راه برون رفت از چالش اقتصادی موجود کدام است؟ این سوال می تواند یکی از متغیرهای مهم اثرگذار بر انتخاباتی باشد که ماه آینده در کشور برگزار می شود. یک اتفاق جالب در این میان رخ داده است. برخی جریان ها و حلقه ها که خود بخشی از معضل و صورت مسئله هستند، مجال حضور خویش در انتخابات را به عنوان بخشی از راه حل بلکه خود راه حل قلمداد می کنند. جریان کارگردان فتنه سبز در سال ۸۸ با یک ادبیات و حلقه انحرافی با ادبیاتی دیگر خود را ناجی و منجی کشور از چالش اقتصادی معرفی می کنند و ادعا دارند که اگر به آنها مجال داده شود می توانند مسئله را حل کنند.

طیف دست اندرکار فتنه سبز به ویژه یکی دو تن از سران آنها مدعی اند لازمه حل معضل اقتصادی موجود، گشودن گره مذاکره با آمریکا از طریق نرمش و سازش است. بدین معنا طیف مذکور می کوشد خود را کلید حل مسئله معرفی کند و مثلا دو تن از مقامات سابق را به عنوان منجی اقتصادی و میانجی سیاست خارجی تصویر کند.

آنها البته بر امواج سوءمدیریت و حاشیه سازی حلقه انحرافی در عرصه مدیریت غواصی می کنند. اما به جای اینکه همین انحراف ها و حاشیه سازی ها و سوءمدیریت های منحرفان را مورد اعتراض قرار دهند، روندهای مثبت و مطلوب دولت به ویژه دولت نهم را مورد تخطئه قرار می دهند و اتفاقا با برخی انحرافات حلقه انحرافی هم پوشان و هم داستان شده اند. در مقابل این در باغ سبز نمایی فتنه گران، شیوه حلقه انحرافی قرار دارد که ضمن فرافکنی مسئولیت و متهم کردن سایر دستگاه ها، وعده توزیع پول های هنگفت تر به اسم یارانه ها را می دهد.

در طیف اخیر هرچه تدبیر و تعمق و دوراندیشی و انجام کارهای زیربنایی در چارچوب اقتصاد مقاومتی کم رنگ شده یا تحت الشعاع حاشیه سازی یک سال اخیر حلقه انحرافی قرار گرفته، وعده های خوش رنگ و لعاب- با چاشنی نمی گذارند وگرنه ما چنین و چنان می کردیم- شدت یافته است. در متن همین کم همتی و حاشیه زدگی و بی عملی بود که ماجرا بعد سیاسی نیز پیدا کرد و ادعا شد وضع امروز ما در مقابله با تحریم ها و فشارهای دشمن، وضعیت سخت شعب ابیطالب است.

خروجی این تلقی- یا القاء! - همان بود که بعضا زمزمه کردند یا پالس هایی فرستادند مبنی بر اینکه اکنون (در وضعیت به ادعای خودشان ناتوانی مطلق! ) هنگام مذاکره و حل مسائل با آمریکاست! بنابراین در راه حل اقتصادی این طیف نیز مانند طیف فتنه، خبری از اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی، بسیج همه ظرفیت های ملی و شکوفایی فرصت های بزرگ موجود یا مبارزه جدی با تروریست ها و مفسدان و غارتگران اقتصادی (-سیاسی) نبود.

در بحبوحه القائات منفی همین دو طیف بود که رهبر حکیم انقلاب به میدان روشنگری گام نهادند و فرمودند وضعیت امروز کشور، وضعیت پیروز بدر و خیبر است و البته در این راه باید مجاهدت و خطرپذیری کرد. در واقع تفاوت مبنایی گفتمان سازش با گفتمان مقاومت این است که گفتمان مقاومت به تلاش مجاهدانه و معطوف به اولویت ها ضمن باج ندادن به بیگانه می اندیشد و گفتمان دوم ضمن آن که مشغول دردسرسازی و هزینه تراشی برای کشور است، از فشار بیگانه برای چانه زنی در داخل استفاده می کند و خوش نشینی و عافیت طلبی به قیمت سواری دادن به اجنبی را -به رسم برخی شیوخ مرتجع منطقه- پیشه خود ساخته است.

آیا جریان فتنه بخشی از راه حل در زمینه ثبات و امنیت کشور و پیشرفت اقتصادی است یا نقش آفرین مهم برخی نابسامانی ها و مزاحمت های موجود؟ در این باره هرچند گفتنی زیاد است اما اجمالا به چند نکته قابل تامل اشاره می شود.

۱- فتنه سال ۸۸ نقش مهمی در امیدوار شدن دشمن به ایجاد شکاف و اختلاف در ایران و تمرکز روی فشار تحریم های اقتصادی داشت. ادعای سران فتنه، تقلب در انتخابات بود اما هرگز سندی برای مدعای تقلب ۱۱ میلیونی ارائه نکردند هیچ، که حتی کسانی چون تاج زاده و ابطحی و خیلی های دیگر بعدها تصریح کردند امکان چنین تقلبی وجود ندارد.

نهم اسفند سال گذشته « ایمان-م» قائم مقام ستاد دانشجویی در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران به خبرنامه دانشجویان گفت « این را همه می دانند، من بعد از انتخابات با آقای خاتمی صحبت کردم. آقای خاتمی می گوید من از اول هم به تقلب قائل نبودم. » تقلب دروغ بزرگی بود که در اتاق عملیات سرویس های جاسوسی بیگانه از ماه ها قبل از انتخابات پرورده شد و برخی سیاست زدگان تهی شده از تشخص و وجدان ملی، القای آن را برعهده گرفتند.

اولین سوال این است که چرا امثال خاتمی به جای فرار به جلو و مظلوم نمایی، حقیقت خیانت امثال موسوی را به مردم باز نگفتند؟ آیا آیات الهی را نشنیده بودند که « شهادت را کتمان نکنید و هرکس آن را کتمان کند، قلب او گناهکار است» و « کیست ظالم تر از آن کس که شهادت و گواهی را نزد خداوند کتمان کند» (آیات ۱۴۰ و ۲۸۳ سوره بقره) .

۲- تقلب در انتخابات صرفا دستاویزی برای خیانت بزرگ بود. حتی سایت رسمی وزارت خارجه اسرائیل باورش نمی آمد سران آشوب سال ۸۸ تا پایان مسیر در میدان بمانند چندان که پنجم تیرماه همان سال نوشت: « چه قدر دردناک و توهین آمیز است که خواسته مخالفان را درحد ابطال انتخابات تقلیل دهند. این حرکت مثل قطاری است که در آغاز هر یک به منفعتی که درآن می بیند، سوارش می شود و آنجا که در مسیرش، منافعش را زیر می گیرد، پیاده می شود. پایان مسیر این قطار، عبور از جمهوری اسلامی است.

ای کاش آقای موسوی بتواند تا آخر که همانا سرنگونی جمهوری اسلامی است همراه شود. » و انصافا دست اندرکاران انتحاری فتنه تا آخر مسیر و تا هر جا که توان داشتند در قطار به راه افتاده توسط موساد و سیا و ام آی سیکس ماندند و لعنت ملت مومن ایران را در نهم دی ۱۳۸۸ دریافت کردند. دو ماه بعد از انتشار همین تحلیل بود که فتنه گران در روز قدس شعار دیکته شده از سوی سایت وزارت خارجه اسرائیل را تکرار کردند.

۳- وقتی در روز قدس (اواخر شهریور۸۸) عده ای از عوامل ضدانقلاب شعار نه غزه نه لبنان سر دادند و برای راهپیمایی عظیم ملت ایران علیه اشغالگران صهیونیست حاشیه ساختند، رصدگران اطلاعاتی دشمن به وجد آمدند و سنگ بنای تحریم های بعدی را گذاشتند. در پی آن خیانت بزرگ، رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا (رئیس اسبق سازمان سیا) ضمن سخنانی گفت « در حال حاضر به دلیل شکاف های عمیق در ایران پس از انتخابات، تحریم موثرتر از گذشته است.

ما در ۳۰ سال گذشته چنین شکاف هایی را ندیده بودیم. مخالفان به تدریج سیاست های کلان جمهوری اسلامی را هدف گرفته اند. اکنون باید تحریم ها را تشدید کرد. » این اولین جرقه تحریم هایی بود که بعدا به واسطه مشورت فرستادگان سران فتنه به خارج کشور، نام « تحریم های فلج کننده» را گرفت تا به زعم دشمنان بتواند ملت ایران را به زانو درآورد.

۴- عنوان تحریم های فلج کننده نه ساخته مقامات وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا بلکه مشخصا مشورت داده شده و ساخته و پرداخته سازمان فتنه و نمایندگان گسیل شده آنها به خارج کشور است. این خانم کلینتون نبود که اولین بار در سال ۹۰ از تحریم های فلج کننده علیه ملت ایران سخن گفت.

« جان هانا» از اعضای ارشد موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیک چنی (معاون جرج بوش) ۲۸ مهرماه ۱۳۸۸ یعنی یک ماه بعد از ماجراجویی فتنه گران در روز قدس، از ملاقات با شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز خبر می دهد و به روزنامه لس آنجلس تایمز می گوید « مطمئنا پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را می دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن! » .

براساس آنچه در این ۴ بند گفته شد فتنه گران به موازات امیدوار کردن دشمن به تشدید اختلافات در ایران، گرای تحریم های گزنده و فلج کننده را داده و دشمن را تحریک و تشویق به این امر کرده اند تا شاید سر بزنگاه هایی مانند انتخابات بتوانند ضمن دادن آدرس گمراه کننده به مردم، آنها را مقابل حاکمیت قرار دهند و خود را منجی بحران جا بزنند.

جنایت از این بزرگتر؟ ! این عین مطلوب دشمن نیز هست. آنچه این خیانت نابخشودنی را کامل کرده، مشی حلقه انحرافی در حاشیه سازی و هل دادن برخی اجزای دولت به سمت کم کاری، سوءمدیریت، بی اعتنایی به مشکلات معیشتی و دهن کجی به مردم است. آنها در این تلقی خیانت آلود با فتنه گران هم داستانند که باید مردم را عاصی و ناراضی کرد و کوتاهی ها را پای نظام جمهوری اسلامی نوشت. بنابراین آنها نیز در سرهم کردن -ضد- گفتمان « سازش» و جور کردن بهانه های آن مانند فتنه گران به دشمن مدد می رسانند و خانه های همان جدول دشمن را پر می کنند.

با این اوصاف اگر قرار است طمع دشمن از سر ملت ایران برداشته و سد تحریم ها و مزاحمت ها شکسته شود، چاره اول آن نفی و طرد تمام سرحلقه هایی است که یا مبدع و مشاور دشمن در پروژه تحریم های فلج کننده بوده و یا با حاشیه سازی و ایجاد انحراف در رویکرد دولت، نقش ایستگاه تقویت کننده را برای تشدید تاثیر تحریم ها ایفا کرده اند. در واقع این محافل کمترین صلاحیتی برای حضور در انتخابات ندارند ضمن اینکه گفتمان اصلی در انتخابات باید مبتنی بر نفی و « نه» گفتن ملی به این جبهه چند سر خیانت باشد. شرط گشایش و ساماندهی اقتصاد، کم کردن شر این حلقه ها از سر سیاست و اقتصاد و مدیریت کشور است. این امر را باید به گفتمان ملی و روح جمعی حاکم بر فضای انتخابات تبدیل کرد.

صبح امروز ستون یادداشت روز روزنامه خراسان به مقاله ای انتخاباتی از مهدی حسن زاده با عنوان« وعده های اقتصادی که کاندیداها نباید بدهند» اختصاص یافت:
این روزها کاندیداها از وعده های خود به ویژه وعده حل مشکلات اقتصادی سخن می گویند و به طرح ها و برنامه هایی اشاره دارند که از نظر آن ها کاهش تورم، افزایش قدرت خرید مردم و رونق تولید و اشتغال را به دنبال خواهد داشت. برخی از کارشناسان نیز درباره ضرورت انجام برخی اقدامات و برنامه ها برای حل مشکلات اقتصادی سخن می گویند اما در این میان آن چه که از آن غفلت شده است، اقداماتی است که کاندیداها در حوزه اقتصاد باید از انجام آن حذر کنند.

نگاهی به برخی آمارها و ریشه بروز بخش عمده ای از مشکلات اقتصادی نشان می دهد، ورود نادرست دولت به عرصه اجرای طرح های اقتصادی، شتاب بیش از حد و حرص و ولع در مصرف درآمدهای نفتی و تزریق نقدینگی به اقتصاد نقش عمده ای در بروز تورم و رکود همزمان در اقتصاد ایران داشته است. به عنوان نمونه به ۲ مورد از اقداماتی که دولت نباید انجام دهد اشاره می شود:

۱ - وجود حجم گسترده طرح های عمرانی نیمه تمام این ضرورت را به مدعیان تصدی پست ریاست جمهوری یادآوری می کند که نباید وعده ای مبنی بر افزایش طرح های عمرانی جدید مطرح کنند. بر اساس گزارش چند روز پیش مرکز پژوهش های مجلس طی سال های ۸۱ تا ۹۱ در حالی که باید سالانه ۴۸۵ طرح عمرانی به اتمام می رسید فقط ۲۶ درصد از این طرح ها که معادل ۱۲۷ طرح می باشد، خاتمه یافته و ۳۶۳ طرح ناتمام باقی مانده است. با این حال در همین مدت به طور متوسط سالانه ۱۴۵ طرح جدید عمرانی کلید خورده است.

در نهایت این حجم سنگین از تاخیر در اتمام پروژه های عمرانی ۶۳ هزار میلیارد تومان هزینه مازاد طی ۱۰ سال اخیر به اقتصاد کشور تحمیل کرده است. این آمار به وضوح نشان می دهد آغاز طرح های جدید عمرانی و حرص و ولع زیاد برای توسعه امکانات رفاهی از طریق کلنگ زدن طرح های عمرانی جدید چگونه از یک طرف حجم قابل توجهی از بودجه عمرانی را به خود اختصاص داده است و از سوی دیگر باعث ناتمام ماندن طرح های عمرانی قدیمی و ایجاد نارضایتی در مردمی شده است که سال ها نظاره گر روند کند اجرای طرح های عمرانی بوده اند. لذا به نظر می رسد کاندیداهای ریاست جمهوری باید صریح و شفاف اعلام کنند که کلنگ ها را برای آغاز پروژه های عمرانی زمین می گذارند تا طرح های نیمه تمام را به اتمام برسانند.

۲ - دومین موضوع مهمی که کاندیداهای ریاست جمهوری باید از آن حذر کنند و به صورت شفاف در برابر آن موضع بگیرند، اجتناب از تزریق نامتناسب نقدینگی به اقتصاد کشور است. هر چند در شرایط فعلی کشور حجم نقدینگی به رقم سرسام آور حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، اما شتاب گرفتن نرخ تورم ممکن است موجب تشدید تقاضای مردم برای تزریق بیشتر نقدینگی با هدف حفظ قدرت خرید شود. گرفتار شدن دولت ها در چرخه تشدید کننده تورم و نقدینگی خطر بزرگی است که هر اقتصاد گرفتار تورم را تهدید می کند.

در چنین شرایطی ارائه وعده های رنگارنگی نظیر افزایش یارانه نقدی و سایر پرداختی ها به مردم بدون در نظر گرفتن صرفه جویی در مصارف دولتی و کاهش هزینه ها می تواند انتظارات تورمی را تشدید و موجب افزایش بیش از پیش تورم شود. لذا اجتناب از ارائه این وعده ها و ترویج این گفتمان که برای رفع تورم به عنوان معضل اصلی اقتصاد کشور در دوره اخیر، باید در خزانه بانک مرکزی را مجدد چند قفله کرد.

قفل هایی که نگذارند دولت کسری بودجه خود را از طریق افزایش بدهی اش به بانک مرکزی و بانک ها جبران کند و خزانه بانک مرکزی را قلک افزایش هزینه ها و کاهش درآمدهای خود کند. آری اقتصاد کشور بیش از عمل کردن به برخی وعده ها به اجتناب کردن از برخی اقدامات احتیاج دارد. اجتناب از اقدامات هزینه زا، تورم زا و شوک آوری که از یک سو مردم را نگران کرده و تحت فشار قرار می دهد و از سوی دیگر فعالان اقتصادی را با فضای نامساعد کسب و کار مواجه می کند.

داوود هرمیداس باوند (کارشناس روابط بین الملل) در مقاله ای با عنوان « بررسی علل سفرهای اخیر صالحی » برای ستون سرمقاله روزنامه ارمان این طور نوشت:
وزیر امور خارجه کشورمان روز گذشته از سفری دو روزه به دو کشور اردن و سوریه به تهران بازگشت. سفر صالحی به اردن در حالی صورت گرفت که ما طی سال های اخیر رابطه ای متعادل با این کشور نداشته ایم و همانطور که مشخص بود و تایید هم شده است این سفر و دیدارها با مقامات بلندپایه اردنی علاوه بر بحث روابط دوجانبه پیرامون مساله سوریه بوده است.

ایران به عنوان یکی از حامیان دولت سوریه اعتقادش بر این است که برای پایان دادن به مناقشات سوریه باید راه حل سیاسی را در پیش گرفت؛ البته پیش از این فرانسوی ها، روس ها و آمریکایی ها هم اشاراتی اینچنینی کرده اند ولی موضع آنها کمی تغییر داشته است. البته طی روزهای گذشته دو نکته هم سبب شد که فضا در منطقه به نفع سوریه رقم بخورد. اول در مورد استفاده از سلاح های شیمیایی بود که گزارشگر سازمان ملل اعلام کرد استفاده از این سلاح ها به وسیله مخالفین بوده است و به نوعی مشخص شد آمریکا مخالفین را برای استفاده از این سلاح ها تحریک کرده است تا به وسیله آن بتواند اهرم فشاری علیه بشار اسد به دست بیاورد.

نکته دوم هم حمله اسرائیل به سوریه است که بنا بر آنچه اعلام شده است ظاهرا استدلال ها این بوده است که محموله مورد تهاجم از سلاح هایی است که سوریه برای حزب ا… لبنان می فرستد. در چنین فضایی مسافرت وزیر خارجه ایران به اردن و برخی کشورهای عربی نوعی ترغیب آنهاست که این کشورها هم نظر موافق پیدا کنند که برای تغییر وضع موجود در سوریه وارد یک راه حل سیاسی شوند و حتی بحث هایی مبنی بر تشکیل کنفرانس هم شنیده می شود.

وزیر خارجه ایران چون به زبان عربی مسلط است و می تواند صحبت کند این توانایی را دارد که از لحاظ روانی هم بر کشورهای عربی تاثیر بگذارد. به هر حال این رایزنی ها آخرین تلاش های ایران برای بهبود اوضاع سوریه با اصلاحات است. الان هم ایران آخرین تلاش هایش را برای پایان بحران سوریه انجام می دهد ضمن اینکه نباید فراموش کرد وزیر خارجه اعلام کرده است سوریه پیروز از مجموعه این رویدادها و مشکلات بیرون خواهد ماند اما اینکه تا چه حد دولت های عربی هم این موضوع را تایید خواهند کرد در آینده مشخص می شود.

حجت الاسلام مرتضی ادیب یزدی (مدرس حوزه و دانشگاه) در مقاله ای با عنوان « قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است… » برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز این طور نوشت:
این روزها که فضای جامعه انتخاباتی شده است و کاندیداهای مختلف سعی در جلب نظر مردم درباره برنامه های مورد نظر خود دارند، پسندیده است بیش و پیش از هر چیزی به یک رقابت اخلاقی و اسلامی فکر کنند و از کوچکترین حرکتی که باعث رواج بداخلاقی در فضای عمومی کشور شود، پرهیز کنند. چرا که یک فضای اخلاقی توأم با رعایت اصول دین اسلام در باب اخلاقیات است که می تواند مانع از رواج فضای کدورت و دشمنی شود.

در واقع هدف نهایی از برگزاری انتخابات هم چیزی جز اقامه ارزش های انسانی نیست که تجلی در کردار متعادل و خداپسندانه و مبتنی بر سنت رسول خدا و حضرت امیرالمومنین (ع) دارد. ارزشمند آن است که بتوانیم از طریق مسالمت آمیز و صحیح و مورد تایید بزرگان اخلاق و حکما به مردم خدمت کنیم و گرنه اگر ارزش ها زیر پا گذاشته و در معاشرت ها فساد شود، خدمتی صورت نگرفته است. خدمت در ذیل بداخلاقی های انتخاباتی خدمت نیست و این بداخلاقی ها ارزش اعمال انسان را از بین می برد.

آنهایی که به قیمت زیر سوال بردن اخلاق، با نگرش برد-باخت در انتخابات شرکت می کنند، چیزی جز منافع خود را در سر ندارند. چرا که اگر نگرش برد و باخت بر کاندیداهای انتخاباتی حکمفرما باشد حضور آنها توجیه شیطانی پیدا می کند و حضور شیطان در امور منتسب به فساد و جهنم است. اما باید نگرش به انتخابات نگرش برد-برد باشد تا برادرانه و آبرومندانه برگزار شود وگرنه با قلدرمآبی و راه اندازی موج منفی نمی شود پرده دری ها را در قالب بداخلاقی های انتخاباتی توجیه کرد.

پرده دری یکی از آن صفات زشت اخلاقی است که نه تنها با هیچیک از موازین اسلامی منطبق نیست بلکه در هیچ مرامی نیز پسندیده نیست. یکی از صفات حضرت حق، ستار است. خداوند پوشاننده است و انسان نیز باید به تقلید از پرودگار، پوشاننده عیوب مومنان باشد. مردم به بزرگان قوم خود نگاه می کنند به این ترتیب اگر هر فردی در جامعه به راه بیفتد و پرده دری کند دیگر هیچکس در جامعه در امان نیست و سنگ روی سنگ بند نمی شود. چرا که معصومین فقط ۱۴ نفر هستند. تا به خودمان بیاییم می بینیم حسن ظن در جامعه نابود شده است، میزان جرم و جنایت افزایش یافته و زندان ها پر از مجرم شده و دانشگاه ها و اندیشکده هایمان خالی مانده است.

تاثیر چنین رفتارهایی تنها بر جامعه نیست بلکه درون خانه ها و خانواده نیز با تیر این بی اخلاقی ها زخمی می شوند و تاثیر می پذیرند. این در حالی است که خانواده مقدس ترین نهاد در اسلام است. پس از هر پرده دری هزاران مفسده به جامعه تحمیل می شود و گناهان بیشتری رخ می دهد و هیچ سدی نمی تواند جلوی امواج این فساد را در جامعه بگیرد. بنابراین بزرگان جامعه باید بدانند که علاوه بر کردار خود، مسئول رفتار آحاد جامعه نیز هستند. آنها باید به یاد داشته باشند که اقوام روزگار به اخلاق زنده اند/ قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است…

صالح اسکندری در مقاله ای با عنوان « غفلت از تحقق دولت اسلامی در برنامه نامزدها» برای ستون سرمقاله روزنامه رسالت این طور نوشت:
اولویت های سیاستگذاری دولت آینده طبعا محصول تضارب آرا و تعاطی برنامه ها و شعارهایی است که نامزدها در انتخابات مطرح می کنند. شوربختانه محصول این تضارب آرا یک واقعیت تلخ است و آن اینکه تا کنون هیچ یک از نامزدهای انتخابات آرمان تحقق دولت اسلامی را در شعارها و برنامه های خود مطرح نکرده اند.

این در حالی است که این هدف در سلسله منطقی زنجیره انقلاب اسلامی که بارها توسط رهبر معظم انقلاب تبیین شده است یکی از مقاطع حساس و تعیین کننده در تشکیل جامعه اسلامی است. در این زنجیره منطقی حلقه اول نهضت و انقلاب اسلامی بود که در ادامه منجر به تشکیل نظام اسلامی شد.

نظام اسلامی همین ساختار سیاسی است که امروز با صلابت و اقتدار در وسط میدان در مقابل همه قدرت های جهان ایستاده است و نوآوری خلاقانه ای توسط حضرت امام خمینی (ره) بر اساس الگوی مترقی ولایت فقیه است که به عنوان یک الگوی پاک، فطری و الهی در سرتاسر جهان مطرح است. مرحله بعدی در زنجیره حرکت اسلامی ملت ایران تشکیل دولت اسلامی با رعایت تمام شاخص ها و استانداردهای اسلامی درحوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.

بعد از تشکیل دولت اسلامی مرحله تشکیل جامعه نمونه اسلامی است و از آنجا که" الناس علی دین ملوکهم" تا دولت اسلامی تشکیل نشود نمی توان انتظار داشت که جامعه اسلامی گردد. این جامعه نمونه در ادامه مقدمه و منهجی برای تشکیل امت اسلامی خواهد بود و مطمئنا در صورت تحقق جامعه اسلامی در ایران امت اسلامی بر لولای ملت ایران خواهد چرخید.

کشور ما در ۳۴ سال گذشته در مسیر تشکیل دولت اسلامی افت و خیزهای فراوانی داشته است اما تحقق این نمونه آرمانی از دولت همواره به عنوان یک ستاره قطبی فرا روی نخبگان و مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی بوده است. متاسفانه در انتخابات اخیر طرح این شعار توسط نامزدها مورد غفلت قرار گرفته و حتی کسانی که از عمق وجود به این آرمان عنایت و التزام دارند اما به دلیل بعضا ملاحظات سیاسی و اجتماعی تا کنون از طرح آن غفلت کرده اند.

البته یک فرض دیگر محتمل است و آن اینکه بپذیریم اولویت های سیاستگذاری دولت آینده ضرورتا با برنامه ها و شعارهای انتخاباتی آنها یکسان نیست. یعنی دولت ها بعد از روی کار آمدن تازه می فهمند که باید برنامه مشخصی برای اداره کشور داشته باشند و یا ستاره قطبی فراروی آنها دولت اسلامی هست یا نیست!

البته نباید دور از نظر داشت که به لحاظ تبارشناسی تاریخی ریشه های دولت اسلامی در ایران به بستر تغییرات کلان اجتماعی در دوره صفویه برمی گردد. دولت اسلامی پس از یک دوره وقفه چند صد ساله با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز حرکت اسلامی ملت ایران جانی دوباره گرفت. دولت اسلامی که برآیند یک کنش اسلامی و واکنش در برابر دولت مدرن است الگوی آرمانی از صورت عملیاتی حکومت اسلامی در عصر غیبت است ومقدمه ای برای تشکیل جامعه اسلامی محسوب می شود.

جامعه ای که قرار است مهیای ظهور حضرت بقیه الله (عج) گردد. دلالت یابی دولت اسلامی متذکر این مهم است که" ارکان و پایه های دولت اسلامی یکی فاعلی (فاعلیت) و دیگری قابلی (قابلیت) است که عنصر فاعلی از جانب خدا و همان دستور تشریعی خداوند در تشکیل حکومت اسلامی و عنصر قابلی توده های مردم هستند که با پذیرش حکومت اسلامی زمینه تحقق آن را فراهم می کنند که لازمه پذیرش حکومت اسلامی از جانب مردم، میزان بالای عقلانیت آنهاست. "

هر چند درتقسیم بندی های متداول در گونه شناسی رژیم های سیاسی، دولت اسلامی هنوزجایگاه درخور توجهی پیدا نکرده و بیشتر شبیه یک آرمان نظری است اما عموم مسلمانان و بخصوص ملت انقلابی ایران معتقدند که مفهوم دولت اسلامی یک ما به ازای عینی و واقعی دارد که در هر عصر و مکان به فراخور مقتضیات امکان حدوث و تکامل دارد.

به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب: " از همان اوان کار، تلاش برای تشکیل دولت اسلامی شروع شد. بعضی‏ ها می‏ گویند شما بعد از ۲۷ سال می‏ خواهید دولت اسلامی تشکیل دهید؟ نه، تلاش و اقدام برای تشکیل دولت اسلامی از روز اول شروع شد؛ منتها افت و خیز داشته؛ پیشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهایی موفق بودیم، در برهه‏ ای موفق نبودیم. بعضی از ماها وسط راه پایمان لغزید؛ بعضی از ماها در اصل هدف مردد شدیم؛ بعضی از ماها نتوانستیم خود را نگه داریم؛ دلبسته‏ به رفتارهای طاغوتی شدیم. " (رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران- ‏ ‏ ۸/۶/۱۳۸۴)

اغلب مشکلات امروز کشور ناشی از تردیدهای گذشته و حال ما در تحقق مفهوم" دولت اسلامی" است. با این اوصاف به نظر می رسد ضرورت داشته باشد شاخصهای اصلی دولت اسلامی در انتخابات اخیر توسط نامزدها مورد تبیین قرار بگیرد و این مسئله ربطی به اصلاح طلبی یا اصولگرایی نامزدها ندارد چرا که در دولت اسلامی اصولگرایی اصلاح طلبانه و اصلاح طلبی اصولگرایانه در هم تنیده هستند. در ذیل برخی از این شاخصها به طور گذرا مورد اشاره قرار می گیرد؟

۱- تجانس کارگزار با ساختار
یکی از مهمترین ویژگی های دولت اسلامی تجانس کارگزاران اجرایی و دولتی با ساختار الهی و دینی نظام مردم سالاری دینی است. یعنی کسی که قرار است کارگزار نظام اسلامی شود باید علاوه بر اینکه به اسلام اعتقاد و التزام دارد حتی یک اسلام شناس واقعی هم باشد که این مسئله در اصل ۱۱۵ قانون اساسی تحت عنوان قید رجل مذهبی و سیاسی عنوان شده است.

کسی که قرار است بر اساس اصل ۱۱۳ پس‏ از مقام‏ معظم رهبری‏ که در درجه عالی فقاهت قرار دارد عالیترین‏ مقام‏ رسمی‏ کشور باشد و مسئولیت‏ ها، اختیارات و امکانات گسترده ای در دست داشته باشد و در نهایت با تمام این اختیارات مجری حکم خدا باشد حتما می بایست از جنس نظام اسلامی باشد.

کسی که قرار است در پیچ تاریخی که منطقه خاورمیانه و کل جهان را آبستن تحولات جدی قرار داده است پس از مقام معظم رهبری سکاندار اجرایی کشتی نظام باشد باید هم جنس ساختار الهی و روبه تعالی نظام اسلامی باشد. البته تشخیص این تجانس در فرایندهای زیردستی گزینش کارگزاران اجرایی و معرفی آنها به بدنه مدیریتی کشور توسط احزاب و گروه های سیاسی و در نهایت

مکانیسم های احراز صلاحیت ها توسط شورای محترم نگهبان صورت خواهد گرفت. این ایده یعنی تشکیل دولت اسلامی پس از انتخاب رئیس جمهور ممکن است در عمل با مقاومت های بوروکراتیک و یا بدنه دولت روبه رو شود اما اگر این فلش و راهنما به سوی تشکیل دولت اسلامی در بین اصولگرایان و اصلاح طلبان پررنگ باشد مطمئنا می توان بر بسیاری از چالشها فائق آمد.

۲- تغییر سبک زندگی
تمرکز دولت اسلامی در حوزه فرهنگی مطمئنا می بایست بر تغییر سبک زندگی از خانواده گرفته تا مدارس و دانشگاه، ادارات، کارخانه ها و حتی ازدواج و باروری و… باشد. امروز سبک زندگی در کشور ما تماما اسلامی نیست و ریشه بسیاری از مشکلات در همین سبک زندگی غربی است. تعارفات متداول را باید کنار گذاشت. نتیجه تحمیل سبک غربی زندگی بن بست هایی است که در عرصه های مختلف اجتماعی و فرهنگی به وضوح قابل مشاهده است. باید سیاست گذاری فرهنگی مشخصی در دولت آینده داشت و تمرکز فرهنگی دولت آینده روی مقوله تغییر سبک زندگی باشد.

۳- مقاومت تنها راه پیشرفت
توسعه دامنه سیاست ورزی احزاب و گروهها در انتخابات مختلف ایران یک واقعیت کاملا طبیعی است که در عین پایبندی به اصول و قواعد تصمیم گیری در نظام جمهوری اسلامی می تواند زمینه ساز پیشرفت و عدالت در کشور باشد. در عین حال وحدت نخبگان در مواضع اصولی نظام و ملت ضمن چارچوب بندی منافع و مصالح ملی مایه اقتدار ملی است. امروز برای همه جریانات سیاسی معتقد به انقلاب مسجل و روشن است که تنها راه پیشرفت کشور مقاومت و عدم عقب نشینی است.

چه چیزی حاصل برخی از کشورهای خاورمیانه نظیر تونس و مصر زمان بن علی و مبارک شد که در دامن آمریکا افتاده بودند که ما تصور کنیم می توانیم با سازش و برقراری رابطه با آمریکایی ها مسیر پیشرفت کشورمان را هموار کنیم. این در حالی است که تجربه تاریخی ملت ایران درست عکس این موضوع را ثابت می کند. در جریان ملی شدن صنعت نفت سازش مصدق با آمریکایی ها تنها نتیجه ای که داشت کودتای آنها بر علیه یکی از بزرگترین دستاوردهای ملت ایران بود.

مآلا در دولت اسلامی ملاک هایی نظیر دردمندی و درد کشور و مردم داشتن، صمیمیت با مردم، دوری از فساد، ساده زیستی و اجتناب از اشرافی گری را از مهمترین ویژگی های یک رئیس جمهور است. واقعیت این است که نامزدها در انتخابات مختلف، متعددند اما ملاکها و شاخصها یکی است. هدف تشکیل دولت اسلامی است. لذا ضرورت دارد نامزدها از فرصت انتخابات برای تبیین بیشتر امکانات، ظرفیت ها و استعداد های خود برای تشکیل دولت اسلامی استفاده کنند.

صبح امروز روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله خود را به« تحلیل سیاسی هفته» اختصاص داد:
بسم الله الرحمن الرحیم
از نیمه اردیبهشت، موضوع یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به بحث داغ سیاسی و اجتماعی تبدیل شده و همه مسائل تحت الشعاع قرار گرفته است. این هفته نیز با آغاز زمان ثبت نام از داوطلبان انتخابات، اذهان عمومی معطوف این موضوع شده و طبعاً از این پس نیز به صحنه رقابت افراد، گروهها و احزاب سیاسی تبدیل می شود که فقط شب های انتخابات، جان می گیرند و پس از فروکش کردن انتخابات نیز به خواب زمستانی فرو می روند تا دوره دیگری از انتخابات از راه برسد و آنان مکلف شوند!

به هر حال با آغاز کوران تبلیغات زودرس انتخاباتی، مقوله اخلاق و موازین شرعی و قانونی بیش از همیشه در معرض تهدید و تعرض قرار می گیرد و نوعاً بداخلاقی های انتخاباتی به همه بخش های جامعه نیز سرایت می کند که طبعاً مراجع قانونی باید به توصیه های رهبری برای رعایت دقیق قانون توجه نمایند.

رهبر معظم انقلاب در این هفته در دیدار با دست اندرکاران انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا، وظایف مردم و مسئولین را در ایفای این امر خطیر متذکر شدند. ایشان انتخابات ۲۴ خرداد را مصونیت بخش و تضمین کننده استمرار پیشرفت کشور خوانده و بر پایبندی نهادهای نظارتی، مجریان و داوطلبان بر رعایت دقیق قانون در همه مراحل تاکید کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی تلاش های بی نتیجه برای کمرنگ کردن حضور مردم در صحنه خاطرنشان کردند: بعضی ها سعی کردند انتخابات بی رونق شود و یا در موعد مقرر برگزار نشود، اما به توفیق الهی ناکام ماندند و بعد از این هم راه به جایی نمی برند. ایشان تصریح کردند: البته به فضل الهی و همت مردم عزیز، ان شاءالله انتخاباتی که در پیش است از بهترین و پرشورترین انتخابات خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید به مسئولان انتخاباتی برای عمل به مر قانون افزودند: در همه مراحل از جمله بررسی صلاحیت ها، برگزاری انتخابات، شمارش آرا، حفظ آرا و صندوق ها و دیگر مراحل، همه دست اندرکاران باید با امانت داری کامل، فقط براساس قانون عمل کنند که بحمدالله تاکنون همین جور بوده است.

حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به حادثه تلخ و غم انگیز تخریب قبر صحابی جلیل القدر، " حجر بن عدی" و اهانت به پیکر آن شخصیت بزرگوار فرمودند: آنچه که تلخی این حادثه را مضاعف می کند، وجود برخی افراد دارای افکار پلید، متحجر و عقب مانده در میان امت اسلامی است که تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهره های نورانی صدر اسلام را شرک و کفر می دانند این افراد کسانی هستند که گذشتگان آنها قبور ائمه اطهار را در بقیع ویران کردند و اگر قیام سراسری مسلمانان بر ضد آنان نبود، مرقد مطهر پیامبر اسلام (ص) را نیز ویران می کردند. چنین انسان های بداندیش که حضور در مزار بزرگان و طلب رحمت خداوند برای آنها و همچنین طلب رحمت کردن برای خود را شرک می پندارند، دارای تفکری باطل و روحیه ای پلید هستند.

در حقیقت، شرک آن است که افرادی آلت دست سیاستهای سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا شوند و با اقدامات خود مسلمانان را غم دار کنند. این چگونه تفکری است که اطاعت و عبودیت و خاکساری در مقابل طواغیت زنده را شرک نمی داند اما احترام به بزرگان را شرک می شمارد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید کردند: جریان تکفیری خبیث که از پشتیبانی های مالی و غیرمالی برخوردار است، امروز یک مصیبت واقعی برای اسلام به شمار می رود. در این هفته و در ایام کوتاهی که از سال جدید سپری گشته، موج وسیع گرانی ها و افزایش لجام گسیخته قیمتها، کمر مردم را شکسته و آه از نهاد حقوق بگیرانی برآورده که افزایش حقوق وصول نشده شان، بسیار کمتر از تورم کنونی و قطعاً بسیار عقب افتاده تر از نرخ تورم تا پایان سال خواهد بود.

در چنین شرایط نابسامان اقتصادی و معیشتی که مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند و متوقع مدیریت دولت برای این بحران هستند، دولت، انفعالی تر از همیشه، اقتصاد را به حال خود واگذاشته و در روزهای پایانی به دنبال انجام سفرهای تبلیغاتی و انتخاباتی است. نمایندگان مردم در مجلس نیز به جای چاره اندیشی اساسی، فقط به دنبال برگزاری جلسات غیرعلنی جهت بررسی گرانی هایی هستند که مردم نه تنها آنرا با همه ابعاد حس کرده بلکه به پوست و گوشت شان نیز رسیده است.

در مرور رویدادهای خارجی هفته، مسائل سوریه و فلسطین را به عنوان مهمترین رخدادها بررسی می کنیم. سوریه این هفته شاهد سه تحول مختلف بود. نبش قبر صحابی گرانقدر، " حجر بن عدی" ، حمله رژیم صهیونیستی به سوریه و موضوع استفاده از سلاح شیمیایی.

درحالی که بسیاری از ناظران سیاسی و منابع بی طرف نسبت به خطر گسترش افراطی گری و رشد افراطیون در سوریه هشدار داده و دولتهای مداخله گر را از تسلیح مالی و تسلیحاتی شورشیان و تروریستها در سوریه برحذر داشته اند، این هفته این گروههای تروریستی و فرقه گرا عملی را مرتکب شدند که بر درستی آن هشدارها تایید گذاشت. تروریستها قبر شخصیت بلند مرتبه جهان اسلام، حجر بن عدی را نبش قبر کرده و پس از بیرون آوردن بقایای پیکر، قبر را تخریب نمودند.

این اقدام هتاکانه و بی شرمانه، هشداری بود برای کل جهان اسلام که درباره توطئه های طرح شده در سوریه هشیار باشند و در برابر آن بایستند، چرا در غیر این صورت، باید شاهد خسارت های بسیار بزرگتر باشند. گروههای فرقه گرا و افراطی که امروز قبر حجر بن عدی را تخریب کرده و در کنار آن عکس یادگاری می گیرند قطعاً درصورت دسترسی به سایر اماکن مقدس و بناهای تاریخی اسلامی نیز ابایی از جسارت و اسائه ادب نخواهند داشت چرا که عقبه آنها، دردست سران وهابی است و آنها صحنه گردان اصلی می باشند.

در رویداد دیگری، رژیم صهیونیستی در دو نوبت به مناطقی در سوریه به طور مستقیم حمله نظامی کرد که تحول جدیدی در بحران سوریه می باشد. هواپیماهای ارتش رژیم صهیونیستی در نوبت اول، یک کاروان نظامی را هدف قرار دادند، با این بهانه که حامل سلاح برای حزب الله لبنان بوده است و در مورد دیگر، چند منطقه در اطراف دمشق را با هواپیما و موشک بمباران کردند. اگر توجه شود، حمله رژیم صهیونیستی به سوریه درحالی صورت می گیرد که شورشیان متحمل شکست های پی در پی شده اند و ارتش سوریه گام به گام پایگاه ها را از شورشیان باز می ستاند و به اذعان محافل خبری، با پیروزی کامل فاصله چندانی ندارد.

از اینرو باید گفت صهیونیستها با هماهنگی آمریکا، برای نجات تروریستها و شورشیان وارد عمل شده اند تا بلکه بتوانند آنها را از وضعیت وخیمی که دچار شده اند رها سازند. این اقدام مذبوحانه با موج اعتراض در کشورهای اسلامی مواجه و موجب شد تا مسلمانان و افکار عمومی بین المللی از ماهیت بحران سوریه و این واقعیت که صهیونیستها بانی اصلی بحران سوریه هستند، بیشتر آگاه شوند.

همزمان با این تحولات، افشاگری یک عضو کمیسیون تحقیق سازمان ملل درباره استفاده از سلاح شیمیایی بر مشکلات جبهه مخالف افزود و رسوایی تازه ای را برای دشمنان دولت سوریه رقم زد. عضو سازمان ملل اعلام کرد برخلاف جار و جنجالی که به سردمداری آمریکا براه افتاده مبنی بر اینکه دولت سوریه از سلاح شیمیائ استفاده می کند، این شورشیان و مخالفان بوده اند که از سلاح" سارین" ، نوعی گاز شیمیایی، در صحنه نبرد استفاده کرده اند.

اظهارات این مقام سازمان ملل همانگونه که انتظار می رفت با واکنش شتاب زده گردانندگان سازمان ملل مواجه شد و آنها، اظهارات عضو کمیسیون تحقیق را تکذیب کردند. تکذیب افشاگری این مقام سازمان ملل قطعاً با فشار قدرتهای مخالف دولت سوریه، از جمله آمریکا بوده است و افکار عمومی جهان این موضوع را متوجه هستند و فریب آن را نمی خورند.

این هفته بحران فلسطین نیز شاهد دو تحول بود. در مورد نخست، اعلام شد دولت قطر طرحی را تهیه کرده است که هدف از آن احیای روند سازش می باشد. توجه به جزئیات طرح قطر نشان می دهد که این طرح در واقع طرح قدیمی عربستان است و هدف نهایی آن نیز به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی اعراب می باشد بدون اینکه صهیونیستها مجبور به دادن امتیاز قابل توجهی به اعراب باشند.

شیوخ قطری که در سالهای اخیر به متحد فعال آمریکا و صهیونیستها تبدیل شده اند قصد دارند با احیای طرح خیانت بار فهد و تحمیل آن به فلسطین و کشورهای عربی، خوش خدمتی خود را به اربابانشان تکمیل سازند. این توطئه با مخالفت گروههای فلسطینی مواجه شده است و اکثر گروههای فلسطینی از جمله حماس آنرا رد کرده اند.

همزمان، یورش گروهی از شهرک نشینان افراطی به صحن مسجدالاقصی، که در سایه حمایت نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی صورت گرفت از توطئه ای پرده برداشت که صهیونیستها برای تسلط بر مسجدالاقصی آماده کرده اند. هجوم صهیونیستهای افراطی به مسجدالاقصی در پی دعوت احزاب افراطی صهیونیست صورت گرفت و این بیانگر وجود برنامه ای سازمان یافته می باشد.

هر چند شماری از فلسطینی ها برای مقابله با این توطئه در مسجدالاقصی حضور یافتند و با صهیونیستها درگیر شدند ولی صیانت از مسجدالاقصی، تنها به عهده فلسطینی های محروم و بی دفاع نمی باشد بلکه این برعهده کل مسلمانان است تا در برابر توطئه های صهیونیستها بایستند و از قبله اول مسلمانان دفاع کنند.

رژیم صهیونیستی در اقدامی ضدانسانی، مفتی قدس را به اتهام تحریک فلسطینی ها برای حضور در مسجدالاقصی بازداشت کرد. اکنون برعهده جهان اسلام است که در برابر این توطئه خطرناک واکنش مناسب نشان دهد.