پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- ناصرایمانی- مشکل در فرهنگ عمومی ماست. در زمان حیات یک فرد، برخی چنان نقاط ضعف او را بزرگ‌نمایی می‌کنند یا از جاده انصاف بیرون می‌روند که گویی او هیچ خصلت مثبتی ندارد و برخی نیز چنان در سجایای او غلو می‌کنند که انگار معصوم زاده شده است. 

این فرهنگ ما به روشنی در میان خانواده و نزدیکان ما وجود دارد. تا وقتی زنده است، کسی سراغ او را نمی‌گیرد اما اگر از دنیا رفت، همه از خوبی‌های او می‌گویند و به اصطلاح عزیز می‌شود. کسی که در زمان حیات فردی، در نقد و انتقاد او افراط می‌کنند، بخشی از واقعیت را نمی‌بینند و کسانی نیز که پس از مرگ او در تعریف و تمجیدش غلو می‌کنند، آنها نیز بخشی از حقیقت را مشاهده نمی‌کنند و نادیده می‌گیرند. این افراد چنان پس از مرگ کسی از او تعریف می‌کنند که منتقدان منصف او در زمان حیاتش را به مسخره می‌گیرند. راه‌حل این موضوع، اعتدال است. نه چنان در زمان حیات باید بی‌محابا و خارج از انصاف انتقاد کرد و نه در ممات او غلو و تمجید و تعریف. داستان رحلت مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز از این معادله خارج نیست. 

صد البته در زمان زندگی ایشان منتقدانی بودند که ناجوانمردانه ایشان را به باد انتقاد و تخریب و توهین گرفتند. البته این حادثه از سال‌های آخر ریاست جمهوری ایشان و در طول هشت سال دولت اصلاحات به اوج خود رسید؛ به‌طوری که آن مرحوم در استعفانامه خود از مجلس ششم به تلخی و با صراحت از آن نام برد. ایشان را به انواع و اقسام تهمت‌ها کوبیدند و حتی غیر مستقیم به جنایت نیز متهم کردند. سنگ بنای تخریب هاشمی در همان دوران آغاز شد. 

همان جریانی که امروز سنگ ایشان را به سینه می‌زنند و برای او یقه چاک می‌کنند. البته این انتقادات و متاسفانه تخریب‌های آن مرحوم در سال‌های اخیر هم ادامه یافت؛ اگر چه بسیاری از منتقدان به عملکرد و تفکرات ایشان نیز با رعایت شئونات آن مرحوم و انصاف و عدل، به ایشان انتقاد یا نظرات مخالف خودشان را مطرح کردند. 

اختلاف نظر و دیدگاه نه فقط مذموم نیست بلکه همگان می‌دانند که مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مقاطع متعددی از تاریخ انقلاب با نظرات مرحوم امام مخالف بودند و با معظم له محاجه و بحث می‌کردند. آنچه باید امروزه با آن مقابله کرد، اینکه چنان از ایشان اسطوره صبر و تحمل و مقاومت ساخت که گویی همه منتقدان ایشان، بی‌انصاف بودند و قابل مزمت‌. اینکه باید از اموات خود به نیکی یاد کنیم، بدان معنا نیست که پا را از جاده اعتدال فرا نهیم و از تازه گذشته بت بسازیم و همه منتقدان منصف را هم منکوک کنیم. اگر هم برخی چنین می‌پندارند که همه منتقدان هاشمی را باید متهم کرد، پس حداقل آنقدر شجاعت داشته باشند که نامی از نخستین تخریب‌گران آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم به میان آورند.