کیومرث پوراحمد؛ نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما، با «کفش‌هایم کو» در اولین دوره جشنواره سلامت حضور دارد.این فیلم درباره یک بیمار آلزایمری است که حافظه‌اش را از دست داده و اعضای خانواده‌اش را به‌خوبی نمی‌شناسد. رضا کیانیان نقش بیمار آلزایمری را ایفا کرده و برای بازی در این فیلم، کاندید دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر شده است. «کفش‌هایم کو» به اهمیت نقش خانواده در حفظ سلامتی افراد می‌پردازد و همین موضوع از مهم‌ترین دلایل حضور این فیلم در جشنواره سلامت است.

 

*به‌نظرتان «کفش‌هایم کو؟» چه ویژگی متفاوتی نسبت به کارهای قبلی‌تان دارد؟

این فیلم را مثل فیلم‌های دیگرم ساخته‌ام. با همان میزان وسواس و انرژی و همان میزان دلبستگی، این‌که با فیلم‌های دیگرم چه تفاوتی دارد دیگران باید بگویند.

*در این فیلم درباره بیماری آلزایمر صحبت می‌شود. این بیماری در دنیای مدرن بسیار گسترده‌شده است. آیا همین گستردگی شما را به رفتن سراغ این موضوع ترغیب کرد یا دلایل دیگری داشتید؟

رمان «هنوز آلیس» را که خواندم به‌شدت تحت‌تاثیر قرار گرفتم. همان رمانی که فیلم «هنوز آلیس» را هم براساس آن ساخته بودند. به این علت که رمان را قبل از دیدن فیلم خوانده بودم به‌نظرم فیلم بسیار بد بود. تحت تاثیر رمان «هنوز آلیس» به 10 سال درگیری مادرم با آلزایمر برگشتم. ملاقات‌های متعددی با دکترمریم نوروزیان داشتم که پزشک مادرم بود و با کمک فرید مصطفوی فیلمنامه این فیلم را نوشتیم.

*بازی رضا کیانیان در نقش بیمار آلزایمری «کفش‌هایم کو» را در مقابل بازی جولین مور در فیلم «هنوز آلیس» چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جولین مور به‌خاطر بازی در فیلم «هنوز آلیس» اسکار گرفت. به‌نظرم جولین مور باید فیلم «کفش‌هایم کو» را ببیند و از رضا کیانیان یاد بگیرد که آلزایمر را چطور بازی کند. بازی کیانیان در این فیلم حیرت‌انگیز است و اگر تماشاگر از آلزایمر هیچ چیزی نداند نمی‌تواند همه ظرافت‌های بازی او را درک کند.

*بهروز افخمی در فیلم «black noise» به روایت زندگی یک بیمار آلزایمری پرداخته بود و داستان از زاویه دید خود بیمار روایت می‌شد. فیلم شما به‌لحاظ روایت چقدر با فیلم افخمی تفاوت دارد؟

*من فیلم بهروز افخمی را ندیده‌ام، به‌هرحال در این فیلم داستان از زاویه دید بیمار روایت نمی‌شود بلکه دانای کل داستان را روایت می‌کند.

 

*ممکن است عنوان «کفش‌هایم کو؟» خیلی‌ها را به‌یاد شعر سهراب بیندازد. آیا در استفاده از این نام عمد داشته‌اید؟

 

اول اسفند‌ماه سال گذشته بهاریه‌ای نوشتم برای ماهنامه «فیلم» با عنوان «کفش‌هایم کو؟». آن بهاریه چند دقیقه اول همین فیلم شد. عنوان «کفش‌هایم کو؟» همان موقع به ذهنم رسید چون داستان اصلی فیلم درباره مردی است که در آستانه بیماری آلزایمر قرار دارد و فراموش می‌کند کفش‌هایش را کجا گذاشته است. بنابراین این فیلم هیچ ربطی به شعر سهراب سپهری ندارد اما شعرهای سهراب آن‌قدر دلپذیر است که خواه ناخواه در ما رسوخ کرده و عبارات و واژه‌های شعرهایش همه جا بر زبان مان جاری است. ای‌بسا اگر شعر سهراب نبود اسم آن بهاریه می‌شد «کفش‌هایم کجاست؟»

برخلاف فیلم‌های روز سینمای ایران که اکثرا رنگ‌مایه خاکستری دارند در«کفش‌هایم کو؟» از رنگ‌هایی گرم استفاده‌شده و از این منظر مخاطب به‌لحاظ ویژگی‌های بصری با فیلم متفاوتی روبه‌رو خواهد بود. درباره انتخاب رنگ‌مایه فیلم بگویید.

من از فیلم‌های روز خبر ندارم. اولین کپی کامل فیلم ما هم تازه سوم بهمن‌ماه آماده شد، بنابراین باید آن را روی پرده ببینیم و بعد درباره میزان گرما یا سرمای رنگ‌ها تصمیم بگیریم. در ضمن اگر فیلم «کفشهایم کو؟» با رنگ‌های گرم فیلمبرداری‌شده علتش این است که موضوع آلزایمر به اندازه کافی تلخ است و ما نخواستیم با سردی رنگ‌ها این تلخی را تشدید کنیم