2018-06-09 15.00.56​  

 

  سعید درویش

 


طی یک ماه گذشته اخبار متناقضی از روندهای سیاسی- امنیتی فعال در سوریه توسط رسانه‌های عرب زبان منطقه‌ای منتشر شده است، اخباری که بلافاصله در رسانه‌های داخلی نیز صرفاً ترجمه شده و بدون هیچگونه تحقیقی پیرامون منبع خبر و یا صحت آن به آنها ضریب داده شده است. رسانه‌هایی چون الدیار، الجریده، ایلاف و ... که در میان اعراب نیز جایگاهی ندارند ولی متاسفانه به منبع خبری پایگاه‌های خبری داخلی تبدیل شده‌اند. انتشار اخباری مضحکی چون خرید 500 جنگنده روسی توسط ایران، محاصره پادگان "الزهرا" (محل استقرار نیروهای آمریکایی در شمال غرب بغداد) توسط حشدالشعبی، آماده باش 230 تانک سوری مجهز به پدافند موشکی علیه حمله آمریکا و یا تهدید نظامی عربستان توسط پوتین به حمله هوایی گسترده از جمله اخباری هستند که توسط چنین رسانه‌های بی اعتباری منتشر شده‌اند و حتی رسانه‌های جبهه انقلاب هم گاهی در دام آن افتاده‌اند.

معامله بزرگ روسیه با اسرائیل و آمریکا هم از این دست اخبار است که نه تنها واقعیت‌های برای جامعه تبیین نشده بلکه رسانه‌های داخلی این اشتباهات را ادامه می‌دهند. حقیقت این معامله عقب نشینی ایران و جبهه مقاومت از نقطه صفر مرزی در جولان اشغالی و استقرار ارتش سوریه به جای آنها و در عوض تخلیه شرق سوریه از نیروهای آمریکایی است. معامله‌ای که به دروغ اخراج ایران و محور مقاومت از کل سوریه با فشار روسیه (با عنوان خیانت روسیه در حال انشتار است) رسانه‌ای شده است. پوشش گسترده دیدارهای پی در پی مقامات رژیم صهیونیستی از مسکو و در ادامه درج اخباری بدون منبعی طی یک ماه گذشته کارکرد اصلی چنین رسانه‌هایی بوده است. اما واقعیت چیست؟ راهبرد ایران و مقاومت برای پسا داعش در سوریه چیست؟ کنش‌های روسیه را بر اساس چه منطقی باید تحلیل کرد؟ سوالاتی که سعی شده است در ادامه بدان‌ها پاسخ داده شود.

1- جنوب سوریه به محوریت شهر درعا که این روزهای کانون تنازع محسوب می‌شود بعد از شش ماه از آتش بس آماده حمله گسترده ارتش سوریه بعد از سه سال است. همین موضوع سبب شده رژیم صهیونیستی با علم به این نکته که نهایت این حمله، استقرار نیروهای ارتش سوریه و مقاومت در نقطه صفر مرزی با سرزمین‌های اشغالی است، اقدام به مذاکرات گسترده جهت جلوگیری از وقوع چنین بحرانی در مرزهای خود باشد. همچنین این رژیم می‌داند هرگونه دخالت در روندهای امنیتی جنوب سوریه منجر به تغییر قاعده بازی ایران و جبهه مقاومت و تکرار بی نظمی در جولان اشغالی می‌شود بنابراین به دنبال تثبیت امنیت مرزی خود از طریق ایجاد خط قرمز در عمق 45 تا 70 کیلومتری مرزهای خود است. بنابراین با این نگاه باید به تحولات سیاسی نگاه کرد.

2- اگر راهبرد ایران را "حضور در همه‌جا به‌صورت سایه" بدانیم باید گفت تحولات اخیر سوریه، یک برد راهبردی برای کشورمان است. اینکه این رژیم از خواسته خود مبنی بر خروج ایران و محور مقاومت از کل سوریه، رسیده است به ایجاد خط قرمز در عمق 45 تا 70 کیلومتری مرزهای خود، یعنی قبول حضور دشمن دم گوش خود. نکته مهم این است که طبق اخبار منتشرشده، ارتش سوریه در نقطه صفر مرزی مستقر خواهد شد و ایران و محور مقاومت به‌عنوان پشتیبان در فاصله 45 تا 70 کیلومتری با آن‌ها. جمهوری اسلامی ایران با راهبرد کاملاً ایرانی خود توانست چند برد راهبردی به دست آورد:

2-1- برای اولین بار حضور نظامی- امنیتی خود را از محدود مرزهای ایران خارج کرده و بدون هزینه خاصی تا عمق استراتژیک دشمن یعنی منطقه جولان نفوذ کند. ایجاد و تثبیت پایگاه‌های گسترده نظامی و جلوگیری از اقدامات احتمالی توسط این رژیم در آینده از نتایج این برد است.

2-2- گروه‌های تروریستی که زیر نظر اتاق "موک" در اردن فعالیت می‌کنند، طی هفت سال گذشته همیشه برای امنیت قلب سوریه و محور شمال- جنوب سوریه یعنی جاده بین‌المللی M5 تهدید محسوب می‌شدند. یکی از نتایج اجرایی شدن این راهبرد ایران، انتخاب یا تسلیم یا ترک منطقه توسط آن‌ها است. بنابراین باید گفت محور مقاومت و ارتش سوریه بعد از هفت سال " المهد الثوره" یعنی درعا را بدون هیچ هزینه‌ای به دامان سوریه بازخواهند گرداند.

2-3- طرف دیگر این معامله خروج آمریکا از منطقه التنف است. آمریکا در این منطقه پایگاه و یک مرکز آموزش برای تروریست‌ها دایر کرده است که باید جمع‌آوری کند. اگر نگاهی به اهمیت شرق سوریه بیندازیم می‌بینیم که با این اقدام التنف پاک‌سازی می‌شود، منطقه بیابانی که در عراق به «وادی عجیج» و در سوریه به «بادیه شرقی» (منطقه بیابانی واقع در شرق رود فرات) معروف است و سالهاست به پناهگاهی برای فراری‌های داعش تبدیل‌شده، در تیررس اقدامات نظامی محور مقاومت قرار می‌گیرد و درنهایت نیروهای قسد یا همان کردهای تحت نظر آمریکا زیر ذره‌بین می‌روند.

3- اما روسیه از این معامله به دنبال به دست آورد چه چیزی است؟ روسیه بعد از تغییر اولویت‌های سیاست خارجی خود، حضور در مناطق بحران‌زا و نقش‌آفرینی به‌عنوان میانجی را به‌عنوان روشی برای تقویت وزن بین‌المللی خود انتخاب کرده است. اینکه روسیه خواهان حفظ تعادل بین طرف‌های درگیر در سوریه است و به‌عنوان مصالحه گر در منطقه فعال است نتیجه این دیدگاه است. پس اقدامات روسیه را باید بازی برای جایگزینی خود با آمریکا به‌عنوان قدرت نهایی در بحران‌ها توصیف کرد.

4- جنگ رسانه‌ای یکی از نقاط ضعف اساسی محور مقاومت است. اینکه نتوانسته‌ایم منابع خبری موثق در جهان عرب برای خود دست‌وپا کنیم، نتوانسته‌ایم منابع تحلیلی متقن برای خود مهیا کنیم و یا واقعیت‌های منطقه‌ای را برای جامعه خود ساده‌سازی کنیم ازجمله این ضعف‌ها است و نباید تحولات راهبردی مرتبط با کشورمان را آن‌قدر دست‌کم بگیریم که هر خبری از منابع دست چندم را برای تحلیل آن به کار بگیریم. اینکه برد راهبردی کشور در سیاست و امنیت به‌سادگی با چند خط خبر مبهم تبدیل به باخت در افکار عمومی داخلی می‌شود را باید جدی گرفت وگرنه هزینه این بی‌توجهی را باید بعداً پرداخت کرد.