پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سیاست آمریکا همیشه سیاست یکسان و البته با ابزارهای متفاوت بود. آمریکا در یک صد سال گذشته همیشه یک استکبار بود و از این سیاست پایین نیامد. گاهی شعار تغییر سر میدهد و گاهی هم از برابری و بازگشت عزت به آمریکا می گوید. جمهوری خواه و دمکرات نیز فرقی نمی کند. اما آنچه ترامپ در قبال ایران در پیش گرفته، سیاست چماق و هویج است. ترامپ رسما از انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس شریف در شعارهای انتخاباتی گفت و حالا عقب نشست. در برابر ایران هم چنین سیاستی درپیش گرفته تا به داخل ایران یک پیام برساند « حمایت از میانه روها». کمی سخت است چنین برداشتی اما اگر به تاریخ مراجعه کنیم و فضای دور دوم  انتخابات خاتمی رئیس دولت اصلاحات را بررسی کنیم خواهیم فهمید جریان داخلی به دنبال بهره برداری از این فضا است. آمریکایی ها میدانند اگر مسیر مذاکرات را به هر نحوی قطع کنند دیگر قادر نخواهند بود این خط اتصال را به هر وسیله ای ترمیم کنند. در سه سال اخیر آنها تا جایی پیش رفتند که وزاری خارجه دو طرف برای اولین بار در کنار هم قدم زدن و یا ایستادند و عکس یادگاری گرفتند. عادی سازی روابط و حتی طرح خط ارتباطی ایران و آمریکا و در نهایت تماس های تلفنی بر سر هر قضیه ای میان تهران – واشنگتن موجب شد تا گروهی در داخل مسئله ای به نام پرواز تهران – واشنگتن را در سر مطرح کنند. اکبر ترکان سرپرست شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور از دستور رئیس جمهور برای بررسی چگونگی برقراری پرواز مستقیم بین ایران و آمریکا خبر داد و فردای آن تیتر اکثر روزنامه های جریان اصلاح طلب به این موضوع  اختصاص یافت و از پایان یخ ارتباط میان ایران و آمریکا سخن به میان آمد. البته اصل حرکت در این یخ زدایی باید به صحبت تلفنی 15 دقیقه ای رئیس جمهوری ایران و آمریکا اشاره کرد که نوعی انفجار خبری در داخل و خارج بود و از آن به عنوان دوران طلایی ایران – آمریکا در پس از انقلاب یاد می کنند. این زمزمه ها ادامه داشت تا سخن برای حل مسئله سوریه و یمن و عراق و لبنان به مذاکرات مستقیم با آمریکا کشید. 

در چنین شرایطی کاملا خط تذبذب ادامه پیدا کرد  و گروهی رسما هر جنایت آمریکا را به گذشته حواله می دادند و از او یک کشور دوستدار ملت ایران یاد میکردند. این رفتار و بزک کردن بارها در سخنان مقام معظم رهبری مورد نکوهش قرار گرفت و ایشان نسبت به کسانی که در برابر آمریکا با بزک میخواهند چهره ای نوین ارائه دهند، هشدار داد.

حالا با گذشت دوران انتقال قدرت و تثبیت حاکمیت ترامپ به عرصه ریاست جمهوری آمریکا و فرمان های مختلف او علیه ایران و توئیت های مختلف و اظهار نظر سخنگوی کاخ سفید مبنی بر هشدار هایِ گوناگون به ایران، در داخل گروهی بر تبل جنگ نزدیک است، نبایستی بهانه دست دشمن داد می کوبند و تربیون خود را در دو قطبی جنگ – صلح قرار دادند. با بررسی خط رسانه ای جریان اصلاحات متوجه می شویم این جریان در دو سال اخیر پیوسته جریان مقابل را به افراط گرایی و حتی بنیادگرایی متهم کرد و از او با واژه هایی چون دلواپسان و افراط گرایان نام برد. دو قطبی جنگ و صلحی که در سال 80 خاتمی توانست با آن دولت دوم خود را تشکیل دهد این بار به کمک یاران دولت تدبیر و امید امده است. به نظر می رسد اقدامات ترامپ می تواند به این فضا کمک کند و با معرفی فضای ترس و دلهره و نزدیک بودن جنگ، اینطور القا کنند هر کس غیر از روحانی و مسیر مذاکرات بر سر کار بیاید کشور شاهد جنگی خسارت بار تر از دفاع مقدس خواهد بود و این یعنی نابودی زیرساخت هایی که در این چند ساله ساخته شد.

کیست که نداند اگر آمریکا تا به امروز قدرت نبرد نظامی و موشکی و توان تهاجم مستقیم به ایران را داشت تا همین لحظه درنگی نمی کرد و ایران را همانند عراق و سوریه و افغانستان نابود می ساخت. کشور را وارد درگیری میکرد و از او چیزی باقی نمیگذاشت. فضا سازی ترامپ همانند ادعای دو رئیس جمهور قبلی آمریکا در مورد انتقال سفارت از تل آویو به قدس فقط مصرف سیاسی دارد و قرار است پالسی باشد برای کسانی که میخواهند در راستای سیاسی آمریکا «کدخدا» است حرکت کند. چماق ترامپ در کنار هویج هایی که اوباما نشان داد اما عکس آن عمل کرد، صرفا در آستانه انتخابات ایران ضریب رسانه ای پیدا کرد و گرنه در این سه سال بدتر از این نیز توسط خود اوباما گفته شد و حتی لیستی که بر اساس آن ترامپ فرمان ممنوعیت ورود اتباع ایرانی به آمریکا را صادر کرد توسط اوباما تهیه شد. به عبارت دیگر باید منتظر شکل گیری فضای انتخابات سال 80 ریاست جمهوری و بازی بر دو قطبی جنگ و صلح باشیم. جا دارد تا با بازخوانی این فضا بتوان کمک شایانی به انتخاب شخص صالح در انتخابات ریاست جمهوری 96 داشت. سوالی که مطرح است « سناریو هویج و چماق  ترامپ – اوباما کی قرار است به کمک جریان به ظاهر اصلاح طلب بیاید و کجا قرار است مثمر ثمر باشد؟»