در حالی که در دو هفته گذشته رسانه های مختلف اعم از خبرگزاری ها و روزنامه ها به نقد عملکرد بنیاد رودکی و همچنین معاونت هنری وزارت ارشاد در قبال ارائه مجوزهای اجرای تئاتر و موسیقی در تالار وحدت پرداختند ولی به نظر می رسد مسئولان این دو نهاد بی توجه به نقدها و تذکرات رسانه ها و اهالی هنر راه خود را می روند.

چندی پیش با اعلام اجرای یک تئاتر در تالار وحدت که کارگردان آن نخستین تجربه کارگردانی اش را پشت سر می گذارد، رسانه ها در گفتگوهایی با بزرگان تئاتر کشور به این موضوع تاکید کردند که تالار وحدت جای آزمون و خطا نیست و در حال حاضر در سطح شهر تهران سالن ها و نمایشخانه های بسیاری اعم از خصوصی، دولتی و نیمه دولتی وجود دارد که افراد تازه کار می توانند اولین تجربه های خود را آنجا داشته باشند و تالار وحدت به دلیل قدمت و شان و جایگاه آن باید در اختیار بزرگان هنر باشد و البته در همه آن گفتگوها تاکید شد که با وجود علاقه معاونت هنری و اداره کل هنرهای نمایشی به تشکیل شوراهای مختلف نظارتی چطور برای دادن مجوز اجرا در تالار وحدت چنین رویکردی وجود ندارد.

طرح این پرسش البته به اینجا ختم شد که گویا چنین شورایی در سکوت خبری تشکیل شده ولی خروجی آن چندان شفاف نیست و در گفتگو با مسئولان مختلف هر کسی تقصیر را به گردن دیگری انداخت و کار تا جایی پیش رفت که گفته شد تئاتر مذکور اصلا نمایشنامه اش به این شورا نرسیده و اعضا به آن مجوز نداده اند.

پیگیری های رسانه ای باعث شد نزدیک به یک هفته خبری از اجرای این تئاتر در تالار وحدت نباشد و حتی شنیده می شد که این اثر اساسا مجوز اجرا ندارد تا اینکه ۲۰ خرداد ماه بار دیگر روابط عمومی این تئاتر طی خبری رسمی اعلام کرد این نمایش از اواخر خرداد در تالار وحدت روی صحنه خواهد رفت.

در گفتگوها و تحلیل های رسانه ای درباره مجوزهایی که این روزها برای اجرا در تالار وحدت صادر می شود بر این نکته نیز تاکید شده بود که مبنای این مجوزها مسایل مالی است و هر گروهی اعم از موسیقایی و تئاتری که بتواند هزینه قرارداد با بنیاد رودکی را تامین کند می تواند اجازه ورود به یکی از بزرگترین تالارهای هنری ایران را بگیرد؛ جایی که روزگاری بزرگان تئاتر و موسیقی ایران و جهان در آن روی صحنه رفته اند.

بهرام جمالی مدیرعامل بنیاد رودکی که تالار وحدت از زیرمجموعه آن است در گفتگویی اشاره کرده است که هزینه هر شب اجرا در تالار وحدت ۹ میلیون تومان است که فقط بخشی از آن از گروه های هنری گرفته می شود. وی می گوید: «قیمت تمام شده برای هر سانس اجرا در تالار وحدت ۵ و یا ۴ میلیون تومان نیست بلکه ۹ میلیون تومان است بنابراین ما بقیه هزینه‌ها را از حمایت‌ دولتی و منابع خود تقبل می‌کنیم.»

وی البته شفاف نکرده است که هزینه ای که از گروه ها دریافت می شود چقدر است ولی نوع گفتمان جمالی مشخص می کند که مساله تامین هزینه های تالار وحدت به جایی رسیده که مسئولان مربوطه تصمیم گرفته اند از آن دسته از گروه های موسیقی پاپ که خوب بلیت می فروشند و هم تئاترهایی که تضمین می کنند هزینه اجاره سالن را پیشاپیش پرداخت کنند، میزبانی کنند.

این اتفاقات در حالی رخ می دهد که رییس سابق شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر کشور در تاریخ ۹ خرداد سال ۹۴ در گفتگو با خبرنگار مهر اعلام کرد از سمت خود استعفا کرده و از آن تاریخ تا امروز اداره کل هنرهای نمایشی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز به طور رسمی جایگزین وی را معرفی نکرده است. از سوی دیگر هم وقتی خبرهای مکرر از اجراهای موسیقی پاپ در تالار وحدت منتشر می شود صدایی از دفتر موسیقی وزارت ارشاد به گوش نمی رسد. حال باید پرسید آیا سیاست موسیقایی کشور تا جایی برای تقویت موسیقی پاپ پیش رفته است که این شب ها هم تراز و هم اندازه اجراهای ارکستر ملی به موسیقی پاپ اجازه اجرا در تالار وحدت داده می شود؟

حال شاید این پرسش ایجاد شود که دلیل تمرکز انتقادات بر تالار وحدت چیست؟ که باید پاسخ داد همانطور که پیش از این همه در گزارش ها و گفتگوها بدان اشاره شد در شرایطی که امکانات هنری کشور به شدت محدود است و سالن های فعال در زمینه موسیقی و تئاتر کم هستند باید دید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تعامل با دیگر نهادهای متولی هنر مثلا شهرداری ها چه افقی را برای هنر کشور و سلیقه هنری مردم ترسیم کرده است که ذیل آن برای بزرگترین سالن های هنری کشور اینگونه برنامه ریزی کرده است.

آیا در اختیار قرار دادن بزرگترین تالار هنری کشور به گروه های هنری کم تجربه به نوعی سیاست کلی هنری کشور را به بیراهه نمی برد؟ به نظر می رسد پیشی گرفتن نگاه اقتصادی به نگاه فرهنگی باعث شده در اتفاقات اخیر مبنا بر این باشد که چه اجراهایی بیشترین مخاطب را دارد و با بلیت هایی که بعضا به رقم های بالای ۱۰۰ هزار تومان هم می رسند می توان چقدر درآمد داشت.

نگارنده در چند ماه اخیر در تعداد قابل توجهی از اجراهای تالار وحدت حضور یافته و قطعا از سال های دور نیز از مخاطبان برنامه های این تالار بوده ام. تغییر رویه در نوع اجراهایی که اخیرا در وحدت روی صحنه می رود باعث شده نوع مخاطبان این تالار نیز تغییر کند. در شرایطی که پیش از این تقریبا غیرممکن بود که مخاطبان تالار وحدت هنگام اجرا تلفن های همراه خود را روشن نگه داشته و دائما مشغول عکسبرداری و فیلمبرداری باشند ولی این روزها فیلمبرداری و عکسبرداری با تلفن همراه در تالار وحدت امری عادی شده است و مسئولان سالن که افراد را از این کار بازمی دارند دیگر توان مقابله با تعداد بالای این افراد را ندارند. اگر شما مخاطب حرفه ای هنر باشد می دانید که لذت مواجه با اجرای زنده بسیار بالاتر از دیدن آن اثر از پشت صفحات موبایل است؛ فیلم ها و عکس هایی که بیشتر برای انتشار در صفحات مجازی گرفته می شوند.

دست هایی که برای فیلمبرداری بالا رفته اند و زنگ خوردن تلفن و پاسخ دادن به آن که پیش از این در بین مخاطبان تالار وحدت دیده نمی شد، این شب ها چندان رفتار نادرستی به نظر نمی رسد.

اشاره ای بسیار مختصر به فرهنگ تماشای یک اجرای هنری از این جهت بود تا مقایسه ای باشد بین کسانی که از مخاطبان قدیمی سالن های مطرح هنری هستند با کسانی که به دلیل نوع هنری که مورد علاقه شان است نیاز به سالن هایی متفاوت دارند و یا حتی اجراهایی در فضای باز را بیشتر می پسندند.

اگر تالار وحدت را قدرت سخن گفتن بود حتما گواهی می داد که حجم جیغ و دست و هورایی که در چند ماه اخیر به خود دیده است از بسیاری از اجراهایی که قبلا به خود دیده، بیشتر است.

به هر حال امید می رود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشخصا علی جنتی توجه ای به این مساله داشته باشد که سیاستگذاری کلان عرصه تئاتر و موسیقی چگونه است و در همین راستا تقسیم امکانات بین گونه های مختلف موسیقی و همچنین سبک ها و افراد مختلف در تئاتر باید به چه شیوه ای انجام گیرد.