچه‌های گروه سرو آزاد برگزار شد که بعد از آن ممنوع از کار و ممنوع از کنسرت بودیم، به آلبوممان هم که دو سال است آماده است، مجوز داده نشد. بعد از آن اتفاقات ما را به جشنواره دعوت کردند و گفتند که بعد از اجرا در این جشنواره مشکلی در مورد فعالیت‌های شما وجود ندارد، جالب بود که خودشان ما را دعوت کردند و ما خود‌خواسته یا داوطلبانه در آن جشنواره اجرا نکردیم؛ اما بعد از اجرای جشنواره هم هیچ اتفاقی برای ما نیفتاد و خبری از قول‌هایی که به ما داده بودند، نشد.

من در پلیس امنیت هم تعهد دادم که دیگر با ماهواره‌ها همکاری نکنم کما این‌که این کار را هم نکرده بودم تنها چند مصاحبه بود که مربوط به خیلی وقت پیش بوده، تنها من هم نبودم که مصاحبه کردم و بهتر می‌دانید که خیلی‌ها با شبکه‌های ماهواره‌ای مصاحبه کرده‌اند، در هر صورت بعد از آن اتفاقات من نه مصاحبه‌ای با ماهواره‌ها کردم نه کلیپی از من پخش شده است. من این تعهد را دادم چون موسیقی از همه اینها برایم مهم‌تر بود و ترجیح می‌دادم تا کارم را بکنم، این‌که کارم در ماهواره پخش شود یا اسمی در آن شبکه‌ها از من برده شود یا نه برایم مهم نبوده و نیست. هر چند بیشتر از همان دیده‌شدن در ماهواره خود این مسائلی که اتفاق افتاد باعث شد تا کار ما دیده شود و خب اگر بخواهم اینطور فکر کنم اتفاقا خیلی تبلیغ بزرگی برای ماست؛ اما اگر می‌دانستم این‌قدر برای من مشکل‌ساز است به شکل دیگری کار می‌کردم.