پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مصطفي زالي- سریال معراجی‌ها از جمله معدود سریال‌هایی بود که در چند سال اخیر موفق به مشاهده آن شدم (البته به جز سه چهار قسمت نخست)؛ اگر بخواهم قضاوت خود را به عنوان مخاطب نسبت به آن بیان کنم ابتدا آن را به سه فراز تقسیم می‌کنم: بخش دانشگاه و منازعات تدفین شهداد، فرار دانشجویان مخالف از تهران و تحول آنها در مناطق عملیاتی جنوب، صحنه‌های عملیاتی جنگ.

به گمان من نقطه قوت سریال در فراز اول و سوم است. ده نمکی در فراز اول توانست با نگاهی واقع‌بینانه و به دور از محافظه‌کاری به یکی از حساس‌ترین مسائل چند سال اخیر یعنی تدفین شهدا در دانشگاه بپردازد و از نگاه من که خود در سال‌های این اتفاقات در دانشگاه حضور داشته و از نزدیک شاهد منازعات رخ داده بوده به خوبی و به دور از اغراق از عهده پرداخت به این مساله برآمد و سخنان موافق و مخالف را به خوبی نمایش داد.

فراز سوم فیلم یعنی صحنه‌های عملیات نیز به گمان من از بهترین سکانس‌های سریال بود؛ چه آنکه ده نمکی به خوبی توانسته بود از عهده بازسازی صحنه‌های شلوغ و پر زد و خورد یک عملیات جنگی برآید و اتفاقا برخلاف روش معمول دهنمکی که غالبا فیلم‌های او به دیالوگ مصور تبدیل می‌شد، توانسته بود به خوبی از زبان تصویر استفاده کند و اتفاقا این بخش سریال از کم‌دیالوگ‌ترین بخش‌ها و البته جذاب‌ترین آن‌ها بود.

اما فراز دوم فیلم یعنی فرار دانشجویان از تهران و حضور اتفاقی ایشان در کاروان راهیان نور حتی از قواعد علی-معلولی دنیای متعارف دور شده و از این جهت تاحد زیادی تصنعی و به دور از واقعیت جلوه کرده و به دریافت من به پاشنه آشیل فیلم تبدیل شده بود. در کنار همین غیرواقعی جلوه کردن، ضرباهنگ این بخش نیز به شدت کند و برای من به شدت خسته‌کننده شده بود؛ به گونه‌ای که اتفاقا همین فراز منجر به پوشیده ماندن نقاط قوت دو فراز دیگر سریال شد.

در مجموع به رغم نقاط ضعف این سریال که از مهم‌ترین آنها عدم تسلط ده نمکی به زبان تصویر و تبدیل شدن آن به دیالوگ مصور در بسیاری از سکانس‌هاست، آن را نسبت به آثار قبلی او حرکتی رو به جلو ارزیابی می‌کنم.

نکته جالب توجه آن است که ده نمکی به خوبی از عهده بخش پرریسک سریال یعنی پرداختن به ماجرای تدفین شهدا در دانشگاه برآمده است؛ بخشی که اتفاقا می‌توانست با کمی غفلت و نسنجیدگی و محافظه‌کاری شکلی مضحک و غیرواقعی و شعاری پیدا کند؛ ولی از سوی دیگر مسأله تحول دانشجویان مخالف که می‌توانست با گره خوردن به علقه عاطفی میان آیه و عماد به شکلی باورپذیر حل شود، با نفی قواعد علی-معلولی به شکلی شعاری و تصنعی، مضحک و غیرواقعی شده است.