پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری- از سال 2005 که انتخابات داخلی فلسطین به نفع جنبش حماس تمام شد، تحریم های سختی از سوی تشکیلات خودگردان و جنبش فتح علیه حماس صورت گرفت که منجر به جدایی غزه از کرانه باختری و 6 حمله اسرائیل به کرانه باختری از سال 2005 به این سمت هستیم. موضوعی که امنیت فلسطین را در معرض تهدید و وضعیت غزه در شرایط بسیار اسفباری قرار داد. از یک سو اسرائیل شرط هر نوع ارتباط غزه با خارج را از بین رفتن مقاومت میداند  و از یک سو دیگر حماس در راس قدرت غزه نمی توانست به تنهایی مشکلات اولیه مردم این منطقه را حل کند. بدهی به نیروگاهی برقی و قطع برق، عدم پرداخت چند ساله حقوق بخش های اداری، عدم تامین مواد درمانی و غذایی و در نهایت بسته شدن مرزها از سوی مصر به عنوان ضامن توافق جنگِ 51 روزه موجب اوضاع وخیم غزه تشدید شد. به طوری که مصر و دولت السیسی با حمله به تونل هایِ مقاومت در فلسطین تنها راه غزه با خارج از منطقه محصور را نابود کرد و علنا مردم غزه در شرایط سخت سیاسی – اقتصادی قرار گرفتند.

فشارها کارساز بود و حماس مجبور شد برای حل مشکلات داخلی دست به توافق سیاسی با فتح و پذیرش دولت وحدت ملی رامی حمدلله بزند. این سرانجام مجموعه توافقات صلح فی ما بین حماس و فتح در مصر شد. بر همین اساس چند نکته را بایستی تحلیل کرد:

یک: مصر، ضامن یا خائن : مصر در طول سالها روابط نزدیکی با اسرائیل داشته تا جایی که تمامی توافقات صلح ننگین گروه های فلسطینی با اسرائیل با وساطتت و یا طرفیت یک مصری انجام شد. حتی دولت مرسی هم نامه معروفی به رئیس دولت اسرائیل نوشت و نشان داد روابطش با اسرائیل غیر قابل خدشه است. در توافق اخیر دستگاه اطلاعات و امنیت مصر نقش فعالی داشت و توافق در حضور وی امضا شد. لازم است بدانیم پس از توافق آتش بس جنگ 51 روزه، ضامن توافق یعنی مصری ها هیچ واکنشی به نقض توافق و عدم اجرای آن نشان ندادند. در واقع مصر تمام همکاری را با اسرائیل برای فشار به درون غزه انجام داد و به نظر نمی رسد این توافق در شرایطی که اسرائیل شرط پذیرش دولت رامی حمدلله را تسلیم مقاومت می داند، اجرایی شود. به ویژه اینکه مصری ها روابط خوبی هم جریان اخوانی در چند ماه اخیر نداشته و ندارند.

دو: ملتِ فلسطین: حماس و یا فتح اراده ملت فلسطین نیست. این را بایستی پذیرفت. گروه های بسیاری اساسا در انتخابات تشکلیات خودگردان شرکت نمیکنند. جریان مقاومتِ جهاد اسلامی اساسا با هر نوع پذیرش توافق اسلو و در نهایت تشکیلات خودگردان مخالف است. گروه های دیگر فلسطینی نیز این چنین می اندیشند و در واقع توافق دولت وحدت ملی، توافق دو گروه سیاسی فلسطین است و نمی توان گفت اراده ملت فلسطین بر این توافق بوده باشد.

از سوی دیگر ملت فلسطین از سال 2005 به این سمت شش جنگ را در غزه تحمل کرد و خسارت های فراوانی بر پیکره ی نظامی اسرائیل وارد ساخت. صهیونیست ها خوب می دانند ملت فلسطین در طول چند دهه به هیچ عنوان سلاح برای آزادی فلسطین را کنار نخواهند گذاشت و پیش شرط پذیرش دولت رامی حمدلله با موضوع حذف مقاومت غیر قابل قبول و غیر واقعی است.

گروه های مقاومت حتی شاخه نظامی حماس هیچ گاه سلاح را زمین نخواهد گذاشت تا نسبت به آینده فلسطین مذاکرات کند. راه مسیر جهادی در فلسطین به هیچ عنوان مذاکره پذیر نیست و ملت فلسطین نیز نشان دادند چه با تفکر ناسیونالیستی چه تفکر سوسیالیستی و چه اسلامی مبارزه را برای ازادی سرزمین های اشغالی با هیچ آلترناتیوی تعویض نمیکنند.

سه: چرخ سیاسی حماس: حماس در چند ماه اخیر و پس از اعلام مواضع راهبردی خود و سند سیاسیِ دفتر سیاسی، چرخشی نشان داد که با انتقاد درونی به ویژه بخش نظامی مواجه شد. به نظر می رسد نبود اهتمام جدی در داخل دفتر سیاسی حماس و مشکلات مختلف در غزه حماس را مجبور ساخت که هزینه نگه داری غزه بر دوش تشکیلات خود گردان و جنبش فتح بی افتد. به واقع حماس از یک سو با فتح وارد مذاکرات شد و از سوی دیگر فتح را درگیر مشکلات و آسیب های غزه نمود. تا شاید توان خود را برای باز سازی وجه ی خود در چند سال آتی بگذارد.

در جمع بندی باید اشاره کرد، توافق حماس و فتح دستاورهایی برای هر دو گروه سیاسی داشت. فتح توانست به غزه وارد شود و حماس توانست مشکلات غزه را بر دوش فتح بیندازد. اما این توافق حتی اگر با نفوذ اسرائیلی ها همراه شود قادر نخواهد بود مسئله تسلیح مقاومت و فعالیت شاخه های نظامی ضد اسرائیلی را محدود سازد. جدا بودن رفتارهای سیاسی و کنش های اجتماعی با فعالیت های نظامی در غزه و کرانه باختری و سایر مناطق فلسطین گواه این ادعا است. البته اسرائیلی را از همین الان در توافق کارشکنی میکنند و رسما از پذیرش پیش شرطی سخن می گویند که در توافق مصر هم نیامده است. باید منتظر ماند و دید آیا صهیونیست ها تمایل حمله ای جدید به غزه را دارند یا از حملات گذشته درس گرفته اند.