این روزها مقامات اروپایی از «تعهد» خود برای « احیای برجام » از طریق «مذاکره با دولت بایدن» سخن به میان آورده‌اند. در پی اظهارات هدفمند و از پیش هماهنگ شده «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه دولت بایدن مبنی بر «لزوم بازگشت ایران به تعهدات برجامی » به‌عنوان پیش‌شرط «بررسی بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای »، شاهد شکل‌گیری بازی هدفمند و ضد ایرانی جدیدی از سوی تروئیکای اروپایی هستیم! 
 «پیتر استانو» سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تازه‌ترین مواضع برجامی خود اعلام کرده است :«اتحادیه اروپا آمادگی دارد تا با آمریکا در رابطه با پرونده ایران همکاری کند. به‌ویژه با تغییر دولت آمریکا ضروری است که راهی را برای بازگشت آمریکا به برجام پیدا کنیم، چون این توافق عنصر اصلی در ساختار منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای جهانی است. عبور از این مقطع نیازمند دیپلماسی حداکثری است.حل این مسئله، کار ساده‌ای نیست!»
اگر اظهارات  این مقام اروپایی را در کنار مواضع اخیر «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه و «هایکو ماس» وزیر خارجه دولت آلمان قرار دهیم، به‌وضوح درمی‌یابیم که «تروئیکای اروپایی»
 در حال پیشبرد یک تاکتیک مشخص، هدفمند و درعین‌حال گمراه‌کننده در قبال ایران و برجام هستند! سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه، تاکتیک«پیچیده سازی بازگشت آمریکا به برجام»را در دستور کار قرار داده و متعاقبا، سعی دارند از طریق اصرار بر این بازی تاکتیکی، مانع از «رفع واقعی تحریم‌های ایران»شوند. «پیچیده‌سازی» به‌طورکلی یک «تاکتیک شناخته‌شده» در حوزه روابط بین‌الملل محسوب می‌شود. در قالب این تاکتیک ، بازیگران سعی دارند «صورت‌مسئله»را «پیچیده » متعاقبا، حل‌وفصل آن را سخت و دشوار جلوه دهند تا در ادامه بتوانند قدرت مانور خود را به لحاظ زمانی و رفتاری ( در قبال آن موضوع خاص) افزایش دهند. اتحادیه اروپا و خصوصا سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس اکنون از سوی دولت بایدن مأموریت پیدا کرده‌اند که این تاکتیک را در قبال ایران و برجام پیاده کنند.واشنگتن و شرکای آن معتقدند که انتخاب میان دو گزینه«بازگشت قطعی و متعهدانه به برجام» و « عدم بازگشت به برجام»، هر دو برای غرب هزینه‌ساز است! 
«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه و «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی دولت بایدن هر دو معتقدند که «تعلیق واقعی تحریم‌ها» و « بازگشت متعهدانه به برجام» مانع از تحقق استراتژی «مهار حداکثری ایران قدرتمند» خواهد شد زیرا در این صورت، اهرم فشاری برای اعمال محدودیت‌های موشکی، منطقه‌ای و …علیه کشورمان وجود نخواهد داشت. جیک سالیوان و بلینکن هر دو تأکید دارند که باید از «استراتژی فشار حداکثری ترامپ» به‌مثابه یک « اهرم فشار»در تقابل با نظام و ملت ایران استفاده کرد.به عبارت بهتر، دولت بایدن نسبت به استراتژی فشار حداکثری ترامپ علیه ایران کماکان نگاهی «فرصت محور» دارد! نکته دیگر، به بازی خاص سیاستمداران اروپایی در زمین دولت آمریکا بازمی‌گردد. در دوران ریاست جمهوری ترامپ امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان هر دو معتقد بودند که «پوسته برجام» حفظ شود و «ماهیت و محتوای آن »باید متناسب با خواسته‌های وقیحانه مشترک واشنگتن-تروئیکای اروپایی بسط پیدا کند. بازیگران اروپایی معتقد بودند که باید در قالب «الحاقیه» یا « اصلاحیه» تعهدات جدیدی را در قالب «برنامه جامع اقدام مشترک» به ایران تحمیل کرد و اصلاحیه‌های جدید را دوباره به تصویب اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد رساند. در مقابل، دولت ترامپ معتقد بود «میراث اوباما» باید منهدم شود و با «توافق ترامپ» جایگزین شود،اما اکنون اروپائیان به سال ۲۰۱۷( قبل از خروج ترامپ از برجام) بازگشته‌اند و خواستار «حفظ نام برجام« در ازای» بسط تعهدات ایران» شده‌اند! اکنون طرف اروپایی بار دیگر به‌جای آنکه در مسند یک «متعهد»پاسخگوی تعهدات خود و تضمین‌های لازم برای اجرایی شدن این تعهدات باشد، در حال تکرار همان بازی نخ نمای سال‌های گذشته و اخیر خود است! این صحنه‌ها چقدر آشنا هستند…