همین کیفیت رو به رشد آثار این نسل جدید فیلم و مستند و انیمیشنسازی در جشنوارهی مردمی فیلم عمار، ما را برآن داشت تا با برگزیدههای این جشنواره در بخشهای مختلف، گفتگوهایی را ترتیب دهیم تا شاید مخاطبان و مسئولین بیش از قبل، با این هنرمندان جوان آشنا شوند. به خصوص آنکه مقام معظم رهبری راهبرد اصلی سالی را که به نام فرهنگ مزین شده است، «تقویت جناح مومن فرهنگی» اعلام کردهاند.
به سراغ «ایمان گودرزی» رفتیم. وی در سال 1363 متولد شد و از سال 82 به صورت غیر حرفهای کار مستندسازی را آغاز کرد. گودرزی دیپلم خود را در رشتهی کامپیوتر دریافت کرد. سپس برای کاردانی رشتهی مدیریت فرهنگی را انتخاب کرد. بعد از آن برای ادامه تحصیل رشتهی آیتی را برگزید و هماکنون در رشتهی فیلمسازی مشغول تحصیل است. در ادامه مصاحبهی متفاوت این هنرمند آمده است که خواندن آن برای مستندسازان جوان و تازهکار بسیار سودمند خواهد بود.
در زمان دولت اصلاحات به فرهنگسرای خاوران، حرمسرای خاوران میگفتند
آقای گودرزی معمولا فیلمسازان مذهبی و متعهد به خاطر اعتقادات خانوادههایشان برای ورود به عرصهی هنر با مشکلاتی مواجه هستند. چرا که عرصهی هنر به خصوص سینما وجهه مناسبی در بین خانوادههای مذهبی ندارد. شما هم با چنین مشکلاتی برخورد کردید؟
در خانوادهی ما یک نفر آدم هنری هم وجود ندارد؛ چون همان طور که گفتید خانوادههای مذهبی اکثراً نسبت به هنر و محیطهی هنری نگرانند. پدر من یک پاسدار بود و ما در زمان جنگ به خاطر کار ایشان در غرب کشور زندگی میکردیم. آن زمان پدرم مسئول اطلاعات و عملیات غرب کشور بود. اما بعدها ایشان مسئول تبلیغات غرب کشور شدند. در اواخر جنگ که من حدودا 6 سال داشتم، معمولا به همراه پدرم به مناطق مختلف میرفتم و اولین دغدغهی هنری من همان زمان شکل گرفت. بعدها هم پدرم با این که یک نظامی بود، اما همیشه در پستهای فرهنگی مشغول فعالیت میشد. همین امر باعث شد که ایشان نه تنها جلوی من را نگیرد، بلکه مشوق اصلی در ورود من به هنر نیز ایشان بودند. زمانی که ما برای دیدن تئاتر به فرهنگسراها میرفتیم، آنجا در فساد مطلق بود. در زمان دولت اصلاحات به فرهنگسرای خاوران، حرمسرای خاوران میگفتند. اما پدرم هیچ مخالفتی نداشت و مدام مرا راهنمایی میکرد.
هیچ فضایی برای رشد بچه مذهبیها نبود
از چه زمانی کار مستندسازی را شروع کردید و چه مسالهای باعث شد که دغدغهی شکل گرفته در وجود شما تشدید و تقویت شود؟
سال 82 اوج دوران اصلاحطلبی محسوب میشد و فضای رسانهای به دست افرادی افتاده بود که هیچ تعهدی نسبت به نظام نداشتند و کاملا در راستای ترویج فحشا عمل میکردند. ما هم با شور و اشتیاق فراوان تصمیم گرفتیم که وارد عرصهی هنر بشویم و کار را با تئاتر و آن هم از مساجد آغاز کردیم. کارهای متعددی را با اساتید مختلفی مانند «سید جواد هاشمی»، «محمد جوزانی» و ... انجام دادیم و بواسطهی همین آشنایی با کارگردانان تئاتر گاهی اوقات به پشت صحنهی برخی از فیلمهای سینمایی میرفتیم. همین حضورها باعث شد که علاقهی زیادی به فیلمسازی پیدا کنم. اما در آن زمان هیچ فضایی برای رشد بچه مذهبیها در این عرصه نبود.
زیر ابرو بر نداشته بودیم و دختری هم در گروه ما نبود!
اولین اثر شما چه زمانی و در چه قالبی ساخته شد؟
هر چه جلوتر رفتم از تئاتر فاصله گرفتم. چون حرفی که قرار بود در یک تئاتر زده شود، محدود به مسجد و جشنواره میشد و ما به دنبال تاثیرگذاری بیشتری بودیم. در نهایت ما به سراغ ساختن فیلم رفتیم ولی با چند مشکل بزرگ رو به رو شدیم. اولا هیچ بودجهای نداشتیم. ثانیا کاری نساخته بودیم و کسی برای دادن تجهیزات و بودجه به ما اطمینان نمیکرد. سوم اینکه چهرهی ما به فیلمسازان نمیخورد؛ چون زیر ابرو بر نداشته بودیم و دختری هم در گروه ما نبود. برای همین تصمیم گرفتیم با هزینهی خودمان یک کلیپ کوتاه راجع به شهدای گمنام بسازیم. برای ساخت این اثر اخلاص بالایی داشتیم و مدام به بهشت زهرا(س) میرفتیم و به شهدا متوسل میشدیم. این کلیپ کوتاه، در سال 82 و با نام «سرداران بیپلاک» ساخته شد و همین اثر راه ما را برای ساخت مستندهای بلند بازکرد.
اوایل به فرم خیلی اهمیت نمیدادیم
شما با دغدغه وارد عرصهی مستندسازی شدید. طبیعتا در ابتدا خوب بودن فرم مستند خیلی برایتان اهمیت نداشت. در ادامه اهمیت این موضوع تا چه حد برایتان جدی شد و چه قدر به کیفیت تصویری اثرتان اهمیت دادید؟
ما در ابتدا قصد داشتیم با همان کلیپ کوتاه اولمان تکنیکهای جدیدی به سینمای کشور اضافه کنیم. آن زمان این طور فکر میکردیم که طبیعتاً اشتباه بود و به مرور پیشرفت کردیم. اما امروز معتقدیم چون حرفمان بزرگ است تجهیزاتمان نیز باید به روز و بزرگ باشد. ولی آن روزهایی که به این عرصه ورود پیدا کردیم، تا این حد به فرم اهمیت نمیدادیم.
در آن موقع یا باید اصلاحطلب میشدی و یا فیلمسازی را کنار میگذاشتی
یعنی آن زمان در کلاسهای فیلمسازی شرکت نمیکردید؟
چرا. ما از همان سال 82 در کلاسهای انجمن سینما شرکت میکردیم. اما فضای کلاس چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اعتقادی به شدت بر علیه ما بود. برخی از اساتید ما را به صورت علنی مسخره میکردند و میگفتند شما چرا در این کلاسها شرکت کردید. انگار قانونی نانوشته وجود داشت که مذهبیها نباید فیلمساز شوند. از یک کلاس 40 نفره فقط 2 نفر نماز میخواندند و فضای کثیف روابط دختر و پسر بسیار زیاد بود. ریشهی سینمای کنونی هم، از همان زمان شکل گرفت. در آن موقع یا باید اصلاحطلب میشدی و یا فیلمسازی را کنار میگذاشتی.
کارگردان فیلم مذهبی خودش روزه نمیگرفت
من آن زمان که به پشت صحنهی برخی از فیلمها میرفتم، میدیدم که کارگردانی که در حال ساخت یک فیلم به اصطلاح مذهبی است، خودش روزه نمیگیرد یا نماز نمیخواند. همیشه برای من سوال است که چرا در طی این سالها یک گروه فیلمساز در جمهوری اسلامی تربیت نشده که دغدغهی دین و انقلاب داشته باشد. تا قبل از فتنه یک نوزادی در این حوزه وجود داشت که به او اجازهی رشد نمیدادند. اما بعداز فتنه همان کودک به سن بلوغ رسید و رشد کرد.
سینمای کشور باید نام کارگردانان برگزیدهی «جشنواره عمار» را به ذهن بسپارد
خیلی از مستندسازان دیگر هم با شما هم عقیده هستند و فتنهی 88 را از جهت افزایش دغدغهی افراد متدین برای ورود به عرصهی هنر، بسیار مفید و سودمند میدانند. ولی دغدغهی صرف کافی نیست و تخصص هم لازم است.
ببینید برخی فرماندهان بزرگ دفاعمقدس ما هم تا قبل از جنگ حتی یک تیر هم شلیک نکرده بودند. اما همان افراد کم تجربه کاری کردند که برخی از دانشگاههای نظامی کشور کره جنوبی، امروز حماسهی کربلای 4و5 را برای دانشجویانشان تدریس میکنند. الآن هم شما در «جشنواره عمار» میبینید که آثار بسیار خوبی از کارگردانهایی به نمایش در میآید که فقط 3 یا 4 سال است با دوربین آشنا شدند. وقتی برخی از آثار عمار را میبینید، فکر میکنید که این اثر را فردی ساخته که مدرک کارشناسی فیلمسازی دارد. در حالی که این طور نیست. دغدغه و اخلاص این افراد باعث شده که به چنین جایگاهی برسند. البته قطعا به مرور از نظر فنی هم پیشرفت میکنند. سینمای کشور باید نام کارگردانان برگزیدهی «جشنواره عمار» را به ذهن بسپارد. این افراد آیندهی سینمای ایران را رقم خواهند زد.
ادبیات سلحشور شاید چندان درست نباشد، اما محتوای حرفش تا حد خوبی درست است
پس فضای کنونی برای رشد یک هنرمند انقلابی و با دغدغههای دینی بسیار مهیاتر از زمانی است که شما میخواستید فعالیتتان در این حوزه را آغاز کنید. آیا میتوانیم مدعی شویم که شرایط کاملا فراهم و آماده است؟
در اینکه فضای رشد مستندسازان و فیلمسازان متعهد بیشتر شده شکی نیست؛ اما هنوز شرایط کاملا مهیا نیست. به خصوص اینکه فضای سینمای ما هنوز فاسد است. حرفهای آقای «سلحشور» شاید با ادبیات درستی گفته نشود، اما محتوای آن تا حد خوبی درست است. حتی اگر از فساد سینما هم نخواهیم حرفی بزنیم، اما ذکر این نکته لازم است که محتوای فیلمهای ما بسیار ضعیف است و ما به جای ساخت آثاری با موضوع حوادث عظیم انقلاب و جنگ به سراغ ساخت فیلمهای عشقی و ضدفرهنگی میرویم.
از حرف رئیس جمهور تا چند روز افسرده بودیم
این را هم باید بگویم که فضای رشد برای هنرمندان انقلابی با عوض شدن دولت فرق کرده است. زمانی که رئیسجمهور گفت هنرمند ارزشی با هنرمند غیر ارزشی برای من فرقی ندارد، ما تا چند روز افسرده بودیم. وقتی آقای روحانی میگوید سرباز خوب من با آن سربازی که ادای جنگیدن در میآورد، فرقی ندارد، آدم غصهاش میگیرد. مگر جنگ نرم نیست؟ حالا شما فکر کنید در این جنگ، سربازی که شلوار نظامی پوشیده و آبرو و اموالش را کف دست گرفته با آن فردی که ساپورت میپوشد، برای فرماندهی شما فرقی نداشته باشد. حتی اگر به خاطر جذب هم این حرف را بزنند، اشتباه است.
پیرامون برخی از حوادث عظیم انقلاب حتی یک اثر هم ساخته نشده
خب به سراغ آثاری که ساختید برویم. تقریبا تمام مستندهای شما مربوط به وقایع تاریخی انقلاب اسلامی است. چه شد که تصمیم گرفتید در این حوزه اثر تولید کنید؟
من مستندسازی را از ساخت اثری با موضوع دفاعمقدس آغاز کردم. چون افرادی مانند «شهید آوینی»، «مرتضی شعبانی»، «محمدعلی فارسی»، «رضا برجی» و ... قبلا در این حوزه خطشکنی کرده بودند و ورود به عرصهی آثار جنگی کمی راحتتر بود. چون تجربیاتی وجود داشت. اما من دوست نداشتم که وارد فضای کلیشه بشوم. برای همین به دنبال مطالعات عمیق در حوزهی تاریخ انقلاب اسلامی رفتم و دریافتم که حوادث بسیار عظیمی رخ داده در حالیکه از برخی از این وقایع جذاب هیچ فیلم یا مستندی ساخته نشده است. به همین دلیل به سراغ ساخت مستندهای تاریخ انقلاب رفتم و کارم را با ساخت مستندی پیرامون زندانیان سیاسی در بند ساواک آغاز کردم. در آن زمان کسی راجع به این موضوع کار نکرده بود. برای همین اثر جذابی از آب درآمد. ما سال 83 این مستند را ساختیم و موزه عبرت سال 87 افتتاح شد.
مستند 13 قسمتی «پایانی بر پایان» به خاطر استقبال مردم تا 50 قسمت ساخته شد
بعد از زندانیان سیاسی انقلاب به سراغ کدام سوژه رفتید؟
بعد از آن و در سالهای حدود 83 و 84 به سراغ ساخت یک سری مستند با موضوع گروهک منافقین رفتم. آن زمان این سوال در ذهن من وجود داشت که چه طور میشود یک گروه انقلابی که به هر حال در شکلگیری انقلاب اسلامی نقش داشته، کارهایی انجام میدهد که باعث تخریب انقلاب میشود. آن موقع منابع بسیار کمتر از رمان حال بود. حتی برخی از مسئولان نمیدانستند که «سازمان مجاهدین خلق» با «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» فرق دارد. من دوست داشتم از زبان یکی از همان افراد سابق سازمان مجاهدین ماجرا را بپرسم. در حالیکه فکر میکنم تا آن زمان کسی این کار را نکرده بود. ما طرحی با نام «پایانی بر پایان» به صداوسیما دادیم و قرار شد تا 13 قسمت این مستند را بسازیم. البته طرحمان را به چند شبکه ارائه کردیم و فقط گروه سیاسی شبکه خبر با ساخت آن موافقت کرد. در حین پخش 13 قسمت اول آنقدر مردم تماس گرفتند و ابراز رضایت کردند که مدیران شبکه خبر سفارش 13 قسمت بعدی را دادند. بعد، این سفارشات ادامه پیدا کرد تا در نهایت 50 قسمت از این مستند ساخته شد.
شباهت بسیاری از اقدامات جنبش سبز در سال 88 با اقدامات منافقین در سالهای ابتدایی انقلاب
پس شما تحقیقات زیادی بر روی سازمان مجاهدین انجام دادید. در این تحقیقات چه موضوعی برای شما جالبتر بود؟
من بواسطهی تحقیقاتم، در سال 88 میدیدم که کارهای انجام گرفته توسط جنبش سبز دقیقا همان اقداماتی است که گروهک منافقین بر علیه انقلاب انجام میداد. مثلا منافقین پس از برکناری رئیسجمهور و در حمایت از «بنیصدر» شبها در پشتبام خانهها «اللهاکبر» میگفتند. دقیقا همین کار را جنبش سبز هم میکرد. یکی دیگر از شباهتهای اقدامات جنبش سبز منافقین انجام ترور کور بود. یعنی آنها در یک نقطهی کور و با یک اسلحهی گرم یک نفر را ترور میکردند و به گردن نظام و بسیج میانداختند. مورد جالب دیگر ادعاهای دروغین دربارهی زندانها بود. منافقین هم در سالهای ابتدایی انقلاب مدعی بودند که در زندان به افراد تجاوز میشود. از این دست اتفاقات و شباهتها بین اقدامات جنبش سبز و گروهک منافقین بسیار است.
سینمایی که صرفا بخواهد مردم را سرگرم کند، مخالف تفکر آوینی است
با تعاریفی که از آثارتان داشتید معلوم میشود مستندهای شما در جذب مخاطب موفق عمل کرده و طبیعتا سرگرمکننده هم بوده است. چه قدر به موضوع سرگرمی در آثارتان توجه میکنید؟
شاید الآن حرف زدن راجع به کتابهای «شهید آوینی» کلیشه محسوب شود. اما این یک حقیقت است آدم با خواندن کتابهای این شهید دگرگون میشود. همه به سینما و تلویزیون به چشم سرگرمی نگاه میکنند و این دیدگاه با تفکر آوینی متفاوت است. من هم سعی کردم در آثارم 90 درصد بصیرتافزایی کنم و 10 درصد هم به سرگرمی توجه داشته باشم. برای همین در گروه ما یک نویسندهی طلبه حضور دارد و ما مدام محتوای آثارمان را با او چک میکنیم. ما قرار است با هنرمان به تحول یک فرد و یک خانواده و یک جامعه کمک کنیم. حال اگر قرار باشد فقط به سرگرمی بپردازیم، این هنر بسیار پست و حقیر خواهد بود. اصل با محتواست اما طبیعتا جاذبه هم باید باشد.
ساخت مستندی با موضوع دفاع جانانهی مردم شهر 1000 سنگر آمل در مقابل منافقین
از آثاری که هماکنون در دست ساخت دارید و یا میخواهید کار ساخت آنرا آغاز کنید هم بگویید. آیا آثار جدید شما باز هم در حوزهی تاریخ انقلاب اسلامی است؟
بله. اکثر کارهای جدید من باز هم تاریخ انقلاب را ورق خواهد زد. یکی از این آثار، مستندی است که به موضوع حماسهی شهر 1000 سنگر آمل میپردازد. در این واقعهی عظیم که در سالهای ابتدایی انقلاب رخ داد، منافقین به شهر آمل حمله کردند تا نظام را تضعیف کنند و کاری کنند تا مقداری از نیروی نظامی کشور خرج آنجا شود و عراق راحتتر بتواند با ایران بجنگد. اما مردم در مقابل این تجاوز ایستادند و در سر هر کوچه و خیابانی سنگر زدند و جنگیدند. امام هم به آمل لقب شهر 1000 سنگر داد. اما شما ببینید راجع به این واقعهی عظیم کارهای بسیار اندک و کممحتوایی شکل گرفته است. ما وقتی برای مصاحبه به آن شهر رفتیم، بسیاری از مردم به ما میگفتند که چرا انقدر دیر آمدید؟ نکتهی مهم در این مستند این است که این اثر نشان میدهد فرق انقلاب ما با سایر انقلابها، درحضور مردم است. اگر از این قبیل اتفاقات در هر کشور دیگری میافتاد، قطعا انقلابشان سقوط میکرد.
بهترین جوجه کباب عمرم را در زندان اوین خوردم
به جز این اثر چه طور؟ کار دیگری در دست ساخت دارید؟
من در سال 88 و زمانی که ادعای بدرفتاری و انجام کارهای غیرانسانی در زندانهای کشور توسط برخی از سیاسیون مطرح شد، تصمیم گرفتم که به زندان بروم و از بندهای مختلف آن تصویربرداری کنم. مجوزهای لازم را گرفتم و این کار را انجام دادم. تصویربردار گروه ما فردی بود که از لحاظ سیاسی یک فرد خنثی محسوب میشد. یعنی شبکههای خبری ماهوارهای مثل بیبیسی را دنبال میکرد، اما خودش نظر خاصی نداشت. این فرد به من گفت که من برای این کار دستمزد نمیخواهم و فقط میخواهم بیایم و ببینم در زندان چه خبر است. بعد از اینکه فیلمبرداری زندان تمام شد به او گفتم نظرت چیست. گفت رسانههای غربی مثل سگ دروغ میگویند. من هم بهترین جوجهکباب عمرم را در زندان اوین خوردم. همین تصاویر باعث شد به فکر ساخت مستندی با نام «محبس» بیفتم و در آن به روند شکلگیری زندان در کشور و همچنین وضعیت زندانهای ایران در سالهای مختلف بپردازم.
سفارشیساز واقعی مجری تلویزیونی است که در فتنهی 88 نقش داشت و امروز برنامه میسازد
موضوعات مستندهایی که ساختید و یا در حال ساخت آن هستید به نحوی است که انگار کسی به شما سفارش کار داده است. آیا شما یک سفارشیساز هستید؟ اصلا این مرزبندی را قبول دارید یا خیر؟
اگر کار سفارشی به این معناست که کارهای من به درد نظام جهموری اسلامی میخورد، با افتخار میگویم که سفارشیساز هستم. البته به نظر من سفارشیساز آن مجری تلویزیون است که در فتنهی 88 نقش داشت و برعلیه نظام حرف میزد و امروز بواسطهی مجریگری در میتینگهای رئیسجمهور منتخب در قبل از انتخابات ریاستجمهوری 92، دوباره به تلویزون راه پیدا کرده و برنامه میسازد. کارهای ما مربوط به تاریخ پابرهنگان انقلاب است. اگر این کارها سفارشی ساختن است، من به آن افتخار میکنم و حاضرم تا آخر عمر سفارشی کار کنم. چون برای جایی کار میسازم که حق است.
پیشنهاد 150 میلیون تومانی بهائیان برای عدم پخش مستند «دیدار با تاریکی»
شما روی موضوعاتی دست گذاشتید که برخی از آنها بسیار حساسیتبرانگیز هستند و طبیعتا همین موضوعات حساس باعث میشود که اتفاقات خاصی هم در حین ساخت مستند برایتان بیفتد. از این اتفاقات برای ما بگویید.
ما مستندی با نام «دیدار با تاریکی» را بر ضد بهائیت ساختیم. این مستند قرار بود از تلویزیون پخش شود و تیزر آن از یکی از شبکهها به نمایش درآمد. همان موقع یک نفر به من زنگ زد و گفت برایت یک پیشنهاد ویژه دارم. ما هم به این تلفنها عادت داریم. چون سفارشیساز هستیم! خلاصه به سراغ آن فرد رفتم. ایشان یکی از افراد بهائی کشور بود. به من گفت ما به شما 150 میلیون پول می دهیم و تو مستندت را به صداوسیما نده و بهانهای بیاور. من این پیشنهاد را قبول نکردم و این موضوع را به مراجع اطلاعاتی و امنیتی کشور گزارش کردم. خدا را شکر این مستند پخش و با استقبال مردم همراه شد.
مدارک مهمی که پس از تسخیر لانه جاسوسی به دست آقای «موسوی خوئینیها» رسید، ناپدید شد
اتفاقات حالب بسیاری در حین کار، برای ما رخ داد. مثلا در حال ساخت مستندی با موضوع تسخیر لانهی جاسوسی بودیم. به گفتهی برخی از فعالان آن اتفاق، تعدادی سند و مدرک مهم پس از تسخیر سفارت به دست دانشجویان افتاد که آنها این مدارک مهم را به آقای «موسوی خوئینیها» که آن زمان نمایندهی امام خمینی بودند سپردند. اما بعد از تحویل این اسناد، کسی دیگر آنها را ندید. ما با دفتر آقای «خوئینیها» تماس گرفتیم و خواستیم با ایشان مصاحبه کنیم. اما موافقت نکردند. جالبتر آنکه هرگاه برای مصاحبه به سراغ هرکسی که به نحوی با ایشان در ارتباط بود میرفتیم، از دفتر آقای خوئینیها با آن فرد تماس میگرفتند و میگفتند مصاحبه نکنید. حالا جالب است که نشریهی ایشان در سال 78 داعیهدار آزادی بیان و دانستن حق مردم است، بود. این افراد با روشنگری مخالفند، چون بر علیه خودشان تمام میشود. شاید آنها بتوانند جلوی گروه ما را بگیرند، اما نمیتوانند در مقابل این موج به راه افتاده توسط جوانان انقلابی و هنرمند دوام بیاورند و به زودی دستشان برای مردم رو خواهدشد.
بعد از ساخت چند مستند، وارد فضای فیلمهای داستانی خواهم شد
چرا تا به حال به عرصهی ساخت فیلمهای داستانی ورود پیدا نکردید؟ آیا این موضوع برایتان اهمیتی ندارد و یا اینکه علاقهای به ساخت چنین آثاری ندارید؟
چند ایدهی ساخت مستند پیرامون برخی از وقایع تاریخ انقلاب در ذهن دارم که انشاءالله بعد از ساخت این آثار به سراغ فیلم داستانی میروم. میخواهم راجع به حوادث 18تیر سال78 و تعداد دیگری از حوادث مهم کشور مستند بسازم. سینمای داستانی بسیار پراهمیت است و متاسفانه افرادی کمی داریم که با دغدغهی دین و انقلاب در این حوزه فعال باشند. البته هیچگاه مستندسازی را رها نخواهم کرد چرا که علاقهی ویژهای به آن دارم.
تا زمانیکه افراد منافق در کشور داشته باشیم، ما دست از افشاگری برنمیداریم
در انتها اگر حرف خاصی دارید و یا اگر موضوع خاصی در ذهن دارید که در مصاحبه به آن اشارهای نشد، بیان کنید.
خیلیها به من میگویند که از کار کردن در حوزهی تاریخ و انقلاب خسته نشدی؟ من در پاسخ به آنها میگویم، تا زمانیکه افراد منافق در کشور داشته باشیم، ما دست از افشاگری برنمیداریم. تعدادی از رجال سیاسی ما که این روزها میگویند مردم باید همه چیز را بدانند، در سالهای قبل بزرگترین خیانتها را به این مردم کردند و این مسائل به زودی بر همگان روشن خواهدشد.
ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید
ارسال نظر