مسأله روزی، تأمین زندگی آبرومندانه و سرافرازانه و دور از تکدّی‌گری و تن‌پروری، از نظر دین اسلام بسیار مهم و مورد توجه است. در رساله عملیه همه فقها آمده است: اگر در حال نماز، مال تو را حتی کفش تو را دزدی، ربوده است، نمازت را رها کن و با جدیّت تمام، دزد را تعقیب نما… 
 
  
چه عملی انجام دهیم که رزق و روزی ما زیاد گردد؟ 
 
1 . رزق در لغت: 
 
رزق به معنای روزی و عطای دائمی می باشد، حال چه دنیوی و چه اخروی و چه مادی و چه معنوی باشد رزق می‌گویند. در قرآن شریف به نبوت و معرفت نیز رزق گفته شده است.[1] 
 
2 . پیش فرض و جواب اولی: 
 
گفت آری گر توکل رَهبرست                   این سبب هم سنّت پیغمبرست 
 
گفت پیغمبر به آواز بلند                        با توکل زانوی اشتر ببند 
 
رَمز اَلکاسب جیب الله شنو                    از توکل در سبب کاهل مشو[2] 
 
3 . تلاش از منظر قرآن: 
 
قرآن شریف می‌فرماید: «ان لَیسَ لِِلانسانِ الّا ما سعی» [3] «این که برای انسان هیچ چیز نیست مگر آن چه کوشیده است» سعی یعنی حرکت سریع و تلاش همه جانبه، خیر و شرّ، سود و زیان، فلاکت و کرامت، تنگدستی و توسعه در رزق و روزی. همه به تلاش انسان بستگی دارد و هر کاری که شخصاً انجام می‌دهد از آن بهره می‌گیرد.[4] 
 
در جای دیگر قرآن شریف می‌فرماید: «کُلُّ نفسٍ بما تَسعی» [5] یعنی هر کس بر وفق کوشش و تلاش جزا یابد. آیات زیادی وجود دارد که تلاش دنیایی را زمینه‌ساز بهره‌های بزرگ اخروی می‌داند. در سوره شرح می‌فرماید: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصب و الی رَبّکَ فَارْغَب» [6] پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می شوی به مهم دیگری پرداز و به سوی پروردگارت توجه کن. 
 
تلاش و تجارت، درآمد زاست و توکل و دعا و توسّل و … برکت‌زا. درآمد یک چیزی است و برکت چیز دیگر. خیلی‌ها درآمد زیادی دارند ولی زندگیشان رونق و صفا ندارد. برخی درآمدشان اندک است ولی زندگی‌شان باصفا و آرام است 
 
4 . تشویق به تجارت در روایات 
 
در کتاب شریف وسائل‌الشیعه باب و فصلی آمده تحت عنوان این که: مستحب است انسان به دنبال زمینه‌ها و اسباب روزی برود. در این باب روایات زیادی آمده است که انسان به تلاش همه جانبه، تولید و تجارت دعوت می‌کند، حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که امام ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «تِسعَةُ اَعشارِ الرّزق فی التّجارة» [7] یعنی نه دهم(9/0) روزی در تجارت است. 
 
حدیث دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که می‌فرماید: «التجارةُ تَزیدُ فی العقل» [8] یعنی تجارت عقل را زیاد می‌کند. در حدیث دیگر آمده: «عزت انسان در بازار است و در بازار بدست می‌آید.»[9] 
 
حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده: «تَرکُ التّجارةِ ینقص العقلِ» [10] ترک تجارت، عقل انسان را کم می‌کند. در حدیث دیگر آمده: «ترکُ التّجارةِ مزهبةُ لِلعقل» [11] یعنی ترک تجارت عقل انسان را از بین می‌برد. باب و فصل دیگری در همین کتاب آمده تحت عنوان این که: خرید و فروش مستحب و پسندیده است. احادیث زیادی در این باب آمده است از جمله: «….فانّ الرّزقَ یَنزِلُ مَع الشّراءِِ» [12] روزی با خرید و فروش نازل می‌شود و فرو می‌آید. 

توکل 
 
تأمین زندگی آبرومندانه و سرافرازانه و دور از تکدّی‌گری و تن‌پروری،، از نظر دین اسلام بسیار مهم و مورد توجه است. در رساله عملیه همه فقها آمده است: 
 
اگر در حال نماز، مال تو را حتی کفش تو را دزدی ربوده است، نمازت را رها کن و با جدیّت تمام، دزد را تعقیب نما، هم چنین اگر در حال نماز ایستاده‌ای، اگر طلبکاری برای طلب خود به منزل شما آمده است، شما اگر می‌توانی پول از جیب خود بیرون آوری و بر زمین نهی تا طلبکار دین را دریافت نماید، چنین کن و گرنه نماز را بشکن و طلب خود را بپرداز. سپس نماز را بخوان، چرا؟ چون «الدّنیا مزرعةُ‌ الآخرة» [13] و «من لا معاش له لامعادله».[14]مال و سرمایه هر کس به منزله ناموس او محسوب می‌شود و یکی از نوامیس پنجگانه، مال انسان است. به مسأله «حق النّاس چقدر مورد توجه اسلام عزیز قرار گرفته است، این گویای آن است که زندگی شرافت‌مندانه به بلندای زندگی اخروی مهم و دارای اهمیت است و باید با جدیّت بدان نگریست. اسلام عزیز نه تن‌پروری را می‌پسندد و نه تکدّی‌گری را. افرادی که «کَلِّ» بر جامعه می‌شوند لعنت می‌فرستد. 
 
5 . توکل، توسل و ... 
 
واژه‌های که بار معنایی آنها مذهبی و دینی می‌باشد، باید درست و دقیق معنا شود. برخی‌ها توکّل را، تنبلی، تن‌پروری و تکدّی‌گری معنا می‌کنند. توکل یعنی با اعتماد به خدا و با اطمینان به تدبیر خداوند،‌ برو دنبال تلاش و تولید. یعنی از تو حرکت، از خدا برکت، نه به معنایی مفت‌خوری و تکدّی‌گری. توسل و دعا هم در جامعة دینی و امت معنا نشده است. دعا یعنی خواند و ارتباط نیکو با خدا نه به معنای تقاضای زندگی بسیار مرفه از خداوند و بعد هم نشستن و منتظر بسته‌بندیهای آسمانی ماندن. 
 
آن دعا از هفت گردون درگذشت                          کار آن مسکین به آخر خوب گشت 
 
کان دعای شیخ نه چون هر دعاست                    فانی است و گفتِ او گفتِ خداست[15] 
 
دعا باید بُرد داشته باشد و از هفت گردون گذر نماید. استجابت دعا نیز به زمینه‌های معنوی نیاز دارد. 
 
6 . درآمد و برکت: 
 
تلاش و تجارت، درآمد زاست و توکل و دعا و توسّل و … برکت‌زا. درآمد یک چیزی است و برکت چیز دیگر. خیلی‌ها درآمد زیادی دارند ولی زندگیشان رونق و صفا ندارد. برخی درآمدشان اندک است ولی زندگی‌شان با صفا و آرام است. 
 
برای زیاد شدن روزی، عوامل زیادی اعم از عوامل مادی و معنوی دخیل است تا روزی انسان زیاد شود و برکت معنوی پیدا کند 
 
7 . قناعت زیبا و پرهیز از تجمل و ریخت و پاش: 
 
در اسلام به قناعت زیبا و میانه‌روی در زندگی سفارش زیادی شده است. قرآن شریف در یک تعبیر و تشبیه بسیار زیبا می‌فرماید: «دوست را (از شدّت بخل و حرص) بر گردنت مبند، و نیز بسیار گشاده‌اش مدار که ملامت‌زده و درمانده می‌نشینی»[19] یعنی نه خیلی باید حریص بود که انگار دست انسان شکسته و به گردن آویزان است و اصلاً به جیب نمی‌رود و نه خیلی گشاده دستی که خود و خانواده‌ات درمانده شوند بلکه باید میانه‌روی در زندگی را جدی گرفت.سایت پاتوق 98 : رسول اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: «القِناعةُ مالٌ لایَنْفدُ» [16] قناعت مالی است که تمام نمی‌شود. 
  
نتیجه گیری 
 
آن‌چه به طور مسلم از آیات و روایات بدست می‌آید، این است که برای زیاد شدن روزی به تلاش شبانه‌روزی و همه جانبه نیاز است. تولید و درآمدت توسعه‌دار بدون تلاش ـ چه فکری و چه جسمی ـ معنا ندارد و سرابی بیش نیست. تلاش و به دنبال آن تولید گاهی در تجارت، گاهی در صنعت، گاهی در کشاورزی، گاهی در هنر، گاهی در تحقیق و تولید علم و گاهی … بدست می‌آید و علاقه‌ها و سلیقه‌ها و شۆون اجتماعی و خانوادگی افراد در انتخاب آنها نقش دارد. 
 
این کار حرکت است و درآمد زاست و به دنبال آن باید از خداوند برکت و توسعه معنوی تقاضا نمود که این کار از راه توکل، توسل،‌ دعا، عبادت، پرهیزکاری و رعایت حلال و حرام الهی، پرداخت خمس و زکات و صدقه، قناعت زیبا، برنامه‌ریزی و پس‌انداز و غیره بدست می‌آید. پس برای زیاد شدن روزی، عوامل زیادی اعم از عوامل مادی و معنوی دخیل است تا روزی انسان زیاد شود و برکت معنوی پیدا کند. 
 
پی نوشت ها : 
 
[1] . قریشی، سیداکبر، قاموس قرآن،  ص 82 
 
[2] . مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات: 912 ـ 914 
 
[3] . نجم/39 
 
[4] . المیزان، ج 19، ص 46 
 
[5] . طه/15 
 
[6] . شرح: 94 / 7 و 8 
 
[7] . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج 17، ص 7، ح 21845 
 
[8] . همان، ص 12، ح 2185 
 
[9] . همان، ص 12، ح 21852 
 
[10] . همان، ص 13، ح 21856 
 
[11] . همان، ص 13، ‌ح 21868 
 
[12] . همان، ص 318، ح 21870 
 
[13] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 3، ص 285 
 
[14] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ‌ص 295 
 
[15] . مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ابیات 2242 ـ 2243، ص 143 
 
[16] . اسری/ 29 
 
[17] . نهج‌الفصاحه، ح 2111