پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- احمد محمدتبریزی- جنگ هشت ساله ایران و عراق در حالی در آخرین روز تابستان سال 59 رنگ و بوی رسمی به خود گرفت که صدام خیال می‌کرد تا یک هفته به تهران می‌رسد و می‌تواند به راحتی خوزستان را از ایران جدا کند اما این کشور در همان روزهای اول جنگ، زمینگیر می‌شود و نمی‌تواند وجبی از خاک کشورمان را جدا کند.«جعفر حسنلو» از رزمندگان و پژوهشگران دفاع وقایع و اتفاقات هفته اول جنگ را مورد بررسی قرار می‌دهد و ما را بیشتر با وضعیت جبهه‌ها آشنا می‌کند.

استکبار جهانی در تکاپوی براندازی جمهوری اسلامی

با پیروزی انقلاب استکبار جهانی از همان روزهای نخستین پیروزی ملت در تکاپوی براندازی و جنگ با انقلاب اسلامی ‌افتاد. در اولین روز پیروزی انقلاب ضدانقلاب در سیاهکل دست به تحرکاتی جهت ناامنی کشور می‌زند و حزب دموکرات در پاوه شروع به خرابکاری می‌کند. در تهران هم گروه‌های منافق دست به ترور شخصیت‌های انقلابی می‌زنند. گروه فرقان چند ماه پس از انقلاب یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار نظام جمهوری اسلامی به نام شهید قرنی را به شهادت می‌رساند و در ماه‌های بعد چهره‌های تأثیرگذار دیگری توسط منافقین شهید می‌شوند.

در همین ایام صدام با تمام امکانات مالی و نظامی که شوروی و قدرت‌های غرب در اختیارش قرار داده بودند فکر حمله به ایران را در سر می‌پروراند. برژینسکی مشاور وقت وزارت خارجه امریکا در مرز اردن به صورت محرمانه با صدام مذاکره می‌کند و چراغ سبز حمله به ایران را به او نشان می‌دهد.

حمله هوایی غافلگیرکننده با 192 هواپیما

صدام در 12 مرداد 59 در کنفرانس طائف وقتی که سران کشورهای عرب ‌دور هم جمع ‌شده‌اند در سخنرانی‌اش می‌گوید که جنگ با ایران برای ارتش عراق یک تفریح است. یعنی تا این حد قدرت نظامی ایران را ضعیف تصور می‌کرد. از همان زمان درگیری‌های مرزی با کشورمان را افزایش می‌دهد. در 13 فروردین 58 به مهران حمله می‌کند. پنج روز بعد به تأسیسات نفتی اطراف مهران حمله‌ور می‌شود. بیست و چهارم خرداد پایگاه مرزی حلاله و انجیره را مورد هدف قرار می‌دهد. کنسولگری ایران در بصره را اشغال می‌کند و به امین‌آباد ایلام حمله می‌کند. ایران هم در خلال همین حملات یک فروند هلی‌کوپترشان را منهدم می‌کند و یک بمب‌افکن سوخو را ساقط می‌کند. عراق تا 31/6/59 حدود 464 بار به ما تجاوز زمینی و هوایی انجام می‌دهد که از این رقم 295 بار حمله زمینی 148 بار هوایی 21 بار حمله دریایی است.

قبل از شروع جنگ صدام در تاریخ 26 شهریور علاوه بر پاره کردن قطعنامه 1975 دستور حمله به میمک و مناطق اطرافش را صادر می‌کند و این مناطق را تصرف می‌کند. آنها معتقد بودند قبل از اینکه این مناطق برای ایران باشد از قبل برای عراق بوده. نهایتاً صبح زود سی و یکم حمله زمینی‌اش را شروع می‌کند و قبل از آنکه از طریق زمینی به ایران برسد کلید عملیات هوایی‌اش را هم می‌زند. مرکز فرماندهی ارتش عراق در ساعت 13:30 دستور پرواز 192 فروند هواپیما برای حمله به فرودگاه‌ها و تأسیسات زیربنایی ایران را صادر می‌کند. حالا چرا عراق این عملیات را با این تعداد هواپیما انجام می‌دهد؟

عراقی‌ها در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل دیده بودند اسرائیل در یک روز همه فرودگاه‌ها و تأسیسات ساختاری و زیربنایی مصر را تخریب می‌کند و آنها هم با همین شیوه قصد غافلگیر کردن ایران را داشتند و می‌خواستند تأسیسات زیربنایی ایران را از بین ببرند تا ایران نتواند به این زودی کمر راست کند. با این هدف فرمان پرواز 192 فروند هواپیما صادر می‌شود. 20 دقیقه پس از شروع عملیات صدام یک چفیه قرمز رنگ به سرش و یک نوار فشنگ به کمرش می‌بندد و وارد اتاق عملیات می‌شود. در اتاق عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی اعلام می‌کند جوانان قهرمان ما 20 دقیقه قبل پرواز کرد‌ه‌اند و صدام هم با خرسندی ادامه می‌دهد تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.

در این زمان آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان نماینده امام در ارتش بود و در یک پیام رادیویی می‌فرماید: «دولت دست‌نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده و به چند پایگاه هوایی حمله کرده. اما ارتش جمهوری اسلامی ایران تجاوز بعثی‌های دست‌نشانده را تحمل نمی‌کند و درس تلخی را به صدام خواهد داد.»

دو ساعت بعد از این پیام رادیویی نیروی هوایی ارتش به فرماندهی شهید فکوری از دو پایگاه تبریز و همدان حرکت بزرگ و خوبی انجام می‌دهد و به استان‌های جنوب و میانی عراق حمله و پایگاه‌های الرشید و شعیبیه را بمباران می‌کند. صبح روز بعد ارتش ایران با 140 فروند هواپیما 335 سورتی پرواز انجام می‌دهد و تمام پایگاه‌های ارتش عراق در موصل، الرشید، بغداد، سلیمانیه، شعیبیه، ناصریه، ام‌القصر و البکر را مورد هدف قرار می‌دهد. در نتیجه این حملات سراسری بخشی از امکانات هوایی ارتش عراق از بین می‌رود و تا دو ماه هیچ هواپیمایی از بعضی پایگاه‌ها بلند نمی‌شود. ایران در حملاتش‌ 11 هواپیمای دشمن را ساقط می‌کند و عراق که با 192 فروند هواپیما حمله کرده بود فقط دو هواپیمای ایران را می‌زند که یکی از آنها یک هواپیمای مسافربری در فرودگاه مهرآباد بود.

حمله زمینی در سه محور

در این مدت نیروی زمینی عراق از سه محور به مرزهای ایران نزدیک می‌شود. سپاه یکم ارتش عراق با دو لشکر در محور اول که شامل قسمت‌های شمال‌غربی کشور و استان‌های آذربایجان و کردستان می‌شود تحرکاتی را آغاز می‌کند. در این مناطق ضدانقلاب زیادی با بعثی‌ها همراهند و به عنوان سربازان بدون یونیفرم صدام شناخته می‌شوند و قصد ناامن کردن منطقه پشت جبهه ما را دارند. عراق در این مناطق فقط می‌خواهد پدافند داشته باشد، استان کردستان را ناامن کند و زهرچشمی هم به دموکرات‌های کرد در عراق نشان دهد. آنها نمی‌خواستند حرکت بیشتری در این منطقه انجام دهند. این سپاه قصد داشت با درگیر کردن قسمتی از نیروهای ما مانند سپاه، لشکر28 سنندج، ‌لشکر64 ارومیه و یگان‌های هوایی و پدافندی ما اجازه ندهد این نیروها به منطقه اصلی عملیات در جنوب حرکت کنند.

منطقه دوم عملیات ارتش عراق وسیع‌تر است. پنج لشکر و چند تیپ مستقل در کنار هم عمل می‌کنند و قرار است از قصرشیرین تا مهران و چنگوله عملیات انجام دهند. می‌خواهند تا پاتا در 50 کیلومتری مرز ایران پیشروی کنند تا امنیت بغداد تأمین شود. از سه محور قصر شیرین - سرپل ذهاب، سومار- نفتشهر و محور مهران حمله می‌کنند. ما فقط تعدادی از نیروهای بسیجی و عشایر و یک لشکر 81 را مقابل دشمن داریم. نفراتی مثل شهید شیرودی و شهید کشوری در این مناطق با عملکرد بی‌نظیرشان کمبود نیروهایمان را جبران می‌کنند و در جبهه‌ها لقب شکارچی‌ تانک می‌گیرند. عراقی‌ها وقتی در 10 روز اول جنگ می‌بینند تاب مقابله با شیرودی و کشوری را ندارند به آنها وعده‌های مالی زیادی ‌‌می‌دهند که این دو شهید هیچ‌گاه اعتنایی به این حرف‌ها نمی‌کنند.

مقاومت‌های مردمی

در استان ایلام شهر مهران در دوم مهر به تصرف ارتش عراق در می‌آید. روز بعد به صالح‌آباد حمله می‌کنند و شکست بدی می‌خورند. به موسیان حمله می‌کنند و این شهر را تصرف می‌کنند و در دهلران موفق نمی‌شوند. در استان کرمانشاه سومار و نفتشهر را می‌گیرند. قصرشیرین را هم تصرف می‌کنند ولی هیچگاه به سرپل ذهاب و گیلانغرب نمی‌رسند. در این مناطق عشایر و نیروهای مردمی شجاعانه مقابل دشمن می‌ایستند.

سپاه سوم عراق باید اصل عملیات را در منطقه جنوب انجام دهد و به همین دلیل تمام توانش را در این منطقه گذاشته و با پنج لشکر و ده‌ها تیپ مستقل و آخرین تجهیزات نظامی به فکر تصرف استان خوزستان است. عراق در این محور از چند نقطه شروع به عملیات می‌کند. اولین نقطه شلمچه، خرمشهر، آبادان و محور دیگر چزابه، بستان، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز است. منطقه بعد در شمال استان شامل عین‌خوش، چنانه، فکه و پل نادری می‌شود تا از این طریق اندیمشک و دزفول را بگیرند. از این چند محور می‌خواستند عملیات کنند تا استان خوزستان را از ما بگیرند. در همان چند روز اول جنگ که دشمن آمادگی صددرصد داشت و ما در شرایط خوبی نبودیم 34 روز پشت دروازه‌های خرمشهر می‌ماند. در خرمشهر ما با نیروی کمی مقابل چند لشکر عراق ایستادگی ‌کردیم. بعثی‌ها وقتی در تاریخ 9/10/59 دیدند نمی‌توانند از پل نو عبور کنند و به سمت خرمشهر حرکت کنند تعداد نیروهایشان را چندین برابر کردند و فقط توانستند 500 متری پیشروی کنند. نیروهای ایرانی با ابتدایی‌ترین تجهیزات مقابلشان ایستادگی می‌کردند.

در هر صورت خرمشهر پس از یک ماه و نیم مقاومت به دست عراق می‌افتد و آنها قصد دارند با عبور از بهمنشیر و از سمت کوی ذوالفقاریه، آبادان را بگیرند که با فرماندهی خوب سرلشکر کهتری مواجه می‌شوند. کهتری که ناجی آبادان شناخته می‌شود ارتش عراق را از کوی ذوالفقاریه بیرون می‌کند و آنها دیگر هیچ‌گاه نمی‌توانند شهر را تصرف کنند. شهر 330 درجه در محاصره عراقی‌ها قرار می‌گیرد و ما از 30 درجه‌ای که برایمان باقی می‌ماند تدارکات و تجهیز نیرو را انجام می‌دهیم تا اینکه در عملیات ثامن‌الائمه آبادان از حصر درمی‌آید.

محور بعدی چزابه- بستان- سوسنگرد است که کارهای بسیار بزرگ و ارزشمندی در این منطقه صورت می‌گیرد. ارتش عراق روز اول چزابه را می‌گیرد، روز هفتم مهر به بستان می‌رسد و با مقاومت شدیدی مواجه می‌شود و سوسنگرد را محاصره می‌کند.

توقف در کرخه

در محور شوش- دزفول بدون اینکه نیروی مؤثری جلویش باشد تا پل نادری پیش می‌آید. پل فلزی نادری تحمل حمل بیش از10 تن بار را نداشت و عراقی‌ها با تانک‌های 30، 40 تنی‌شان امکان عبور از پل را نداشتند. بنابراین به فکر زدن پلی بودند تا پس از گذر جاده مهم و استراتژیک‌مان را قطع کنند که لشکر حمزه از راه می‌رسد و آنها جرئت عبور نمی‌یابند. اگر آنها از پل عبور می‌کردند 9 کیلومتر بعدتر اندیمشک و دزفول بود و جاده‌های اصلی مواصلاتی‌مان قرار داشت و سقوط اینجا باعث از دست رفتن خوزستان می‌شد.

استان خوزستان 26 شهر دارد و نیروهای عراق با آن حجم امکانات توانستند تنها دو شهر استان را بگیرند که پس از مدتی آنها هم آزاد شد. استان خوزستان 64 هزار کیلومتر وسعت دارد و تنها 12 هزار کیلومترش به دست عراقی‌ها افتاد. ذخایر زیرزمینی و نفتی‌مان هیچ‌گاه به دست دشمن نیفتاد.

ایران در این مدت نه تنها مانع نفوذ عراق می‌شود بلکه نقاط مهم و حساسی از این کشور را مورد هدف قرار می‌دهد. تأسیسات گازی، بنادر، تأسیسات پشتیبانی و پل‌های ارتباطی‌اش را مورد هدف قرار می‌دهد و باعث می‌شود صادرات نفت عراق از 5 میلیون و 300 هزار بشکه در روز به 8 هزار بشکه برسد. در همین هفته اول جنگ تمام استراتژی‌های سیاسی و نظامی عراق که شامل تصرف استان خوزستان و حمله همه‌جانبه به تهران بود شکست می‌خورد و در طول سال‌های طولانی بعد هم هیچ‌گاه به اهدافشان نمی‌رسند.