به گزارش پارس به‌ نقل از ایرنا، محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی مشهور به ملاصدرا و صدرالمتالهین در پنجم مهر 951 هجری خورشیدی در شیراز دیده به جهان گشود. پدر وی خواجه ابراهیم، مردی دانشمند بود که در دستگاه حکومت وقت کار می کرد.

ملاصدرا در کودکی به مکتب خانه رفت و خواندن، نوشتن و روخوانی قرآن را از ملا احمد آموخت، صرف و نحو را نزد ملا عبدالرزاق ابرقویی فرا گرفت.

این فیلسوف گرانمایه در کودکی به دلیل شغل پدرش به قزوین رفت و در آنجا به تحصیلات خود ادامه داد. او در آن دیار با دانشمندان برجسته یی همچون شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان همراه با استادان خود به این شهر مهاجرت کرد. ملاصدرا درس فقه، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی فرا گرفت و حکمت الهی، حکمت شرق و غرب را نزد میرداماد آموخت و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموزش دید.

صدرالمتالهین درجه ی اجتهاد خود را در اصفهان کسب کرد اما به دلیل اینکه نظریاتش در برخی مسایل فقهی با بیشتر دانشمندان این شهر متفاوت بود، او را به بدعت گذاری در دین متهم ساختند و این گونه وی ناچار به ترک اصفهان و زندگی در روستای کهک قم شد. ملاصدرا در سال هایی که در این منطقه به سر می برد به تفکر و عبادت پرداخت و دست از آموزش و پژوهش نکشید.

این فقیه دانشمند پس از چندین سال به دعوت حاکم ایالت فارس برای آموزش در مدرسه ی خان، رهسپار شیراز شد. وی در سالیانی که در این شهر اقامت داشت، آثار ارزشمندی نگاشت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد.

ملاصدرا مذهب شیعه را دارای 2 جنبه ی ظاهری و باطنی می دانست، منظور وی از وجه ظاهری، شریعت و احکام دینی بود و وجه باطنی را درون مایه و حقیقت مذهب شیعه می پنداشت که آن را عرفان شیعی می نامید. او اعتقاد داشت برای رستگاری انسان باید به دین عمل شود.

این دانشمند فقیه از منتقدان تقلید و تعصب بود و در برخی آثار خود از جمله کتاب اسفار بر دوری از این امر تاکید کرده بود. صدرالمتالهین به موضوع قضا و قدر اعتقاد داشت و در رساله ی فی مسئله القضاء و القدر به آن پرداخت. وی معتقد بود قضا به معنی حکم خداوند، قابل تغییر نیست، اما قدر یا همان سرنوشت به دلیل تاثیر اعمال انسان می تواند تغییر یابد.

بنیان نهادن حکمت متعالیه که مهم ترین نتیجه ی زندگی ملاصدرا بود بر 2 اصل اصالت وجود و تمایز آن از ماهیت استوار است. از دیدگاه وی وجود یا هستی که از پروردگار سرچشمه می گیرد به دلیل درک با علم حضور و دریافت درونی فرد، نیازی به ثابت کردن ندارد و از مسایل بدیهی به شمار می رود اما ماهیت به آن دلیل که به هر وجود، قالبی ویژه می بخشد، سبب متفاوت بودن پدیده های جهان هستی می شود. بر پایه ی این دیدگاه، اصل بر وجود اشیاست و ماهیت، معلول وجود محسوب می شود. وی وجود را امری حقیقی و ماهیت را اعتباری می دانست.

حرکت جوهری از نظریه های این عالم گرانقدر است. پیش از ارایه ی این نظریه، فیلسوفان مسلمان حرکت در جوهر را هیچگاه نمی پذیرفتند و بر این باور بودند که حرکت تنها در مقوله های 9 گانه ی عَرَض وجود دارد اما ملاصدرا با اعتقاد به حرکت در جوهر و گردآوردی چهار جریان فکری کلام، عرفان، فلسفه ی افلاطون و ارسطو، نظام فلسفی تازه و مستقلی را بنیان نهاد.

صدرالمتالهین در طول زندگی علمی خود آثار گرانبهایی را به یادگار گذاشته است که از آن جمله می توان به الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العظیمه الاربعه، الحکمه العرشیه، اللمعه المشرقیه فی الفنون المنطقیه، المبدا و المعاد، التصور و التصدیق، الوریده القلبیه فی معارفه الربوبیه و دیوان اشعار اشاره کرد.

حدوث العالم، مفاتیح الغیب، اعجاز النعمین، متشابهات القرآن، المشاعر، المظاهر الالهیه فی الاسفار علوم الکاملیه، اسرار الایات و الانوار البینات از دیگر آثار این حکیم خردمند محسوب می شود.

سرانجام ملاصدرا فیلسوف گرانقدر ایران زمین، پس از عمری تحقیق، تالیف و آموزش در علم و دانش در 71 سالگی در شهر بصره درگذشت، اما بحث و حکمتی که وی ارایه کرد، جاودان ماند و چراغ راه فلاسفه ی دیگر شد.

** پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در گفت و گو با «علیرضا هدایی» استاد فلسفه ی اسلامی دانشگاه تهران، به بررسی زندگی علمی ملاصدرا فیلسوف و بنیانگذار حکمت متعالیه پرداخته است.

علیرضا هدایی، ملاصدرا را از شخصیت های برجسته ی فلسفه ی اسلامی دانست و گفت: این فیلسوف گرانقدر اندیشه هایی نو از خود به یادگار گذاشت و سبب شد وی در جهان غرب نیز به طور کامل شناخته شود. ملاصدرا دارای هوش و استعداد بی مانندی بود و جریان فلسفی آن زمان را نزد برجسته ترین فلاسفه آموخت. اصالت الماهیت، مسلک رایج آن روزگار بود که وی به خوبی فراگرفت و ادامه داد. این فقیه دانشمند در کتاب شرح هدایه الاسیریه به بحث درباره ی این موضوع پرداخته است.

استاد فلسفه ی اسلامی دانشگاه تهران با اشاره به بی پروایی صدرالمتالهین در بیان آرای خود، تصریح کرد: این امر و فشاری که بر اهل فلسفه از طرف متشرعه وارد می آمد، سبب شد وی اصفهان را ترک کند و در روستای کهک در قم ساکن شود. تعدادی از شاگردان او همچون ملا محسن فیض کاشی به دلیل علاقه ی فراوان به درس و بحث در نزد ملاصدرا، به همراه او به این منطقه رفتند و فلسفه را در نزد این استاد عالیقدر آموزش دیدند. ملاصدرا در مدتی که در این منطقه به سر می برد بر اثر آشنایی و تامل در کتاب های بزرگان عرفان به این حقیقت پی برد که اصل در همه چیز، «وجود» است و ماهیت را اعتباری می دانست. این بحث با عنوان اصالت وجود بسیار مشهور است. وی در زمینه ی مباحث وجودی تحول اساسی بر ساختار فلسفه ایجاد کرد و بحث های فلسفی را بر همین پایه افزایش داد و این گونه بنیان تازه ای بر فلسفه ی اسلامی نهاد. این جریان بر تمامی فیلسوفان پس از ملاصدرا تاثیر گذاشت و سبب شد با وجود اختلاف نظرهای جزیی، پایه ی تفکر خود را بر فلسفه ی ملاصدرا شکل دهند و به همین دلیل فیلسوفان صدرایی نام بگیرند.

علیرضا هدایی با بیان اینکه شاگردان برجسته ای در نزد صدرالمتالهین پرورش یافتند، اظهار داشت: حاج ملاهادی سبزواری از جمله شاگردان این دانشمند فقیه محسوب می شود که با تاثیر گرفتن از آرای ملاصدرا کتاب شرح منظومه را نگاشته است. این اثر از جمله کتاب هایی به شمار می رود که طلبه ها و اهل فلسفه پیش از خواندن کتاب های صدر المتالهین برای درک بهتر آثار وی، باید مطالعه کنند. ملاصدرا سفرهای چهارگانه ای را که عارفان مطرح می کنند، در کتاب اسفار به شکل عقلی تببین کرده است. از دید وی این چهار سفر شامل من الخلق الی الحق، فی الحق بالحق، من الحق الی الخلق و بالحق فی الخلق می شود. سفر نخست که از خلق به طرف خداست، فرد از کثرت به سوی وحدت حرکت می کند. سفر دوم در صفات و اسماء پروردگار سیر دارد که فرد در این سفر سالیانی در وحدت است. در سفر سوم افرادی که کامل شده اند، ماموریت پیدا می کنند، برای هدایت انسان به سمت خلق حرکت کنند که این همان حرکت از وحدت به کثرت است. در سفر آخر فرد دست خلق را در دست می گیرد و او را به سمت وحدت حقیقی که خداوند است سیر می دهد و رهنمون سازد. در میان این سفرها برخی تنها تا مرحله ی دوم پیش می روند و فردی که سفر دوم را تمام کند، خود به فنا می رسد و انسانی کامل می شود.

استاد فلسفه ی اسلامی دانشگاه تهران در ادامه بیان کرد: ملاصدرا حکمت متعالیه را بنیان گذاری کرد و کتاب های زیادی را همچون الشواهد الربوبیه در این زمینه نگاشت. فلسفه ی صدرایی را حکمت متعالیه می خوانند و این مفصل ترین و اساسی ترین کتابی است که در این زمینه آموزش داده می شود. فلسفه ی ملاصدرا جمع میان عرفان و برهان دانشمندان فلسفه ی اسلامی است. وی یافته های عرفانی خود و دیگر عارفان را برهانی می کند و اگر هر مبحثی را بر پایه ی عقل نیابد به شکل مبنایی به آن نمی پردازد. ادعای این فیلسوف گرانمایه بر این است که بیشتر یافته های عارفان را از دیدگاه خود برهانی می کند و برای تکمیل بحث ها در بسیاری از موردها از کشف های عرفانی خود و دیگر عارفان بهره می گیرد. وی هر جا که لازم باشد آیات قرآن را استشهاد قرار می دهد و تفسیرهای فلسفی خاصی که با تببین های عرفانی بسیار نزدیک است، انجام می دهد، این امر در بسیاری از آثار وی مشهود است.

علیرضا هدایی در پایان با اشاره به برخی از آثار صدرالمتالهین گفت: این دانشمند فقیه در شرح اصول کافی با رویکرد احادیث، اصول کافی را شرح می دهد و بحث های اعتقادی موجود در آن یعنی عقل و جهل و بحث هایی را که زمینه ی فلسفی دارد، با تبیین های نو ارایه می کند. الشواهد الربوبیه که به بیانی عصاره و خلاصه ی اسفار تلقی می شود، دیگر اثر ملاصدرا محسوب می شود که بسیاری از فیلسوفان و علاقه مندان به فلسفه آن را فرا می گیرند.