به گزارش پارس به نقل از وطن امروز، محمدمهدی تقوی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: ۴۰ روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری، هنوز بحث حضور آقای رفسنجانی رئیس جمهور اسبق در عرصه رقابت، مساله اصلی گروه های دوم خردادی است.

در حالی که مسیر تصمیم گیری اصولگرایان پس از اعلام نظر ۳ چهره موجه و شاخص این جریان با تشکیل ائتلاف پیشرفت تا حدی شفاف شده است اما جبهه رقیب این جریان هنوز با ابهام و تردید مربوط به آمدن و نیامدن رفسنجانی دست به گریبان است. البته در یک سوی جبهه اصلاحات، حسن روحانی و محمدرضا عارف با اعلام حضور قطعی در این میدان، هر یک توانسته اند طیفی از گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب را همراه خویش کنند.

با این حال، رفسنجانی هفته گذشته با اتخاذ موضعی جدید خبر از آن داد که ممکن است احساس تکلیف کند و خود شخصاً وارد صحنه انتخابات شود. با این موضعگیری اکنون باید حول نتایج حضور او تأمل کرد.

سؤالات جدی پیرامون حضور رئیس جمهور اسبق در انتخابات تاکنون حول این محور بوده که او پس از گذشت ۴ دوره ۴ساله (۱۶ سال) از پایان ریاست جمهوری اش و یک شکست با حضور در انتخابات ۸۴ و یک شکست با ارسال نماینده به انتخابات ۸۸، انگیزه اش از حضور چندباره چیست.

وی که انتخابات دوره دهم را به اغتشاش کشید، در بازگشت جدید، چه برنامه ای دارد و چگونه می خواهد مردمی را به آمدن دوباره خود متوجه کند که به دلیل خاطرات تلخی که چه از دوران ۸ ساله ریاست جمهوری اش و چه از عملکرد سال ۸۸ او و فرزندانش دارند، قطعاً شکستی سهمگین تر از همیشه را برایش رقم خواهند زد؟

البته به دور از صف بندی موافقان و مخالفان حضور مستقیم رفسنجانی در انتخابات، اصولگرایان اصیل مایلند وی بار دیگر خود را در معرض آرای ملت قرار دهد. به چند دلیل باید حضور رفسنجانی را در کارزار انتخابات آینده به فال نیک گرفت.

در نگاه نخست، مطلوب ترین انتخابات برای اصولگرایان این است که در آن جدالی فکری و رقابتی گفتمانی میان آنان و رقیبشان به جریان افتد. مردم پس از ناکامی گفتمان اصلاح طلبی، در بیش از ۱۴ سال اخیر از زمان آخرین رأیی که به اصلاح طلبان در بهمن ۷۸ دادند اندیشه اصولگرایی را برگزیدند و همه بزرگان نظام نیز چشم انداز جامعه را با همین گفتمان اصیل تحلیل می کنند. بدین ترتیب باید از مواجهه این ۲ اندیشه در انتخابات آینده استقبال شود. این نوع از رقابت در خرداد آینده فقط در شرایطی رقم خواهد خورد که ۲ نماینده این ۲ اندیشه در میدان رقابت حاضر شوند؛ در یک سو، یکی از اضلاع مثلث ائتلاف پیشرفت و در سوی مقابل آقای هاشمی رفسنجانی.

در اردوگاه اصلاح طلبان، پس از محمد خاتمی که با توجه به سابقه فتنه ۸۸ قطعا در صورت کاندیدا شدن صلاحیتش رد خواهد شد و خود وی حتی بیشتر از اعضای محترم شورای نگهبان می داند سزاوار ردصلاحیت است، هیچکس مانند هاشمی، سمبل محسوب نمی شود؛ همچنان که در جبهه اصولگرایان کسی خارج از دایره قالیباف، ولایتی و حدادعادل نماد تفکر و گفتمان اصولگرایی نیست.

از طرف دیگر، هاشمی آخرین ذخیره اصلاحات در صحنه سیاسی ایران به حساب می آید. بنابراین، رویارویی نمادهای اصولگرایی و اصلاح طلبی در یک میدان رقابت موجب خواهد شد عالی ترین و شفاف ترین شکل قضاوت عمومی درباره گذشته و حال ایران انجام گیرد.

فقط با حضور رفسنجانی است که نخبگان و صاحبنظران خواهند توانست به واکاوی وقایع و حقایق دوران سازندگی و اصلاحات و برهه زمانی فتنه ۸۸ بپردازند و قیاسی محکم و علمی میان آن ۲ دولت که از یک آبشخور سیراب می شد با آینده پیش رو انجام شود. ملاحظات بسیار از جمله نجابت اصولگرایان تاکنون مانع از آن شده تا دوران سیاه آن ۱۶ سال به گونه ای که بایسته است، بررسی شود.

هنوز بسیاری از اتفاقات رمزگونه آن دوران بازخوانی نشده است از جمله اینکه چگونه نطفه شوم احزاب دولت ساخته با ظهور کارگزاران و مشارکت در دولت های هاشمی و خاتمی بسته شد یا آنکه چگونه در دوران دولت مدعی گفت وگوی تمدن ها که با حمایت تیزبینانه و ریزبینانه هاشمی، بر سر کار آمد، جورج بوش ایرانی ها را در فهرست تروریسم و محور شرارت قرار داد. یا اینکه چرا برنامه هسته ای به عنوان شاهرگ اقتدار ملی کشور توسط امثال محمد خاتمی و حسن روحانی به تعلیق درآمد.

نکته مهم آن است که ایشان باید توضیح دهد با چه مبنایی همچنان از پذیرش نتیجه انتخابات ۸۴ و ۸۸ می پرهیزد و بویژه برای چه مملکت را در سال ۸۸، هشت ماه در بحرانی فرو برد که شاید تا سال ها جبران نشود. چگونه وی به خود اجازه داد کشور را به سویی برد که به جای استفاده از نیروی متراکم رأی ۴۰ میلیونی و مشارکت رکوردشکن و تاریخی ۸۵ درصدی، در پی خاموش کردن آتش سهمگینی باشد که وی برافروخت.

تردید نباید داشت اصولگرایان اصیل، تنها و تنها با داشتن رقیبی چون رفسنجانی می توانند توانایی های خود را به رخ بکشند. نتایج عملی این حضور، بسیار بیشتر از مواردی است که ذکر آن رفت. در نگاه هر شهروند ایرانی که این مدت شاهد جدال گفتمانی و تئوریک ۲ جریان اصولگرا و اصلاحات بوده است، انتخابات آینده مکانی برای روشن شدن حقایق برای نسل جوانی است که می خواهد راه و مسیر آینده را از دریچه انتخابات ۲۴ خرداد برگزیند.