همه ما در گوشه‌ای از ذهنمان دنیایی را تصور می‌کنیم که در آن سرزمینی است پر از ایده آل‌هایی که همیشه دوست داشتیم در عالم واقع با آن روبه‌رو باشیم. دنیایی که قرار است تنها شهروند ویژه آن ما باشیم و  قواعد و قوانینش را انگار از روی تمام «خوشامد» های شخصی ما می نویسند. جایی که در ادبیات معمول آن را صدا می‌زنند «آرمان‌شهر». آرمان‌شهرها هرز گاهی در ذهن عده‌ای از ما آن‌قدر رنگ و بوی غلیظ به خودشان می‌گیرند که بعضی ترجیح می‌دهند آن را از پستوهای خیالشان بیرون بکشند و در عالم واقعیت به سراغش بروند تا روی زمین پیدایش کنند. شاید بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا از دور برای خیلی‌ها شبیه به همان آرمان‌شهر خیالی بود. جایی که آدم‌های زیادی فکر می‌کنند که در آن بی‌دغدغه و بی مشکل می‌شود به همه خواسته‌های زندگی رسید. حالا «لاتاری» اسم پدیده‌ای است که سالانه عده‌ای را با بخت‌آزمایی به همان آرمان‌شهر دعوت می‌کند. یک قرعه‌کشی بین‌المللی که هرسال در این ایام خیلی‌ها را به شوق داشتن زندگی بهتر در آمریکا به تب‌وتاب می‌اندازد. آدم‌هایی که به امید رسیدن یک‌شبه به اتوپیا ترجیح می‌دهند تا در برهه‌ای از زمآن‌همه تخم‌مرغ‌های موفقیتشان را بگذارند در سبد شانس و اقبال، آن‌هم به امید مواجهه با مفهوم غریبی به نام خوشبختی!

۱۳ آبان، مهلت نهایی ثبت‌نام در لاتاری

راسته خیابان طالقانی را گرفته‌ایم، نرسیده به چهارراه مفتح این بنرها و شعارنوشته‌های آمریکاستیزی است که آرام‌آرام خودشان را نشان می‌دهند و خبر از این می‌دهند که به محلی نزدیک شده‌ایم که روزی سفارت سابق آمریکا بوده است، ساختمانی که این روزها شاید به خاطر نزدیک شدن به‌روز ۱۳ آبان یعنی روز «تسخیر لانه جاسوسی»، روزهای پر تب‌وتابی را سپری می‌کند؛ اما همین‌که ادامه خیابان طالقانی را می‌گیریم درست جلوی یکی از کافه نت‌ها این بار هم با همان تاریخ قبلی روبه‌رو می‌شویم یعنی «۱۳ آبان» عدد سیزده‌ای که این بار نه از روز تسخیر سفارت که  با یک اعلامیه بزرگ از مهلت نهایی ثبت‌نام «لاتاری» برای گرین کارت آمریکا حرف می‌زند. برای باخبر شدن از چندوچون کار به سراغ مسئول کافی‌نت می‌رویم  او به‌محض وارد شدن برگه‌هایی را دستمان می‌دهد که روی آن این‌طور از مزایای داشتن گرین کارت حرف می‌زند: «گرین کارت مانند ویزایی مادام‌العمر برای شما تلقی خواهد شد که به شما فرصت اقامت و کار دائمی در آمریکا خواهد داد و شما مانند هر فرد دیگر می‌توانید کارکنید، کودکان خود را به مدرسه بفرستید، حقوق‌بگیرید، خانه بخرید و هر آنچه یک شهروند آمریکایی اجازه انجام آن را خواهد داشت، داشته باشید.

شانس بردن گرین کارت، تنها با ۲۰ هزار تومان

گرین کارت لاتاری همان ویزای گوناگونی است. یکی از ویزاهایی که آمریکا از سال ۱۹۹۰ طبق قانون مهاجرت  با آن به‌طور سالانه و از کشورهای دیگری چیزی حدود ۵۵ هزار نفر مهاجر می‌پذیرد. مهاجرانی که بیش از همه‌چیز برای حضور در این کشور باید روی شانس و اقبالشان حساب کنند تا در مرحله اول این قرعه‌کشی برنده این بخت‌آزمایی باشند. بخت‌آزمایی‌ای که تنها خرجش شاید چیزی بین ۲۰ تا ۱۰۰ هزار تومان هزینه ثبت‌نام در کافی‌نت باشد. تا جایی که مسئول ثبت‌نام لاتاری به ما این‌طور می‌گوید که «خود لاتاری هیچ هزینه‌ای نداره تنها هزینه‌اش همین ثبت‌نامه که ما انجام می‌دهیم که اون هم بسته به مغازه‌اش داره؛ مثلاً قیمتی که ما اینجا می‌گیریم شاید یک کافی‌نت تو خیابان ولیعصر گرون‌تر بگیرد یا جای دیگر ارزون‌تر ولی قیمت ما ۲۰ هزار تومان برای هر ثبت‌نام هست! البته ناگفته نماند که هستند بعضی از جاها که اخاذی می‌کنند، مثلاً به‌طرف مقابل می‌گویند شما پول بیشتر بدید ما یک کار می‌کنیم شانس شما توی برنده شدن بیشتر باشد که همه‌اش کلاهبرداریه! آخه کی تو کافی‌نت  پیدا می شه که به قرعه‌کشی لاتاری تو آمریکا دسترسی داشته باشه؟»

برای شهروند شدن باید حداقل پنج سال اقامت داشته باشید

صحبت از خرج و مخارج  در قرعه‌کشی که می‌رسد. یکی از مشتریان حاضر در مغازه ساکت نمی‌شنید و می‌گوید «سنگ مفت؛ گنجشک مفت! خوبی لاتاری این است که هیچ هزینه‌ای ندارد، یعنی غیر از هزینه کافی‌نت که همین‌جا باید خرج کنیم خود قرعه‌کشی‌اش برای ما مجانی می‌افتد حالا شانس بزند و ما هم جزو آن ۵۰ هزارتا باشیم.» این‌ها را امین، جوان ۳۳ ساله‌ای می‌گوید که طبق گفته خودش در ۸ سال گذشته سالی نبوده است که از ثبت‌نام لاتاری جامانده باشد. 

 

دیپلم ما آنجا خریدار دارد

حداقل تحصیلاتی که برای پذیرفته شدن در لاتاری در نظر گرفته‌شده، مدرک «دیپلم» است. علاوه بر آن در طول پنج‌سال گذشته هم  باید چیزی حدود دو سال سابقه کار در یک جای معتبر را داشته باشید تا واجد شرایط شرکت در قرعه‌کشی شوید. اتفاقی که خود آمریکا علت راه‌اندازی آن را حفظ گوناگونی نژادی در کشور خودش اعلام کرده است تا از این طریق بتواند از نژادهای مختلف در یک کشور مهاجرپذیر بهره‌مند باشد؛ اما کافی است کمی بیشتر به آدم‌هایی که به شوق ثبت‌نام در لاتاری توی نوبت ایستاده‌اند نگاه کنیم، چون در بین آدم‌هایی که از درد اشتغال می‌نالند می‌توانید افرادی را پیدا کنید که به‌واسطه همین موج جهانی در دنیا برای گرین کارت، از سفر به آمریکا برای خودشان افسانه کاذبی ساخته‌اند به نام موفقیت، موفقیتی که لازمه‌اش نه کار است، نه برنامه‌ریزی و تحصیل و نه انگیزه‌ای برای تلاش بلکه باید برای رسیدن به آن تنها  سال‌به‌سال نشست و به امید برنده شدن در بلیت بخت‌آزمایی گرین کارت آمریکا منتظر ماند. تا جایی که مریم ۲۵ ساله درباره رؤیای رفتنش به آمریکا این‌طور می‌گوید «من امسال نه خودم که بابا رو هم راضی کردم تا خانوادگی ثبت‌نام کنیم، یکی از آشناهای ما چند سال پیش لاتاری برنده شد الآن چند سال رفته راضی هست. اینجا شاید با دیپلم نشه کاری انجام داد ولی آمریکا؛ اسمش روشه، آمریکاست. همه‌چیزش سر جاشه ما هم بریم اونجا نهایت یکی دو سال شاید اذیت بشیم ولی بعد درست می شه و زندگی می افته روی روال»

ایرانی‌ها پیشتاز سهمیه لاتاری در دنیا

عدد ۵۵۰۰ نفر به‌اندازه کافی رقم بزرگی هست که خیلی از ایرانی‌ها به امید برنده شدن در آن بخواهند در این قرعه‌کشی  شانسشان را پیدا کنند تا جایی که وقتی سری به محل‌های ثبت‌نام لاتاری در تهران می‌زنیم از تعداد رفت‌وآمدها می‌توانیم به میزان بالای متقاضیان آن پی ببریم. قدمت پدیده‌ای به نام لاتاری در دنیا برمی‌گردد به چیزی حدود ۲۶ سال قبل که آمریکا اعلام کرد برای داشتن گوناگونی در بین مهاجران خود هرساله از کشورهای مختلف دنیا مهاجر می‌پذیرد؛ که در بین این‌ها کشورهایی که تعداد مهاجران آن به آمریکا زیاد باشد و یا شرایط لازم را نداشته باشند از لیست کشورهای شرکت‌کننده در قرعه‌کشی حذف می‌شوند؛ اما نکته جالب‌توجه درباره کشور ما این است که طبق سهمیه بندی آمریکائی ها کشور ایران درزمینهٔ شرکت در این بخت‌آزمایی جزو کشورهای پیشتاز به‌حساب می‌آید تا جایی که چند سال با حذف برخی از کشورها از لیست لاتاری قسمتی از این سهمیه‌ها به ایران تعلق گرفت و حالا سهمیه ایران چند سالی است که از ۲۸۰۰ نفر به ۵۵۰۰ نفر رسیده که از این ۵۵۰۰ نفر چیزی حدود ۴۷۰۰ نفر در مصاحبه آخر پذیرفته می‌شوند.

با لاتاری سالانه ۵ هزار نیروی انسانی از دست می‌دهیم

داشتن دیپلم و دو سال سابقه کار در پنج سال گذشته، حداقل شرایط برای شرکت در لاتاری است. شرایطی که در نگاه خرد نه‌تنها چیز بدی به نظر نمی‌رسد که حتی برای خیلی‌هایمان اتفاق خوشایندی است ازاین‌جهت که می‌شود با یک دیپلم ناقابل و یا دو سال سابقه کار به گرین کارت آمریکا دست پیدا کرد و راهی شد؛ اما وقتی به‌صورت کلی به آن نگاه می‌کنید می‌بینید که مهاجرت حداقل ۴ هزار نفر در هرسال آن‌هم فقط از طریق  لاتاری یعنی خارج شدن ۴ هزار نیروی انسانی که جامعه باید برای هر نفر آن از مقطع ابتدایی تا دکتری به‌طور سرانه چیزی حدود یک‌میلیون دلار هزینه کند؛ و خود این موضوع یعنی هزینه‌ای که ما می‌پردازیم و استفاده‌ای که آنها می‌برند. حالا این هزینه می‌تواند تا مقطع دیپلم باشد یا تا مقطع کارشناسی.

باید پذیرفت که این روزها همه‌چیز ما را به رؤیاپردازی تشویق می‌کند. وقتی چای می‌خریم می‌توانیم رؤیای یک‌خانه جدید را در سر داشته باشیم و یا وقتی از دستمال‌کاغذی استفاده می‌کنیم به این فکر کنیم که ممکن است ما برنده جایزه چند کیلومتر اسکناس باشیم. همه‌چیز ما را به رؤیاپردازی و آرزوی یک‌شبه خوشبخت شدن تشویق می‌کند. این‌همه هزینه و امتیازی که برای لاتاری داده می‌شود نتیجه‌اش یک رؤیاست! رؤیای میلیون‌ها نفر در جهان و چند هزار ایرانی برای اینکه شب بخوابند و صبح خبر خوشبختی خود را از لاتاری بشنوند! رؤیایی که ارزش این‌همه سرمایه‌گذاری برای آمریکا را دارد.