پايگاه خبري تحليلي «پارس»- اکرم محمدي- سال هاي سال است که خيابان انقلاب حد فاصل ميدان انقلاب تا دانشگاه ، محلي است براي پيدا کردن هر کتابي که مي خواهي . اين خيابان بازار نشر و کتاب ايران و به دليل نزديکي به دانشگاه تهران هميشه شلوغ است. از همان ابتداي صبح تا زماني که هوا تاريک شود خيابان انقلاب هم چنان پر رونق و رونقش را از کتاب وام گرفته است. ازخودرو که پياده مي شوي، تنها چيزي که نظرت را جلب مي کند،دستفروشان کنارخيابان هستند . مرداني ميانسال که گوشه اي از پياده رو زير آفتاب داغ نشسته اند . يکي از آن ها قيمت خريد انواع بن را روي مقوايي بزرگ نوشته که اولين آن "بن کتاب" است و بن شهروند ، رفاه و ساير فروشگاه ها، در رتبه هاي بعدي قرار دارند.از او درباره قيمت بن کتاب مي پرسم، مي گويد چقدر داري؟بن ها رانشان بده تا قيمت را بگويم. مي گويم بن همراهم نيست اما صدهزار توماني مي شود. مي گويد :شش هفت در صد مي خرم. کمي جلوتر مي روم تا قيمت خريد بن کتاب را از دلالي ديگر بپرسم، مي گويد : بن ها رابده و پولش را نقدبگير. مي گويد : بسته به نوع بن و مقدار آن کم مي کنم. اسم صد تومان را که مي شنود ، مي گويد : فکر کردم زياد داري.صدتومان را 12درصد کم مي کنم. هر چه بيشتر باشد درصد کمتري برمي دارم.اين تغيير قيمت در ميان ساير خريداران بن کتاب متغير است . در بازار خريد و فروش بن کتاب، قيمت ها از 5 تا 15درصد متغير است.هر کسي هم در اين بازار براي خودش نرخي دارد و براي بالا و پايين بردن قيمت هم دليلي عنوان مي کند.برخي از کتابفروش ها هم خريدار بن هستند ولي خريداران خياباني درصد بيشتري مي خرند و مي گويند هر چه درصد خريد را کمتر ذکر کنيم بن بيشتري مي آورندالبته همه اين درصد خريد از ما نيست . بخشي ازآن را هم به کسي مي دهيم که بن را از ما مي خرد و بيشتر اين خريداران ناشران شناخته شده راسته انقلاب هستند.اصلا زندگي مان را با دلالي بن مي چرخانيم. يکي از اين خريداران مي گويد :کار من فقط خريد بن کتاب نيست ودر خريد ديگر بن ها هم دستي دارم اما از طريق بن کتاب روزانه حدود سي تا چهل هزار تومان درآمد دارم.جالب تر اين که برخي بن کارت هم خريدارند وحتي اگر کسي نداند که بن کارت چيست خودشان خط مي دهند.

صداهايي دورگه و خش دار
کمي جلوتر مرداني با سن بالا، پلاکاردهايي را در دست دارند که معرف کارشان است. پايان نامه،رساله ، پروپوزال!، تحقيق و ترجمه و انجام کليه پروژه هاي معماري و شهرسازي از جمله آن هاست.مرداني که ناي فرياد زدن ندارند اما عنوان شغلي شان ، "دادزن" است . جوان تر ها اما در اين رقابت پيشتازند اگر چه مشخص است آن قدر داد زده اند که صدايشان دورگه و خش دارشده است. يکي از آن ها مي گويد : در آمدم بد نيست .با چند ناشر و کتابفروش و دفتر کار مي کنم.موقع داد زدن ، هم براي کتابفروش تبليغ مي کنم و هم براي پايان نامه ،ترجمه ،تحقيق و... بالاخره افرادي هستند که بتوانم کارشان را راه بيندازم!

برخي از اين «داد زن ها»بروشورهايي هم در دست دارند که بر آن نوشته شده:« باارائه اين برگه از 10درصد تخفيف برخوردار شويد»همين براي برخي از دانشجويان ، تلنگري است تا مشتري شوند.اما مرد ميانسالي مي گويد:زندگي سخت است. بازنشسته هستم و چون کاري پيدا نکردم مجبور به اين شغل شدم.صدايي هم براي داد زدن ندارم . مشتريانم اغلب جوانان دانشجو هستند و همه آن ها را به چشم بچه هاي خودم نگاه مي کنم و شايد به همين دليل است که در اين آشفته بازار درندشت ، کارشان را به من مي دهند .

بساط هاي بي حساب و کتاب
در همين خيابان دستفروشاني هم هستند که کتاب مي فروشند . کتاب هايي قديمي و البته برخي از کتاب هاي چاپ چند سال اخير را هم مي تواني لا به لاي آن ها پيدا کني. تنها وجه اشتراک اغلب اين کتاب ها اين است که به صورت رسمي در بازار نشر ،چاپ نمي شوند. در اين بازار قيمت ها متغير والبته تنوع هم بسيار است. در بساط شان همه نوع کتاب را مي تواني پيدا کني.راز داوينچي، قلعه حيوانات ، خاطرات دلبرکان غمگين من،دوقرن سکوت،بهروز وثوقي، کمدي الهي، سالار سگي ها ، ماشاءا...خان دربارگاه هارون الرشيد ، کتاب هاي صادق هدايت ، ترس و لرز ، سنگ صبور و بسياري کتاب هاي ديگر. بساط ها با حضور ماموران شهرداري ، به سرعت برق و باد جمع وبا يک ساک دستي جا به جا مي شوند و بعد از رفتن ماموران اين بساط در يک چشم به هم زدن ، دوباره راه مي افتد.در ميان بساطي ها کساني هستند که کتاب هاي دست دوم را کيلويي مي خرند و بعد هر کدام از اين کتاب ها را بين 2تا5 هزار تومان مي فروشند.برخي از کتاب هايي که دستفروشان در بساط شان ديده مي شود ، ارزش زيادي دارند و برخي هم چندان خاص نيستند به همين دليل اين بازار حساب و کتاب ندارد. يکي راز داوينچي را 12هزار تومان و ديگري 5هزار تومان مي فروشد.قلعه حيوانات در يک بساط 8هزار تومان و در بساطي ديگر 5هزار تومان فروخته مي شود.

زير پله هاي ممنوعه
در اين بازار افرادي هم در مغازه هاي کوچک شان ، کتاب هاي ممنوعه را مي فروشند. يکي از اين مغازه ها که زير پله اي کوچک است ، تمام کتاب هاي صادق هدايت ،صادق چوبک و برخي نويسندگان ديگر را رديف کرده است. مي گويد تمام کتاب هايي که دارد ، ديگر منتشر نمي شوند البته قيمت کتاب هاي او بيشتر از دستفروشان است و دليلش را تميزي کتاب ها عنوان مي کند. اغلب کتاب ها چاپ افست است و مي گويد فقط او نيست که در بازار چنين کتاب هايي را مي فروشد. در اين راسته همه نوع کتابي مي فروشند .

کتاب هاي ممنوعه
از دستفروشان سراغ چند کتاب را مي گيرم که خارج از کشور چاپ شده و ممنوعه هستند. هيچ کدام نشاني درستي نمي دهند. از يکي از کتابفروشي ها مي خواهم که راهنمايي ام کند تا کتاب" کلنل " محمود دولت آبادي را پيدا کنم. مي گويد همه دستفروش ها دارند اما همه آن ها يک پا روانشناس هستند و تشخيص مي دهند چه کسي براي کنکاش آمده وچه کسي خريدار است . شما هم که با لباس فرم و کار آمده ايد و سراغ "کلنل" را مي گيريد، خب معلوم است جواب نمي دهند.ضمن اين که اين گونه کتاب هارا با اندکي فاصله از انقلاب و دانشگاه مي فروشند . پياده به سمت چهارراه ولي عصر مي روم.نزديک چهارراه بساط پر و پيماني مي بينم که همه نوع کتابي دارد. سراغ " کلنل "و"من اين نسل" را از او مي گيرم. مي گويد اين کتاب هارا ندارند. پس از اين که به او نشاني مي دهم و فهرست چند کتابي را هم که از او خريده بودم، نشانش مي دهم بالاخره اعتمادش جلب مي شود و مي گويد: از در بغل برو تو هر کتابي خواستي همان جا هست. وارد راهرويي تنگ شدم.از پله ها پايين رفتم. چند آقا، مشغول کپي گرفتن بودندو يکي ديگر هم لوازم جانبي تلفن همراه مي فروخت. سراغ کتابفروشي را گرفتم . درکوچکي، گوشه آن اتاقک بود . اتاقکي کوچک که دورتادورآن قفسه بندي شده و پر از کتاب بود.مردي سيه چرده از پشت پرده بيرون آمد. دختر جواني هم روي زمين نشسته بود و کتاب ها را مرتب مي کرد. يک لحظه از اين که چنين جايي آمدم، ترسيدم اما زماني جرات پيدا کردم که آقايي هم وارد شد و سراغ کتابي را گرفت. او را کنار بساط يک کتابفروشي ديده بودم.نام کتاب هارا به دختر جوان دادم . رو به من کرد و گفت: در حال حاضر اين کتاب ها را نداريم شماره بدهيد با شما تماس مي گيرم. و درست عصر همان روز براي تحويل کتاب هايي که از آن ها خواسته بودم با من تماس گرفتند.

انتشار بن کاغذي متوقف شد
سيدعباس صالحي معاون فرهنگي وزيرارشاد گفت :بن کتاب حدود يک دهه پيش که تسهيلات حمايتي از کاغذ قطع شد با هدف کمک به مصرف کنندگان کالاهاي فرهنگي در رديف حمايتي وزارت ارشاد قرار گرفت. اين حرکت آن زمان با توجه به ادله دفاعي متقني که درخصوص آن وجود داشت، نيازمند بازنگري بود .بازنگري لازم در اين تسهيلات انجام و انتشار بن کاغذي کلا متوقف شد.

روش توزيع بن کتاب بايد اصلاح شود
بن کتاب براي کساني که قصد خريد کتاب دارند، اهرم کمک کننده است .محمد مهدي داوودي پور عضو کميته ناشران داخلي بابيان اين مطلب گفت : انتشار بن کتاب هم مثبت است و هم منفي اما به عنوان يک فعال فرهنگي در عرصه کتاب با حذف بن کتاب مخالفم و معتقدم بايد در روش توزيع بن اصلاحاتي انجام شود. چون در برخي موارد اين بن ها دست کساني مي افتد که از آن استفاده مثبتي مي کنندو کتاب مي خرند.

سرانه  مطالعه در ايران پايين نيست
اثني عشري- دکتر محمد سرشار رئيس حوزه هنري استان تهران معتقد است سرانه  مطالعه يکي از شاخص هاي سنجش ميزان مطالعه  کتاب در يک جامعه است. وي در اين باره مي گويد:شاخص سرانه  مطالعه فارغ از اين که کتاب خريداري، به امانت گرفته يا اهدا شده باشد، حکايت از ميزان استفاده از کتاب دارد.اين بحث در کشورهاي مختلف، جزو شاخص هاي توسعه فرهنگي محسوب مي شود. وي مي افزايد:براي سنجش ميزان سرانه   مطالعه  کتاب در ايران و کشورهاي ديگر دو روش وجود دارد. روش اول براساس مقدار زماني است که به مطالعه اختصاص مي يابد و روش دوم نيزبراساس تعداد کتابِ خوانده شده است. براي دقيق تر شدن سنجش، علاوه  بر تعداد کتاب هاي چاپي ،شمار کتاب هاي ديجيتال مطالعه شده نيز مورد بررسي قرار مي گيرد. بااين وجودسرانه  مطالعه در ايران پايين نيست و با اين مقدار مطالعه  آزاد، جزو 20 کشور اول جهان هستيم. سرشار گفت:کتاب و کتابخواني يکي از بخش هايي است که رهبر معظم انقلاب به آن ورود کرده  و حتي پيشنهادهاي عملياتي و برنامه اي نيز در اين مورد داده اند. مطالبات و برخي توصيه هاي ايشان در عرصه  کتاب، فهرستي طولاني است . با تمرکز بر صحبت هاي چند سال اخير ايشان، متوجه مي شويم يکي از تأکيدات مهم رهبري براي انتشار کتاب، بحث تأمين مواد اوليه و به طور خاص، تأمين کاغذ بوده است. اين موضوع، هم بُعد فرهنگي و هم بُعد اقتصادي دارد. از بُعد فرهنگي، وقتي قيمتِ تمام شده  کالاي فرهنگي افزايش مي يابد به  دليل کشش پايين قيمتيِ اين قبيل کالاها، کالاهاي جايگزين جاي آن ها را مي گيرد. از بُعد اقتصادي نيز بحث اقتصاد مقاومتي مطرح است. در کشور ظرفيت توليد کاغذ با کيفيت بالا وجود دارد اما متأسفانه زنجيره  توليد کامل نشده است. بنابراين يکي از تأکيدات ايشان، در دولت گذشته و فعلي، در مورد برطرف کردن اين مشکل بوده است.اين مدير فرهنگي تصريح کرد: در ايران حجم کتاب هاي توليدشده و تعداد ناشران فعالِ اين عرصه، با حجم مصرفِ کتاب همخواني ندارد. در بخش توليد، کتاب به دلايل متعددي مثل يک بادکنک رشد کرده است و هيمنه اي از خود نشان مي دهد که در واقعيت اين گونه نيست.درحالي که در عرصه  توزيع، فروش و کتابخواني، وضعيت کاملاً متفاوت است. تنها عرصه اي که در بازار کتاب به طور طبيعي رشد مي کند و پيش مي رود، عرصه  کتابخانه هاي عمومي است که در حال نزديک شدن به استانداردهاي جهاني است ولي در عرصه  توليد هنوز مشکلاتي وجود دارد. دولت بايد با تقويت بسترهاي توليد کتاب، که شامل مواد اوليه و فناوري هاي توليد کتاب مي شود آن ها را برطرف کند. در وضعيت فعليِ که تعداد عناوين منتشرشده در يک سال بسيار زياد است و ويتريني نيز براي نمايش اين تعداد کتاب وجود ندارد، گروه هاي ترويجي و تبليغي نقش اساسي دارند. اين گروه ها با معرفي کتاب هاي خوب کمک مي کنند تا محتواي خوب بين محتواي ضعيف يا متوسط گم نشود و مورد استفاده قرار بگيرد .به نظر مي رسد در وضعيت فعلي، ارائه  فهرست هاي مناسب کتاب، ارائه  سيرهاي مطالعاتي و برنامه هاي تبليغاتي در مورد کتاب هاي خوب، راهکارِ کوتاه مدتِ بهتر شدن وضعيت کتاب در کشور باشد.

هر جا که يارانه باشد...
نيکنام حسين پور(مشاور معاونت فرهنگي وزارت ارشاد)- بن کاغذي همانند پول و اسکناس ، داراي پشتوانه است و با پشتوانه چاپ مي شود.هر سال در قانون برنامه و بودجه ،مبلغي يارانه در اختيار معاونت فرهنگي وزارت ارشاد قرار مي گيرد.درواقع اين يارانه براي گسترش فرهنگ کتابخواني تخصيص مي يابد. راهکار گسترش فرهنگ کتاب و کتابخواني از گذشته چاپ و انتشار بن کتاب بود اما از سال 86به سمت بن الکترونيکي وکاغذي رفتيم يعني همزمان هر دو نوع انتشار مي يافت اگرچه بن کاغذي به تدريج کاهش و بن الکترونيکي  افزايش يافت. سال 94 با توجه به تاکيد وزير ارشاد مطالعاتي براي ساماندهي بن کتاب  انجام شدو يکي از راهکارها براي جلوگيري از فساد در اين مورد ، حذف بن کاغذي بود  در نتيجه امسال عملا بن کاغذي حذف و فقط بن هاي الکترونيکي منتشر شد.اعتبار و بودجه اين طرح نيز سالانه پيش بيني مي شود و قرار است اگر بن الکترونيکي انتشار  يابدهمچون گذشته پشتوانه داشته باشد.البته هنوز بن هاي کاغذي در ميان مردم وجود دارد چون آخرين اعتبار اين بن ها تا پايان سال 94 است و پس از اين تاريخ ديگر اعتبار نخواهد داشت .اين که بن کتاب چطور ميان مردم توزيع مي شد و بعد سر از بازار و دلالي بن در مي آورد ، داستان مفصلي دارد. در واقع اين بن ها درست توزيع نمي شد. مثلا  بخشي از بن هاي کتاب توسط سازمان ها و نهاد ها درخواست مي شد و بن هايي را تحويل افراد مي داديم تا براي خريد کتاب مصرف شود .  اما متاسفانه  چون نيازي به اين بن ها نمي ديدند ازآن به شکل ديگري استفاده مي کردند و بن ها سر از بازار در مي آوردو در اختيار کساني قرار مي گرفت که اهل کتاب نبودند .خريد و فروش بن به تنهايي از سوي کسي که مصرف کننده واقعي است  بر نمي آيد . اين قضيه درواقع سه ضلع دارد که هريک را بايد در جاي خود بررسي کرد.ناشر، مصرف کننده و وزارت ارشاد،اضلاع اين مثلث هستند.اگر ناشران از خريد بن امتناع مي کردندسودجويان نمي توانستند اين گونه بازار خريد و فروش راه بيندازند و چنان چه بن ها به دست مصرف کننده واقعي مي رسيد چنين بازاري راه نمي افتاد  و بن ها به کتاب تبديل مي شد. در نهايت اگر وزارت ارشاد مي توانست مصرف کننده واقعي را شناسايي کند و بن ها را به دست آن ها برساند، چنين اتفاقي نمي افتاد.درواقع همه اين مواردبايد با هم لحاظ شوند .با اين اوصاف ،آسيب در بخش بن الکترونيک کمتر است ولي اين گونه نيست که هيچ مشکلي به همراه نداشته باشد.درواقع هر جا که يارانه باشد ،اين مسائل و مشکلات هم اتفاق مي افتد.در بازار علاوه بر بن کاغذي ، کارت هاي الکترونيک  وحتي بن کارت ها ي الکترونيک دانشجويي هم خريد و فروش مي شود اما بن هاي الکترونيک قابل رصد و پيگيري است و مي توان دريافت که در بازار کتاب فروخته يا به کتاب تبديل شده است.