پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سؤال اینجاست «چه منفعتی در دوقطبی وجود دارد» موضوعی که شاید از کنار آن به‌راحتی عبور شود اما واقعیت امر در تحولات منطقه‌ای و آَشفتگی غرب آسیا و شمال آفریقا نهفته است. با بررسی سناریوی عراق، سوریه، عراق، ناامنی‌های عربستان، یمن و لیبی و مصر نشان می‌دهد، دوقطبی سازی کاذب نه در سیاست که در بدنه اجتماعی می‌تواند جرقه یک جنگ داخلی و خونین را رقم زند و ابعاد فاجعه آن بی‌شمار باشد. 

سال 88 این دوقطبی را در شرایط مسمومی توسط گروهی کلید خورد و سناریوی پیچیده‌ای را به وجود آورد. این سناریو با «رأی من را پس بده» آغاز و درنهایت «پرچم خیمه‌گاه حسینی» پایان یافت و نهایت مردم در 9 دی چه آنان که به رئیس‌جمهور وقت رأی داده بودند و چه آنان که به یکی از سه گزینه دیگر، به خیابان آمدند و مسئله را جمع کردند. در همان سال بسیاری واقعه تهران را نمونه جز به‌جز پروژه براندازی سخت و کشاندن مردم به خیابان و قرار دادنشان در برابر حکومت و کشته سازی ، می‌دانستند. موضوعی که چند سال بعد در رقه توانست به تأسیس داعش و امارت اسلامی عراق و شام منجر شود. 

اینجاست که آن سخن مهم فرمانده نیروی قدس در راستای دوقطبی سازی مفهوم عینی پیدا می‌کند. سردار سلیمانی در حول موضوع دوقطبی سازی و تطهیر دشمن از داستان صفین سخن به میان آورد و گفت: «کسانی که صاحب‌منصب هستند، اگر در بیاناتشان آدرس غلط دادند و در جامعه، دوصدایی پیرامون دشمن ایجاد کردند؛ خیانت کردند!» دلیل اینکه فرمانده سپاه قدس به‌عنوان اولین فردی که در خارج از مرزهای سیاسی کشورمان به مقابله با جریان تکفیر می‌پردازد و در برابر دوصدایی سخن می‌گوید، آشنایی ایشان با دوقطبی سازی در جامعه و آتش زدن به امنیت ملی و منطقه‌ای است. 

متأسفانه در ماه‌های اخیر این فضا افزایش‌یافته است. دوقطبی فتنه در چند ماه قبل به دوقطبی برجام و منتقد برجام تبدیل شد و درنهایت به انقلابی و اعتدالی رسید! اینجاست که باید ترسید و هوشیار بود. جریان انقلابی حتی اگر به شخص یا دولتی انتقاد کنند، اما اولین افرادی هستند که برای امنیت، سلامت و حفاظت از جامعه حاضر به فداکاری می‌شوند. به اسم تندروی اگر بخواهیم این جریان را طرد کنیم، باید در برابر  بخش مهمی از سرمایه انسانی جامعه بایستیم. جریان معارض انقلاب اسلامی به دنبال آن است تا با استفاده از این دوقطبی و برچسب‌زنی مختلف به جریان انقلابی و درنهایت قرار دادن مردم در برابر مردم و ایجاد کنش سیاسی – امنیتی در داخل، جمهوری اسلامی ایران را براندازی کند. سوابق زیادی هم در این دوقطبی وجود دارد. در عراق با ایجاد شکاف سیاسی در بغداد به ناگاه باخیانت در موصل، داعش را تا نزدیکی بغداد دید و برای دور کردن داعش از بغداد تا مرزهای عراق – سوریه، مردم عراق هزاران شهید را فدای امنیت کردند که هنوز هم به دست نیامده است. در سوریه، گروهی به اسم اعتراضات خیابانی و حمایت از مردم بی‌دفاع! گروه‌های معارض را تسلیح و درنهایت آنچه نبایست در سوریه اتفاق می‌افتاد، رخ داد و سوریه را به بحرانی‌ترین کشور جهان تبدیل کند. در افغانستان با ادعای تقلب در انتخابات، احزاب سیاسی را به جان هم انداخت و نهایت امر تسلط داعش در بعضی مناطق جنوبی و اشغال بخش‌های مهمی از استان‌های مرزی افغانستان توسط طالبان بدترین نتیجه سیاسی افغانستان در طول چند سال اخیر بود. نمونه‌های دیگری هم وجود دارد که نوشته را مطول می‌کند.

برای براندازی در کشورمان، بزرگ‌ترین کاری که می‌شود کرد، طرد جریان انقلابی و حاشیه راندن آن، ایجاد شکاف سیاسی و تعمیق این شکاف و درنهایت به جان هم انداختن مردم همانند سال 88 . تذکر مهم رهبری پیرامون جلوگیری از دوقطبی سازی بر این اساس است و بایستی دقت کرد در دام دوقطبی سازی‌های کاذب نیفتیم.