پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباسی- در موضوعات اطلاعاتی و امنیتی هم مانند برخی  موضوعات دیگر، جامعه ایرانی  مصرف کننده  فرهنگ وارداتی و ترجمه ادبیات مورد استفاده غرب است. همانگونه که سابقه تشکیل" پلیس جنایی" پس از مشروطه با الگوگرفتن از پلیس اروپایی و حتی با حضور مستشارانی از فرنگ مانند" ویستداهل" سوئدی برای ایجاد ژاندارمری و پلیس مدرن شکل گرفت و به مرور بعنوان اولویت امنیتی در دوره پهلوی اول موجب ایجاد" پلیس سیاسی" گردید.

مورد خطاب قرارگرفتن کسی بعنوان" جاسوس" بیشتر به یک خطابه و تعیین تکلیف سیاسی امنیتی شباهت داشت تا حاصل فرآیندی عالمانه و حرفه ای، بنحوی که این ادبیات تا کودتای 28 مرداد و مدتها پس از آن نیز حاکم بود اصولا تا شکل گیری ساواک تحت نظر کشورهای مسلط غربی هنوز جاسوسی و ضد جاسوسی موضوعیت نداشت و پس از آن نیز در جدول اهداف و اولویت های سرویسهای اطلاعاتی مسلط (آمریکا، انگلیس و به مرور اسرائیل) رنگ و معنا یافت.

تمامی توان و منابع ساواک در راستای اهداف آنها فعال و بکارگیری شد. اولویت ضد جاسوسی کشور اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و اولویت فعالیت های جاسوسی و استخدام منابع نیز در راستای اهداف صریح و روشن موساد یعنی کشورهای عربی و جریان سازی درون اکراد بود.

 تمامی نیروهای کنترلی و مراقبتی اداره کل هشتم ساواک (ضدجاسوسی) در بازی بی پایان با مامورین کا. گ. ب. اعم از دیپلماتها و مامورین قانونی و غیر قانونی بکارگیری میشد.

 در خصوص همکاری با موساد نیز ساواک  فقط وظیفه پشتیبانی و حمایت از آنها را در پایگاههای مرزی و برونمرزی داشتند، بدون حق تجسس!! گاهی که فعالیت های خودسرانه مامورین موساد داخل کشور حریم های حداقلی ساواک را نیز محترم نمیشناخت واکنش آنها در خصوص کسب مجوز برای اعمال محدودیت با مخالفت مدیران ارشد مواجه میشد!

بعنوان مثال،حضور ماموری از موساد به نام" میکی مایر" که بعنوان مهندس تاسیسات هتل" اینتر کنتینانتال" که تمام وقت در حال استخدام منابع جدید برای موساد و بکارگیری ایشان بود بالاخره با بهانه ساواک در خصوص نداشتن مدرک و سابقه مهندسی منجر به لغو روادید با حق کار او در کشور شد و نه تشخیص او بعنوان عنصر نامطلوب!!

   اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به موازات مطرح شدن پرونده هایی با موضوعات امنیتی، تجزیه طلبانه، براندازی و کودتا به تدریج افکار عمومی با واژه"جاسوس" در انواع مختلف، اقشار و اقوام و تابعیت هایی متفاوت آشنا شد.

 اولین سری از دستگیر شدگان مرتبط با سفارت به اشغال در آمده آمریکا(براساس اسناد لانه جاسوسی) توسط سپاه موجب ایجاد هسته اولیه" ضدجاسوسی" در کشور شد، در حالیکه دفتر امور انقلاب در نخست وزیری از همان ماههای اول مجموعه های باقیمانده از اداره کل هشتم در هدف اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق را تحت عنوان" شرکتی ها" بکارگیری کرده بود که متعاقبا در دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری ساماندهی شده و تا مدتها پس از تشکیل وزارت اطلاعات نیز بکارگیری شدند تا به مرور نیروهای جوان جایگزین آنها شدند.

فعالیت اطلاعات سپاه در حوزه ضدجاسوسی با هدف اسرائیل در دستور کار بود و سوژه های مهمی از مرتبطین سفارت اسرائیل ومرتبطین موساد مورد کنترل قرار داشتند که با بضاعت اندک سازمان و امکانات موفقیت های بی بدیلی کسب نمود،از آن جمله دستگیری مسئولین اصلی آژانس مهاجرت یهود در ایران و کشف پروازهای چارتر یهودیان به تل آویویکماه قبل از هجوم ارتش صدام به کشور با پوشش سفر به استانبول با همکاری دو آژانس همکار موساد در تهران را میتوان نام برد که حاکی از اطلاع ایشان از ضرورت ترک اضطراری دو تا سه ماهه کشور و بازگشت پس از آن داشت .

این مجموعه پس از درگیر شدن نظام با شورش مسلحانه منافقین با تمام ظرفیت و نفرات به مجموعه امنیت سپاه منتقل شد و تا تشکیل وزارت اطلاعات سازمانی برای ماموریت های ضدجاسوسی عملا وجود نداشت.پس از جنگ تحمیلی نیز تا تشکیل وزارت اطلاعات هرازگاهی پرونده جاسوسان عراقی مطرح میشد که با تشکیل این نهاد هر از گاهی  در اهداف عراق، کشورهای عربی  و حتی اروپایی شاهد دستگیری همکاران مخابرات و استخبارات عراق بودیم وبه مرور  تلاشها رنگ و بوی حرفه ای به خود گرفت.

کشف جاسوسان از طریق آشنایی با شیوه های ارتباطی پیچیده حریف که حاصل آموزشهای نوین سرویسهای اروپایی به مخابرات و استخبارات عراق بود باعث گشایش راههای جدید مقابله شد.

شناسایی شیوه های ارتباطی با تلفنهای سرپل و صندوق های پستی برای مکاتبات نامزئی نوشته شده بین منابع با آنها که عموما از کشورهای واسط مانند ترکیه و... استفاده میشد و نشانگاههایی که حریف برای به دام انداختن توریست های ایرانی، خانواده اسرا و مفقودین و کارشناسان چند ملیتی متردد به ایران از آنها برای توسعه شبکه منابع خود استفاده مینمود این نبرد نابرابر اطلاعاتی را به بالاترین سطح تقابل رسانده بود.

 اینها در شرایطی بود که مراکز شنودو رمز شکنی با بالاترین سطح تکنولوژی که در نوع خود بی نظیر بود برای عراقیها توسط سرویسهای اروپایی ساخته شده بود و مامورین منفرد عراقی جهت تماس از عمق ایران هم از بیسیم های بسیار مجهز دوربرد بهره مند بودند.

بنحوی که در حدود سال 1365 ،رد استفاده منابع ویژه عراقی از دستگاهی که پیامهای فشرده رمز تبادل مینمود محرز شد. این دستگاهها انواع اولیه موبایلهای بین المللی قادر به ارسال SMS  های کنونی بود که از جمله پیشرفته ترین هدایای تمامی سرویسهای غربی به صدام بود.

رشد وپیشرفت ضدجاسوسی خودی تا آنجا پیش رفت که موفق به هدایت چندین نمونه منبع دوبل و دستگیری حتی اتباعی از کشورهای مختلف اروپایی با بی سیمهای ویژه مخابرات عراق گردید.

دستگیری جاسوسان غربی که در ارتباط با رژیم عراق با اسناد غیر قابل تردیدی هر روز به تعدادشان افزوده میشد پرونده های جنجالی وقابل مانوری را در عرصه های سیاسی و دیپلماتیک پدید آورد که معمولا توسط مسئولین سیاسی در تبادلاتی مورد استفاده قرار میگرفتند، هرچند که هیچگاه معوض با ارزشی در قبال آنها دریافت نشد.

 به مرور سازمانهای اطلاعاتی نظامی خودی نیز در قلمروی اهداف سازمانی کشفیات و کیسهای قابل توجهی را به افکار عمومی ارائه دادند وخود را مدعی غیر قابل انکاری از ناحیه وزارت اطلاعات عرضه کردند، که مجموعه این تعاملات منجر به تثبیت سازمان و اهداف آنها در ماموریتهای خاص سازمانی ایشان در عرصه ضدجاسوسی شد، امری که تا عدم تحقق توانمندیهای ماموریتی مورد احترام و رعایت قرار نمیگرفت اصولا اضطرار و ضرورت های امنیتی فرصت تقسیم کار را در سالهای اولیه نمیداد و کسی هم معطل نمیماند اولین پرونده های ضد جاسوسی در کمیته ها یا پایگاههای سپاه مناطق مختلف شکل میگرفت و معمولا به نزدیکترین محاکم قضایی نیز ارجاع میشد کسی هم اعتراضی نداشت چون جنگ به معنای واقعی با هدف انهدام نظام و استقلال و تمامیت ارضی و هویتی آن هر روز با حجم وسیعتری از روز قبل راه تنفس کشور را میفشرد.

پس از دفاع مقدس و حاکمیت تفکر سازندگی و پس از آن دیدگاههای مشهور به" دوم خردادی" پرونده های مهم ضد جاسوسی ذیل القای سنگین" ضرورت بازسازی" و" برقراری گفتمان با دنیا" هر روز کمرنگ تر از روز قبل شدند و با مطرح شدن هر پرونده جدید تحلیل سیاسیون این بود که موضوعی ساختگی و پر از اغراق با هدفی سیاسی برای بستن دست و پای دولت است!و اینگونه بود که به مرور انجام ماموریت های حرفه ای و با انگیزه توسط نیروهایی تلاشگر به حاشیه کشانده شد.

با آنچه با فتنه قتلهای زنجیره ای توسط نفوذیهای شبکه سعید امامی  بر اطلاعات کشور وارد شد و بررسیهای بعدی متعاقب آن مشخص شد با برنامه ای از پیش طراحی شده مستمرا در حال اجرای انواع عملیات های بدنام کننده در داخل و خارج بوده و تا سالها خوراک تبلیغاتی علیه نظام برای استفاده شبکه های ماسونی و صهیونیستی آماده کرده اند.

 مجموعه این حوادث،مجموعه اطلاعاتی کشور را که پس از این عملیات سنگین خارج سازی غده سرطانی نیاز به تقویت، بازسازی و اصلاح فوری داشت با تسلیم کردن باقی مانده آن به مشارکتی هایی که سرخوش از فتح سنگر به سنگر بودند هرگونه امید به بازسازی و تقویت آن را با نا امیدی کامل مواجه نمود که ضدجاسوسی نیز جدای از آن نبود.

در همه این سالها توقعات مردم و نظام از پیش بینی، پیشگیری و خنثی سازی بسیاری از توطئه های برنامه ریزی شده،اطلاعاتی کشور تامین نشد

یکی از چالشی ترین دوران حیات سیاسی نظام که در اوج فتنه های سال 1388 چون دشنه زهر آگینی بر قلب کشور وارد شده بود از بارزترین مصادیق فقدان متولی امنیتی بطور عام که ضد جاسوسی از مصادیق خاص آن است بود که در سخت ترین شرایط توان پیش بینی، پیشگیری و خنثی سازی اطلاعاتی در وضعیت مطلوب نبود و گاهی روزنامه ها و افراد حقیقی از سر دلسوزی به نهادهای اطلاعاتی امنیتی تبدیل شده بودند  که حداقل با افشای کشفیات خود به خنثی سازی توطئه ها میرفتند.

مدتی بعد شاهد ترور دانشمندان هسته ای بودیم که به موازات فشارهای سیاسی نیروهای نخبه کشور را درطراحی عملیات جنایتکارانه ای از ما گرفتند و همه را داغدار کردند، افکار عمومی توقع دارد این اقدامات از قبل پیشگیری و خنثی شود، نه تنها این مهم حاصل نشده بود بلکه گزارشاتی که مدتها بعد از شناسایی و دستگیری عوامل این جنایت با پخش مستندی در سیمای جمهوری اسلامی عرضه شد اما اکنون پس از سالها سکوت، شایعه آزاد سازی ایشان نقل محافل است!  

در مورد این پرونده" کلوپ ترور" کدام سازمان موظف به ارائه واقعیت است؟ وزیر محترم اطلاعات که سازمان تحت امر خود را حرفه ای ترین مجموعه برای اظهار نظر میداند باید نظر نهایی را اعلام کند یا قوه قضاییه که گفته میشود قرار منع پیگرد جملگی دستگیر شدگان آن پرونده را صادر کرده است؟

اگر همه چیز در جای خود باشد ضد جاسوسی نظر کارشناسی حرفه ای ارائه میکند و شعبات تخصصی قضایی نیز قضاوت حرفه ای در خصوص احراز مصادیق جرم جاسوسی را با سوژه ها اعلام مینماید و شورای عالی امنیت ملی نیز اولویت ها و ترتیبات سیاسی امنیتی را در جدولی ملی و قابل دفاع ارائه میکند اما اگر هیچ چیز در جای خود نباشد چگونه توقع میرود در اوج تهاجمات سیاسی اطلاعاتی اقتصادی و نظامی که حجمی بی سابقه طی 40 سال اخیر داشته همه شخصیت های حقیقی و حقوقی کشور دست بر دست گذاشته و منتظر حضور غیرتمندانه" سازمانهای موظف" باشند؟

گر تعلل کنیم مانند سالهای اول انقلاب همه کمیته های محلات و پایگاههای بسیج و حتی انجمن اسلامی ها بناچار این خلاء ها راپر میکنند و مثل فتنه 88 کارکنان هواپیمایی هم به میدان میایند!

حالا کسانی که در این وانفسا دنبال بحث" قورمه" و" قرمه" هستند میخواهند آنقدر سر بحث سازمان محق در اعلام نظر جاسوسی فلان سوژه تعلل کنند تا" گربه" بیاید و تکلیف قورمه را روشن کند؟! کمی به خود بیاییم این نظام حاصل تلاش مردان گمنام، شهدای گرانقدر و امام بزرگواری است که ناظر اعمال ماهستند مباد که شرمنده شان باشیم.