به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران، استاد غلامحسین بنان در اردیبهشت 1290 در تهران دیده به جهان گشود. پدرش کریم‌خان بنان‌الدوله نوری و مادرش دختر شاهزاده رکن‌الدوله «برادر ناصر‌الدین شاه» بود. «مرتضی‌خان نی داود» نخستین کسی بود که به استعداد بنان در زمینه موسیقی و آواز پی‌برد.

غزل پدر وی همیشه محفل هنر‌مندان نامدار بود یک شب که گروهی از موسیقی‌دانان نامدار آن زمان در منزل وی بودند غلامحسین بنان که آن زمان 6 سال داشت به پیشنهاد  وموافقت پدرش تصنیفی را نواخت و خواند از این موقع بود که «مرتضی نی داود» به استعداد وی پی برد و حرکت روبه رشدش شروع شد. اولین استادش پدرش و دومین مرحوم میرزا طاهر ضیاء‌ ذاکرین رثایی و سومین استادش مرحوم ناصر صیف بودند.

از سال 1321 صدای غلامحسین بنان همراه با عده‌ای از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش مردم ایران رسید و دیری نگذشت که نام بنان زبانزد همه شد. روح‌اله خالقی وی را در ارکستر انجمن موسیقی شرکت داد و با ارکستر شماره یک نیز همکاری را شروع کرد و از بدو شروع برنامه همیشه جاویدان «گلهای رنگارنگ» بنا به دعوت استاد داود پیر‌نیا همکاری داشت. وی در طول فعالیت هنری خود، حدود350 آهنگ را اجرا کرد و آنچه که امتیاز مسلم صدای وی را پدید می‌آورد، زیر و بم و تحریرات صدای منحصر به فردش می‌باشد.

بنان نه‌تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت. تصنیف زیبا و روح‌ پرور «الهه ناز» بهترین معرف این ادا می‌تواند باشد و همچنین وی را بزرگترین اجرا‌ کننده آهنگ های سبک وزیری و خالقی باید دانست.

در سال 1332 به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره کل هنر‌های زیبایی کشور منتقل شد و به سمت آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول گردید و در بهمن 1344 بعد از اولین همسرش که خواهر کلنل علینقی وزیری بود با پری رخت‌آور ازدواج کرد و در همان سال رئیس شورای موسیقی رادیو شب وی 27 آذرماه 36 زمانی که با اتومبیل شخصی در جاده کرج مشغول رانندگی بود با کامیونی که فاقد چراغ ایمنی بود تصادف کرد و در این سانحه چشم راست خود را از دست داد و به همین خاطر همیشه از عینک آفتابی استفاده می کرد، شادروان ابو‌الحسن وزیری شعری در تأثیر همین واقعه سرود:

آماج بلا جز دل ارباب هنر نیست. سر خط امان داده قضا بی هنران را می‌خواست که در چشم هنر نور نماند. آسیب رسانید اگر چشم بنان را افسوس که تاریک شد آن دیده که می‌دید با برقی نگاهی همه اسرار نهان را پس از آن بنان برای معالجه به خارج از کشور رفت و بعد از بازگشت از این سفر تصمیم به بازنگری در مواضع هنری خود گرفت و می‌گفت «من از این پس کوشش می‌کنم» آثاری را اجرا کنم که واجد وزنی شاد و شعری امیدوار کننده است. من جداً از ادامه شیوه قدیم که شباهت به مرثیه‌خوانی دارد خسته شده‌ام البته در این زمینه سازندگان آهنگ باید با من یاری و همکاری کنند.

ترانه‌های ماندگار: از ترانه‌های ماندگار وی به آهنگ آذربایجان در دستگاه شور، «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» در مایه بوسلیک، «الهه ناز» در مایه دستی، بهار دلنشین در آواز اصفهان، «بوی جوی مولیان» در آواز اصفهان «یار رمیره»، «می‌ ناب»، خاموش، مرا عاشقی شیدا، تصنیف توشه عمر مرا عاشقی شیدا، من از روز ازل، و سرود همیشه جاویدان «ای ایران» در مایه دشتی اشاره دارد.

به تصریح همسرش، بنان بهترین اثرش را «حالا چرا» و «کاروان» می‌دانست ولی گفت: «کاروان را برای بعد مرگم خوانده‌ام» و وی اواخر عمرش دلبستگی عجیبی به ترانه رویای هستی پیدا کرده بود.

بنان مدتی هم به تعلیم فن بازیگری پرداخت و به تصدیق نزدیکانش دارای استعداد زیادی در این زمینه بود. در سال 1327 به همراه چهره های معروف آن روزگار در فیلمی به نام «طوفان زندگی» که داستان آن رد انجمن موسیقی ملی اتفاق می‌افتد. در این فیلم وی دو ترانه از ترانه‌های قدیمیش را زنده اجرا می کند.

در نهایت غلامحسین بنان که مدتی از بیماری گوارش و افسردگی رنج می‌برد در ساعت 18:45 غروب 8 اسفند ماه 1364 در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت و برخلاف وصیتش که مایل بود در گورستان ظهیر دوله به خاک سپرده شود در 10 اسفند در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.