سیاست خارجی از مهمترین عوامل افزایش قدرت ملی کشور است و اکنون مولفه های قدرت ملی در سایه رویدادهای ناشی از جهانی شدن در حال تغییر و تحول است. دیپلماسی، هسته مرکزی قدرت ملی است لذا در ابعاد خود دچار تحولاتی گسترده شده است. از آنجایی که مخاطبان سیاست خارجی و دیپلماسی در عرصه روابط بین الملل است لذا به دور از انتظار نیست که تغییرات گسترده در عرصه دیپلماسی رخ بدهد. یکی از مهمترین تغییرات، به میدان آمدن بازیگران و کنشگران خُرد و فروملی، در عرصه روابط دیپلماتیک است که خواهان وارد شدن به روابط گسترده با همتایان فرامرزی خود هستند. کنشگران فروملی تحت تاثیرات تحولات کنونی به برخی اقدامات در جهت ارتباطات فرامرزی با آن سوی مرزهای خود هستند که این امر به تاثیر در سیاست های اعلی و ادنی کشور منجر می¬شود و در نهایت افزایش قدرت ملی را باعث خواهد شد. 

از سویی در دوره های اخیر انتظارات از دولت های مرکزی افزایش یافته است که بدون بازنگری در نظام سیاسی اداری به منظور افزایش ظرفیت ارائه خدمات برای پاسخ به این نیازها میسر نمی شود لذا دولتها درپی شرایط جدید متناسب با ظرفیت ها، قابلیت ها و شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به تفویض برخی اختیارات به کنشگران درونی اقدام کردهاند که از آن تحت عنوان پارادیپلماسی یاد می شود. اکنون که مولفه های قدرت ملی از شکل سنتی خود خارج شده است جای دارد تا جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به توانایی های گسترده خود و به خصوص مرزهای چهارگانه و تنوعات قومی و فرهنگی از این فرصت بهره ببرد و بر قدرت ملی خود بیفزاید. شناخت این ظرفیت ها و به کارگیری آنها در جهت قدرت ملی ضرورت دارد.

 

واژه پارا با توجه به معناهای متفاوتی که دارد هنگامی که در کنار واژههای دیگر قرار میگیرد معنایی متفاوت را بر آن تحمیل میکند. به همین دلیل با قرار گرفتن این واژه به عنوان پیشوند دیپلماسی به کلمه دیپلماسی معنایی جدید بخشیده است، می توان آن را دیپلماسی چندگانه، دیپلماسیِ خُرد، دیپلماسیِ مشارکتی و مواردی از این قبیل دانست که ظرفیت مناسبی برای تحلیل عرصه سیاست خارجی است. در تعریف پارادیپلماسی از چندین عبارت استفاده شده است. دیپلماسی فروملی، دیپلماسی منطقه ای، میکرو دیپلماسی و دیپلماسی چند لایه و پسا دیپلماسی. ولی جامع ترین تعریف از "گریدلاگ" است که پارادیپلماسی را یک فعالیت فراسرزمینی نهادی می داند که نهادهای سیاسی خارجی را مد نظر قرار می دهد و سپس این مفهوم توسط "دیوچاسک" توسعه داده شد که پارادیپلماسی را برای معرفی دیپلماسی های فروملی در سطح منطقه ای و جهانی به کار برد و استفاده کرد. نظریه پردازی به نام « الکساندر اس. کازنتسو» معتقد است مفهوم پارادیپلماسی به معنای آن است که نهادهای فروملی، محلی، منطقه ای و فراملی می توانند بازیگران بین المللی باشند. وی معتقد است: کنشگران جدید با ایجاد حکومتهای محلی به دنبال ارتباط با دیگر واحدها در خارج از مرزهای ملی خود هستند که این ارتباطات گاه از طریق افراد (وزراء)، گاهی از طریق نهادهایی چون استانداری و شهرداری و از این قبیل واحدها و گاهی هم از طریق کنشگرانی چون شرکت های چندملیتی و سایر بازیگران فروملی برقرار می شود. در کل پارادیپلماسی به معنای نقش آفرینی بازیگران فروملی در عرصه سیاست خارجی است که دارای سه بُعد اقتصاد، فرهنگ و جغرافیا است.

البته برای توضیح پارادیپلماسی نیاز به برخی تعاریف و تحلیل هایی است تا این امر را بهتر نشان دهد ولی به برخی موارد کلی بسنده خواهیم کرد که پارادیپلماسی دلایل مختلف خارجی و داخلی ایی دارد که می تواند به روش های مختلفی نیز مورد تایید و توجیه قرار بگیرد. بنابر نظر برخی صاحبنظران در این عرصه گسترش واحدهای جدید بویژه در حیطه تجارت منطقه ای باعث شده است تا تمایزات بین امور داخلی و خارجی از بین برود و باعث تقسیم بندی مسولیت ها بین دولت و واحدهای محلی شده است. نقش آفرینیِ هویت های فروملی منجر به افزایش قدرت ملی می شود چرا که مشارکت آنها برای تعقیب منافع خاص بین المللی است. دولت دراین طیف یکسری اختیاراتی را طبق قانون اساسی به حکومت های فروملی اعطا می کند که در جهت به ثمر نشاندن عمیق تر دیپلماسی دولت مرکزی است. مشارکت هویت‌های فروملی در عرصه بین‌المللی، به معنای آن نیست که تمامیت خودمختار می‌توانند بدون توجه به چارچوب وسیع‌تر قانون اساسی که آنها جزئی از آن به‌شمار می‌آیند، سیاست‌هایی را تعقیب کند که مستقل از حکومت مرکزی باشد. این مهم، مستلزم آن است که هر دو طرف متعهد به حفظ تمامیت ارضی دولت موجود باشد.

پارادایپلماسی نه تنها موجب توانمندسازی استان های مرزی کشور و توان افزایی منطقه ای می شود بلکه با سطوح نابرابر توسعه یافتگی مناطق همجوار ایران، زمینه مساعدی برای موفقیت پارادیپلماسی جمهوری اسلامی را فراهم می کند. توسعه نیافتگی مناطقی از عراق، افغانستان، پاکستان و حتی همسایگان شمالی جمهوری اسلامی باعث تاثیرگذارتر شدن این امر می شود. 

کشور ایران نیز به دلیل دارا بودن مرزهای چهارگانه انز نظر جغرافیایی و تنوعات فرهنگی که با مرزهای خود در کشورهای دیگر مشترک است و همچنین تولیدات اقتصادی و ظرفیت های اقتصادی مناسب، دارای ظرفیت های پارادیپلماتیک متنوعی است که می تواند با بهره گیری از کنشگران ریز و کوچک خود به ارتباطات بیشتر خارجی با کشورهای همسایه بپردازد و قدرت ملی خود را افزایش دهد. بی تردید علاوه بر ایران در هر گوشه از جهان شاهد تمایلات برخی کنشگران برای برقراری ارتباطات مختلف اقتصادی و فرهنگی با آن سوی مرزهای خود هستیم که در صورت به وقوع پیوستن نه تنها مقاصد کنشگران فروملی تامین می شود بلکه علاوه بر آن قدرت ملی و منافع ملی نیز افزایش و تامین خواهد شد. کشور جمهوری اسلامی ایران به لحاظ واقع شدن در منطقه ژئوپلیتیکی مهم و در پی آن دارا بودن سه ویژگی ممتاز از لحاظ جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی (زبانی، هویتی، مذهب، قومیت) می تواند با استفاده از زمینه های موجود در مرزهای خود به افزایش روابط پارادیپلماتیک بپردازد. مرزهای ایران دارای ظرفیت های سه گانه جغرافیایی، اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی هستند.

در نگاه دیگر با عطف به اینکه اقتصاد مقاومتی یکی از استراتژی های مهم جمهوری اسلامی ایران است لذا این امر یکی از مهمترین راه های تحقق اقتصاد مقاومتی و اقتصاد بدون نفت است. روابط پارادیپلماتیک منجر به تسریع هرچه بیشتر دستیابی به اصول اقتصاد مقاومتی و محقق نمودن آن می گردد. همانطور که رهبر عظیم انقلاب فرموده اند؛ "آرزوی حقیقی این است که با تلاش و غیرت عموم ملت ایران، روزی قادر باشیم در چاه های نفت را ببندیم و اقتصاد کشور را بر اساس منابع غیرنفتی بنا نهیم."