پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر حسن شاهی- تقدیم به آن که همه مقدمات برای ازدواجش فراهم بود، اما به همه چیز پشت پا زد و هنوز 7 روز نشده بود که به افتخار دفاع از حریم اهل بیت (علیهم السلام) رسیده بود که به افتخار شهادت هم نائل شد. شهید جواد کوهساری که دیروز پیکر پاکش در مشهد تشییع شد نیز از همین شهدا بود.آنچه باعث شد این نوشته را به رشته تحریر در بیاورم این بود که به نظرم حق شهدای مدافع حرم اهل بیت به خوبی ادا نشده، چه این که به تعبیر رهبر انقلاب این شهدا دو اجر دارند؛ هم اجر شهادت و هم اجر مهاجرت برای جهاد. این که حق‌شان ادا نشده، به خاطر این است که درک و تحلیل درستی از عظمت کارشان تصویر نکرده ایم. حضور شهدای مدافع حرم در سوریه و عراق را باید در دو بعد اعتقادی و سیاسی تفسیر کرد. به لحاظ اعتقادی حفظ حرمت و موجودیت حرم های اهل بیت را مدیون این بزرگواران هستیم، چه این که رهبر معظم انقلاب اخیراً در دیدار با خانواده یکی از این شهدا فرمودند اگر این شهدا نبودند اثری از حرم اهل بیت (ع) نبود. حضور این شهدا هم قطعاً با همین نیت بوده است. 

خاطرم هست چندی پیش در جمع دوستان بودیم که یکی از بچه ها گفت اگر به کربلا حمله کنند... ؟! هنوز حرفش تمام نشده بود که جواد با تعصبی خاص و با همان لهجه شیرین مشهدی اش گفت: «هنوز برایشان زود است که به حریم امام حسین (ع) نزدیک بشوند.»این حضور اما وجه سیاسی هم دارد؛ اگر شهدای دفاع مقدس با شتافتن به مرزهای غربی و جنوبی، امنیت مرزهای ما را تأمین کردند، این شهدا با پیش بردن عمق استراتژیک جمهوری اسلامی (در وجه سخت و نظامی‌اش) امنیت ایران را کیلومترها آن طرف‌تر از مرزهای ایران برقرار کردند. به همین دلیل بود که چندی پیش مقتدای همه این شهدا، جانباز دلاور و شهید زنده اسلام، سردار سلیمانی تأکید کرد مبارزه با داعش عین منافع ملی است. این سخن با توجه به تهدیدهای مکرر گروه های تروریستی علیه کشورمان که بارها گفته اند، هدف اصلی ما ایران است، بیشتر لمس می شود. (همین جا این پرانتز را باید باز کرد و به مظلومیت مضاعف شهدای افغانی مدافع حرم پرداخت، این مظلومیت هم در رسانه هاست) خلاصه این که اگر اقتدار نظام جمهوری اسلامی روزبه‌روز بیشتر می شود و اگر شش قدرت هسته ای جهان مجبور می شوند قدرت هفتمی در کنار خود تحمل کنند و آن را به رسمیت بشناسند، بخش زیادی از آن مدیون مجاهدت کسانی است که قدرت منطقه ای ایران را نقطه کانونی التهابات دنیا، یعنی خاورمیانه افزایش دادند.

هیچ وقت یادم نمی رود لحظه ای که برای آخرین بار جواد را دیدم، همین شب هاى قدر بود، دم درِ هیئت نشسته بود، گفتم جواد جان چرا دم در نشسته‌اى؟ با همان لهجه شیرین مشهدى اش گفت: «همین‌جا خوب است، تو برو داخل داداش!» انگار با اخلاص‌ها همیشه دم در می‌نشینند؛ به قول شاعر:

ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند/از هر چه کم دم زدیم، آن‌ها دیدند/ما مدعیان صف اول بودیم/از آخر مجلس شهدا را چیدند...