پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد حسین انتظاری- از کلماتی مانند «چپ» و «راست» در ادبیات ، معانی مختلفی مد نظر است. یک نگاه، نگاه اقتصادی است. در این نگاه راستی‌ها معتقد به بازار آزاد با کنترل‌های حداقلی (و به صورت ایده آل بدون کنترل) هستند. راستی‌ها بیشتر هدف خود را گسترش رفاه می‌دانند و در آن از اینکه طبقات مختلف شکل بگیرند هراسی ندارند. ترویج خصوصی‌سازی در حوزه اقتصاد مهم‌ترین ویژگی راست به‌حساب می‌آید. در مقابل چپ گرایان خاستگاه‌های عدالت گرایانه دارند و معتقدند همه اقشار جامعه باید از یکسری امکانات مانند آموزش و بهداشت برخوردار باشند و وظیفه حکومت این است که این امکانات را برای همه به ارمغان آورد. ترویج دولتی‌سازی مهم‌ترین ویژگی چپ به حساب می‌آید. نگاه‌های راست گرا از سیستم‌های اقتصادی لیبرالیستی پیروی می‌کنند و نگاه‌های چپ گرا از سیستم‌های سوسیالیستی. بدین ترتیب چپ و راست «اقتصادی» تعریف می‌شود.

اما به نوعی دیگر هم می‌توان به این کلمات نگاه کرد و آن چپ و راست به معنای سیاسی آن است. راست یا راست‌گرا در ادبیات سیاسی، به مواضعی اطلاق می‌شود که خواهان حفظ نظم و سلسله مراتب اجتماعی سنتی هستند.در مقابل گرایش‌های روشنفکری مذهبی که تمایل به تغییر ساختارهای موجود، از جمله دستگاه روحانیت، تقلید، برتری روحانیت و طبقه وابسته در حقوق اجتماعی و ... و انطباق حوزه دین با ارزش‌های نوین (مانند مردم سالاری و حقوق بشر) را دنبال کرده است، به نگاه چپ‌گرا شناخته می‌شوند. چپ یا چپ‌گرا در ادبیات سیاسی، به مواضعی اطلاق می‌شود که خواهان تغییرات تدریجی یا رادیکال در ساختار قدرت هستند. از همین رو ممکن است سیاست‌مداری از نظر اقتصادی نگاه راست‌گرایانه داشته باشد اما او را جزء جناح چپ به حساب آورند چرا که به لحاظ سیاسی نگاه منتقدانه به ساختار قدرت داشته باشد. البته این امر در صحنه بین الملل کمتر رخ می‌دهد و معمولاً راست‌ها هم از نظر اقتصادی راستند و هم از نظر سیاسی، اما الزامی ندارد؛ خصوصاً در ایران که به نظر امر شایعی به نظر می‌رسد. در یادداشت زیر می‌خواهیم به جایگاه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در میانه چپ و راست ایرانی اشاره‌ای اجمالی کنیم.

منازعات چپ و راست تا انتهای دهه 70 بیشتر از منظر اقتصادی شکل گرفته بود اما هاشمی توانست این منازعه را به سود خود تمام کند. آیت الله هاشمی رفسنجانی از نظر اقتصادی (غیر از برهه کوتاهی در اول انقلاب) مهم‌ترین چهره سیاسی راست‌گرای اقتصادی کشور بود و توانست سیاست‌های راستگرای اقتصادی را در کشور تثبیت کند. به این ترتیب چپ‌های اول انقلاب کاملاً از موضع اقتصادی خود عقب نشستند و مواضع راست‌گرایانه اقتصادی هاشمی را پذیرفتند. به این ترتیب منازعات اقتصادی بر سر نگاه راست و چپ اقتصادی در پایان دهه هفتاد به پایان رسید.

آیت الله هاشمی در زمان ریاست جمهوری خود از نظر سیاسی نیز کاملاً مواضع راست‌گرایانه داشت و این مواضع خود را با اقتدار اعمال می‌کرد. جناج چپ اگرچه در مقابل این مواضع راست‌گرایانه، مواضع چپ سیاسی را نیز برگزیده بودند اما پس از پذیرش مواضع راست اقتصادی، همچنان به مواضع چپ سیاسی خود ادامه دادند.علت این امر آن بود که این جناح در دوره دوم خرداد، به علت گسترش نگاه‌های روشنفکرانه بین ایشان به سمت نگاه‌های لیبرالیستی متمایل شده بودند فلذا دیگر در چارچوب انقلاب اسلامی که مواضعی کاملاً ضد لیبرالیستی و امپریالیستی داشت قرار نمی‌گرفتند. لذا پس از آن مواضع چپ سیاسی دوم‌خردادی‌ها به علت مواضع ضد ساختاری ایشان بود. در واقع ایشان گرچه طبق تعریف ابتدای متن که در اذهان عمومی نیز هویداست، چپ سیاسی شناخته می‌شوند، اما در جامعه بین المللی این مواضع کاملاً راست‌گرایانه شناخته می‌شود. چرا که هم مواضع اقتصادی راستگرایانه را تحت تأثیر آیت الله هاشمی رفسنجانی پذیرفته بودند و هم مواضع فکری ایشان تا حد زیادی منطبق بر مواضع لیبرال‌هاست که در دنیا به مواضع راستی شناخته می‌شوند. بدین ترتیب می‌توان ادعا کرد که جناح چپ در ایران در یک دگردیسی کامل، از چپ به راست حرکت کرد؛ حتی اگر به دلیل مواضع ضدساختاریشان، تحت عنوان جناح چپ شناخته شوند. لذا شناخت این جریان تحت عنوان چپ، نباید ما را دچار اشتباه کند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز پس از سال 84 و در پی دور ماندن از قدرت، (همانطور که بیان شد) آرام آرام مواضع منتقدانه خود را شروع کرد و این رفتار تشدید شد تا آن که او نیز به عنوان یک سیاستمدار چپ‌گرا به لحاظ سیاسی شناخته شد. همین امر او را به اصلاح طلبان (که می‌توان این نام را اسم جدید جناح چپ پس از دگردیسی دانست) نزدیک می‌کرد؛ اما آیت الله هاشمی رفسنجانی قدرتمندتر و سیاستمدارتر از آن بود که تحت تأثیر این جریان باشد؛ بلکه باید این جناح را تحت تأثیر هاشمی دانست؛ چرا که اصلاح طلبان روزگاری از هر نوع تخریب علیه آیت الله هاشمی ابایی نداشتند اما اکنون هاشمی به نوعی به یکی از مهم‌ترین رهبران جناج چپ بدل شده بود و این حکایت از قدرت وی داشت. آیت الله هاشمی رفسنجانی که زمانی مهم‌ترین سیاستمدار جناح راست بود، توانست مواضع جناح چپ را در هم شکند و آنها را به راه «راست» هدایت کند! اما پس از آن خود مواضع منتقدانه و ضد ساختاری را پیش گرفت و جناح چپ را نیز با خود همراه کرد. آیت الله هاشمی راست‌گرایی بود که رهبر جناح چپ شد.