پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عبدالمطهر محمدخانی- شهادت می‌دهم که در آن روزهای اولیه هجمه داعش و معارضه به اقصی نقاط سوریه، در ایران هیچکس، مطلقا هیچکس به جز رهبر انقلاب امیدوار به پیروزی مقاومت و مطمئن به شکست جبهه سعودی-قطری-عثمانی و بقیه اراذل و اوباش منطقه‌ای آمریکا در برابر دولت اسد نبود. 

هیچکس جرات دفاع از بشار را نداشت. رئیس‌جمهور وقت که می‌گفت باید بیداری انسانی در سوریه را بپذیریم و با آقای اردوغان همراه شویم. تاریخ شهادت خواهد داد که هیچ قدمی برای سوریه بر نداشت. 

او که هیچ، حتی بزرگان انقلابی و نظامی با تردید و حتی حیرت می‌گفتند که «آقا می‌فرمایند اسد باید بماند و این جنگ ان‌شالله به نفع مقاومت تمام می‌شود»

در آن روزها که شهرهای سوریه یکی پس از دیگری سقوط می‌کرد و داعشی‌ها به دمشق رسیده بودند؛ همه می‌گفتند اگر اسد سقوط کند، حزب‌الله فلان می‌شود و فلسطین بهمان. فلان استراتژیست متبحرمان می‌گفت باید راهی برای ارتباط با حزب الله غیر از سوریه پیدا کنیم. آن دیگری می‌گفت به جای اصرار بر  بقای اسد به فکر یک دولت انتقالی میانه‌رو باشیم. غربگراها و لیبرال‌ها و رفقای ایرانی شیوخ خلیج که دیگر بماند.

اما یک نفر، به اندازه یک ملت، شجاع، به اندازه یک تاریخ، حکیم، به اندازه همه سیاستمداران جهان، باهوش و از همه اینها مهمتر خدایی داشت بزرگتر از همه هیمنه استکبار و ایادی خبیثش در منطقه. 

آقای ما اینگونه است...

رهبرم، به شادی جوانان حلب قسم، به پیروزی‌های پی در پی مقاومت در سوریه و لبنان و عراق و یمن؛ یادم نخواهد رفت این همه حکمت و تدبیر و شجاعت و وعده‌های صادق تو را...

اما حلب را چه کسانی آزاد کردند؟

پس از ماه‌ها نبرد و اتخاذ راهبردهای متفاوت، حلب آزاد شد. کارسازترین راهبرد که نفس تروریست‌ها را بردید، حصر تروریست‌ها در این شهر بود. با تنگ‌تر شدن حلقه محاصره، پیروزی بیشتر رخ می‌نمود و حالا حلب، یکی از مهم‌ترین پیروزی‌های میدانی نیروهای مقاومت محسوب می‌شود.

اما حلب را چه کسانی آزاد کردند؟ گروه‌ها و بازیگران زیر، هر یک سهمی در آزادی حلب داشته‌اند؛

ارتش سوریه؛ در ابتدای بحران سوریه، انتقادات زیادی به لحاظ میزان هوشمندی عملیاتی و هم‌چنین ایستادگی در برابر تروریست‌ها به ارتش سوریه مطرح می‌شد. اکنون اما ارتش در هر دو مولفه‌ی مذکور، پیشرفت چشم‌گیری داشته است. این رشد البته عواملی دارد که مهم‌ترین‌اش، اراده ارتش و نظام سوریه بر مقاومت است.

حزب‌الله لبنان؛ ورود حزب‌الله به معادلات میدانی سوریه، طبیعی بود که تبعاتی برای او داشته باشد. اما منطق شفاف نصرالله مبنی بر این‌که «دفاع از لبنان در خاک سوریه» که البته لایه‌های عمیق‌تر هویتی نیز دارد، دستاوردهای بسیاری برای این جنبش و ملت لبنان به ارمغان آورده است. 

لشکر فاطمیون؛ شیعیان افغانستانی که در قالب لشکر فاطمیون در سوریه می‌رزمند، با شهامت و اراده‌ای که از خود در نبرد با تروریست‌ها نشان دادند، حماسه‌ساز شدند.

لشکر زینبیون؛ این گروه از شیعیان پاکستانی تشکیل شده است که در نبردهای حلب نیز در برخی برهه‌ها حضور داشته است.

لواء القدس؛ این گروه، برجسته‌ترین گروه فلسطینی است که در کنار ارتش سوریه و سایر نیروهای مقاومت، در نبرد آزادسازی حلب موثر واقع شد. طی هفته‌های اخیر، در برخی مکان‌ها به خصوص در شمال حلب، لواء‌القدس موثرترین گروه محسوب می‌شد. محمد رافع فرمانده نظامی این گروه اخیرا به شهادت رسید.

جیش دفاع الوطنی؛ نیروهای مردمی که از جمله‌ رویش‌های مبارک بحران سوریه هستند، از دیگر گروه‌های فعالی می‌باشند که در آزادسازی حلب موثر بوده‌اند. بناست این نیروها تحت عنوان سپاه پنجم، به ارتش سوریه ملحق شوند.

نیروهای مردمی عراق؛ برخی از گروه‌های مردمی عراق در سوریه فعال بوده و علیه تروریسم تکفیری می‌جنگند. گروه مقاومت اسلامی نُجَباء یکی از این گروه‌هاست.

روسیه؛ نقش ورود روسیه به معادلات میدانی سوریه و آثارش بر پیروزی‌های اخیر، قابل انکار نیست. روسیه اگرچه مبتنی بر اهدافی متفاوت از نیروهای ایمانی محور مقاومت می‌جنگد، اما در هر صورت او در آزادی حلب، ایفاگر نقشی اثرگذار بوده است.

جمهوری اسلامی ایران؛ واقعیت این است که اگر اراده و مقاومت و حمایت‌های ایران نبود، احتمالا این دستاوردهای میدانی حاصل نمی‌شد. سازماندهی فاطمیون و زینبیون، انتقال تجربه بسیج که خود را در شکل‌دهی جیش دفاع الوطنی نشان داد، اعزام مدافعان حرم و انواع حمایت‌های دیگر، همگی در پیروزی محور مقاومت موثر بوده است.

بازیگرانی از سوریه، فلسطین، عراق افغانستان، پاکستان، ایران و روسیه در آزادسازی حلب موثر واقع شده‌اند. البته میزان اثرگذاری هر یک از این‌ها متفاوت است. با این همه اما، واقعیت این است که «حلب را خدا آزاد کرد.»