پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباسی- عکس های جنجالی هفته اخیر در یک مراسم ختم با رئیس دولت اصلاحات، موضوع جنجالی رسانه ها و فضای مجازی بود وبسیاری از بحث های رو به فراموشی دوباره از سر گرفته شد و واژگانی با بار پرمعنایی چون فتنه ، نفاق و ... بر سر و صورت هایی باریدن گرفت و مثل گذشته موافقین و مخالفینی کیسه بر تن یکدیگر کشیدند و البته پس از مدتی سکوت ، به بهانه ای دیگر باز توپخانه های طرفینی آماده شلیک و باز مدتی خاموشی و باز هم .......صلح مسلح گویا پس از جنگ سرد بین ناتو و ورشو اینجا بین اصولگرا و اصلاح طلب میدان و عرصه ای همیشگی برای دوقطبی سازیهای جنجالی ساخته و پرداخته است و بعید است به این زودیها نیز جاذبیت های تحریک آفرینی اش را از دست بدهد بالاخره روحیه ایرانی خوب با تمام ابعاد و اعماقش شناسایی شده و آنگونه که از اولین روز های دوران نوپایی جامعه ایرانی در کشاکش تقلاهای روشنفکری در جنبش عدالتخواهی شاهد آن بوده ایم همین تقسیم بندیهای جبهتین آشتی ناپذیر همیشگی هر روزی با عناوینی ما را دلمشغول سنگربندیهای دوقطبی در داخل نموده است . بنظر میرسد تنها از طی طریق بصیرت افزایی میتوان از این مسیر پرغبار گذر نمود که آن نیز سختی و پایداری خاص خود را طلب میکند و متاسفانه کمتر طرفداری دارد ، که البته این نافی انگیزه ورود به این راه پردردسر نخواهد بود . 

بنظز میرسد باید با بررسی دقیق حوادث و جریانات و ارزیابی عملکرد شخصیت های مورد توجه در مقاطع حساس به فرآیند تحقق بصیرت بنحوی که نه مرضی الطرفین سیاسی بلکه مورد پذیرش فرهنگ عمومی جامعه تا رسیدن به حداقل های اقناعی کمک نمود لذا مروری بی تعارف و بدون قضاوت قبلی را شعار ورود به این بحث و نتیجه گیری قرار میدهیم تا نگرشی منصفانه و نگارشی محققانه بر تاریخ سیاسی 20 سال اخیر ما را در اطلاق واژگانی پر معنا چون واژگان فوق الذکر به مصادیق آنها در میان نخبگان تاثیر گزار جامعه ورای از خطابه های سیاسی محق و صادق در اذهان قلمداد کند ، شاید کمکی باشد به کمتر آسیب دیدن افکار و آرا در فضاهای ساختگی دوقطبی ، ان شاالله 

رئیس دولت اصلاحات را میتوان گزینش مردمی جهت برون رفت از دوره سخت اقتصادی معیشتی مردم بخصوص پس از دومین دوره ریاست جمهوری جناب هاشمی رفسنجانی که با شورش های شهری کاملا صنفی و معیشتی توام شده بود دانست که متاسفانه خیلی زود با تسلط تیم مشاورین رئیس دولت اصلاحات سمت گیری انتخاباتی خود را به شعارهای تند سیاسی که مدل حکومتی قانونی کشور را نشانه رفته بود تغییر فاحش داد و خیل انبوه مشتاقان تحولات نوین در کمتر کردن فاصله های طبقاتی را که از ابتدای دهه 70 سرعتی مهار نشدنی به خود گرفته بود به سرعت به دالان های پر تنش سیاسی ساخته و پرداخته تئوریسین های مشارکتی ، هدایت و با حاکم نمودن شعارهایی چون " فشار از پایین و چانه زنی در بالا " تحریکات عصبی سیاسی را بر جامعه حاکم نمود و متاسفانه ارکان اصلی مدیریت اقتصاد همانها بودند که اکثرا در دولتهای قبلی جناب هاشمی در راس امور قرار داشتند ، رئیس دولت اصلاحات نیز ابایی از خود نشان نمیداد بنحوی که در مقابل چشم میلیونها بیننده در تلویزیون در ملاقاتی که با جناب هاشمی داشت رسما اعلام نمود ما که سیاستهای ایشان را تعقیب میکنیم !

رئیس دولت اصلاحات که سوابق قبلی او حتی در مدیریت مسجد ایرانیان در هامبورگ ( قبل انقلاب ) و سرپرستی روزنامه اول کشور و وزارت ارشاد ( پس از انقلاب ) هیچگاه حائز رتبه قبولی نبوده و مدیریت ایشان بیشتر مرهون واگذاری امور به تیم سیاسی همکار ایشان که بهتر است از آنها بعنوان مغز منفصل نام برد بوده است ، ایشان مصداق بارز آقازاده بوده و هست که اگر جدول کامل تیم همراه ایشان طی این ادوار را کامل بررسی کنیم به ماهیت شکل گیری شخصیت سیاسی ایشان که البته خصوصیات شخصی مثبت و جذابی هم داشته است پی خواهیم برد . ایشان با ویژگیهای یک آقازاده که البته مورد طمع خناسان و عوامل مرموز بوده کانون جهت دهیهای سیاسی شد که خیلی زود و در حالیکه ساده ترین شرایط تصدی ریاست جمهوری را در خود نشان نمیداد توسط همین تیم کاندید آینده رهبری !! معرفی میشد و این فضاسازیها تا آنجا وی را تحریک پذیر نمود که رئیس جمهور را در موضع اپوزوسیون نظام قرار داد مروری بر اسامی مشاورین ، معاونین ، وزراء و محوری ترین شخصیت های مشارکتی هم پیمان ایشان که امروز سابقه فرار از کشور ، حبس و زندان سیاسی یا تبدیل شدن به همکاران شبکه های تبلیغاتی دشمنان تابلودار نظام را دارند موید این ادعاست.

رئیس جمهوری که در خطابه رسمی مردم را به تحریک و هجمه به قوه قضاییه وامیداشت یا از نمایندگان همفکر خود در مجلس برای اعتصاب و تحصن و تعطیلی قوه مقننه استفاده میکرد و حتی در بهترین فرصت پدید آمده برای ریشه کن نمودن نفوذیها در سیستم امنیتی در همان قوه مجریه نه تنها از حمایت همه جانبه رهبری برای این مهم استفاده نکرد بلکه با سپردن مهمترین پرونده امنیتی قرن به همدستان همان نفوذیها (پس از خلع ید نمودن کارشناسان اولیه پرونده قتلهای زنجیره ای ) برای سالها  به واکسینه شدن و بقای نفوذیهای بیگانه کمک نمود او به واقع ثابت کرد پتانسیل بازی خوردن از اطرافیان مرموز خود را دارد و از روزی که درانتخابات  1384 قوه مجریه را به دولت بعدی واگذار کرد با ژست قهر و اپوزوسیون به توصیه همان عقل منقصل ادامه داد تا امروز

مروری بر عملکرد ایشان از 1384 بیشترکارنامه ایشان را عیان مینماید : در انتخابات 1388 با نقشه راه تیم مشارکت و عقل منفصل و با طرح دروغین تقلب و حمایت از کاندید شکست خورده و کشاندن مردم به خیابانها باعث ایجاد خطرناکترین مرحله چالشی نظام پس از جنگ تحمیلی و کشاندن کشمکشهای بنیان کن حتی تا داخل خانواده ها شد و با همدستی و حمایتی که از فتنه گرانی چون کروبی و موسوی در همراه معرفی کردن جامعه ایرانی با انقلابهای موسوم به بهار عربی ساز  تغییر نظام را کوک نمود به جدی ترین برانداز تغییرماهیت داد سفرهای خارجی قبل و بعد فتنه آن سالها ی ایشان که هیچگاه حاضر به توضیح آنها نیست ! موضوعات سر به مهر برای همیشه باقی نخواهند ماند 

عده ای بر این باورند که جرایم ایشان کمتر از محصورین فتنه نبوده و نیست بخصوص که در هر موقعیتی مثل انتخابات با بیانیه یا سخنرانی و یا تایید و حمایت از افراد و جمعیت هایی خود را آشکارا بعنوان متقاضی جدی تغییر نظام عرضه نمود و البته همواره نیز از حاشیه مصونیت سیاسی در نظام بهره مند باقی ماند . سال قبل مشاورین او به فعالیت همه جانبه مشغول شدند تا بنحوی برای او ملاقاتی با رهبری تدارک ببینند و این بهانه ای شود تا محدودیت هایی چون پخش تصویر و به تبع آن محرومیت های اعلان نشده سیاسی او مرتفع گردد و این در حالی بود که وی حتی حاضر نبود از نقش تخریبی خود در فتنه های سالهای اخیر در خواست عفو نماید طرح بازگرداندن فاتحانه او به مسندهای سیاسی که از ابتدا شکست خورده بود توقعات تیم مشاورین مترصد تصرف مجدد سنگربه سنگر را برآورده نکرد ! و شوالیه ناکام ماند. این تصویر اجمالی کسی بود که خیلی ها با امید او را بر مسند قوه مجریه نشانده بودند و امروز از عملکرد او اصلا رضایت نداشتند و قاطبه مردم انقلابی نیز که اصلا دلشان دیگر با او صاف نشد لذا او را در هر قاب عکسی که باشد چون راس فتنه میدانند بر نمیتابند و اینها در شرایطی است که رئیس دولت اصلاحات طی حداقل 12 سال اخیر هیچگاه در شرایط سخت مردم ایران در سنگر آنان نبوده در مشکلاتی چون تحریم ناجوانمردانه ، شهادت حجاج ایرانی در عربستان ، دفاع از جبهه مقاومت وشهدای حرم و نبرد بی پایان با آمریکا و اسرائیل 

**اما دیگرانی که با او در یک قاب عکس قرار گیرند

تلاشهایی صورت گرفت و میگیرد که در بین خواص کسانی هم رای و هم پیمان با رئیس دولت اصلاحات به مردم نشان داده شوند تا در راستای عملیات روانی چند جانبه عادی شدن حضور او در عرصه های سیاسی مجاز اعلام گردد طبیعتا عده ای در خفا با او و تیم همکار زد و بند ها و تعاملاتی در سر میپرورانند تا این سناریو در افکار جا بیفتد و البته خط شکن هایی لازم دارند تا با جسارت به این مهم بپردازند . عکس های منتشره هفته اخیر که رئیس صدا و سیما ، رئیس مجلس و یک امام جمعه ! که هنوز پس از گذشت 8 سال هنوز فتنه را محکوم نکرده است با رئیس دولت اصلاحات تحلیل ها را باز بهم زد والقابی که در صدر گزارش ذکر شد متوجه ایشان گردید و مسئله نه تنها با اقبال عمومی مواجه نشد که به عکس نیز تحلیل شد تا جائیکه روزنامه معتبری برخلاف سیاق تحلیلی خود با مقاله مفصلی به توجیه اقدام آقایان پرداخت و اعلام کرد ایشان در تله از قبل طراحی شده ای که در جماران برای آنها تدارک شده بوده افتاده و قربانیان این دامگذاری هستند!! که البته تا امروز نفیا و اثباتا خود آقایان اعلام نظری نکرده اند اما بهر حال موضعگیری سرسختانه مردمی تا آنجا پیش رفت که عکس العمل های تند آنها تا تغییر سخنران مراسم تشییع شکوهمند سردار بی سر عزیز مدافع ولایت " محسن حججی " موثر افتاد.

**اما نقدی برتحلیل کیهان

تاریخ انقلاب اسلامی با ترفندهای اطلاعاتی و عملیات روانی بیگانه نبوده و نیست و تله گذاریهای اطلاعاتی را که با منظور مستند نمودن حضوری خاص در زمانی خاص و در مکانی خاص را بعنوان نتیجه این نوع برنامه ریزیهای اطلاعاتی باور دارد و البته با نتایج آنها که گاهی یک شانتاژ گاهی یک عملیات پنهان و گاهی حتی ترور و قتل نیز میتواند باشد در این سالیان پر نبرد آشناست اما سئوال ما از تحلیلگر مقاله این است که چرا قربانیان این عملیات سکوت کرده اند ؟ اعلام برائت حداقل کار آبرومندانه آنها میتوانست باشد ! حتی با لو رفتن طرح عملیات دامگذاری در همان جلسه میتوانستند تند ترین مواضع خنثی کننده را بگیرند چرا چنین نکردند؟ هرگاه پاسخ این سئوالات داده شد مسئله روشنتر خواهد شد اما تا آن زمان بر ما خرده نگیرند اگر این اقدام را امری آگاهانه ، هماهنگ و در راستای سلسله اقدامات دیگری ندانیم که وقایع پیش بینی نشده ای چون بازگشت پیکر بی سر این سرباز افتخار آفرین که همه فضای کشور را الهی نمود خنثی کننده آن بوده اند !

بهرحال آقایانی که در این قاب عکس قرار گرفتند بدانند که توضیحات بسیاری را به مردم بدهکارند .

اما سخن آخر با جناب سیدحسن خمینی

در ادعای دامگذاری فوق الاشاره به نقش محوری سید حسن آقا توجه داده شده است که ان شاالله صحیح نباشد که البته ایشان نیز هنوز به این اتهام پاسخ نداده اند 

ای بزرگوار شما از خاندانی بی بدیل و پدری بزرگوار و پدر بزرگی که فخر بشریت از غیبت تا ظهور میباشد هستید شما راچه شده که اینگونه برشما طمع میورزند و تا هنرپیشه نقش چندم طرحهای زشت خود شما را تنزل رتبه میدهند ؟ ما همان کودک هفت ساله با لباس ساده زرد رنگ در پشت صندلی امام را در تصاویر ذهنی مان داریم که عزیز اماممان بود آن روز ها شما در خاطرتان نیست که حضرت امام با عموزاده شما که قدمی به خلاف رفته بود چه کرد ولی حتما خوانده و شنیده اید ، اگرلحظه ای امام را حاضر و ناظر بدانید تصور میکنید با شما چه خواهد کرد ؟ پدر بزرگوارتان به شما چه نصیحتهای گفت و نوشت ؟ فراموش کرده اید ؟ از خناسان پیرامونی غافلید ؟ میدانید چرا عده ای از رنجشی که از شما بر دل دارند حاضر نیستند نام افتخار آفرین خمینی را در ادامه اسم شما بیاورند؟ تا دیر نشده با تامل و البته توسل خود را از این دامها کنار بکشید و کمی به خود بیایید کافی است اندکی بر آنچه امثال " دعایی " مرتب به گوش شما میخوانند دقت و تامل نمایید ما دوست داریم دیدن شما همیشه ما را بر پایداری تان بر مکتب خمینی و طریق او مفتخر گرداند.