پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یک : تعطیلی روزنامه، بازداشت جریان مخالف و اخراج کارکنان تنها تیترهای این چند روزه ی ترکیه است. در هیاهوی همیشگی سیاست داخلی ترکیه، اردوغان با اسرائیل در بالاترین سطح روابط خود را گسترش  داد و استوارنامه سفیر رژیم اشغالگر قدس را پذیرفت. اردوغان پسا داووس در منظر بسیاری اردوغان ضد صهیونیستی و حتی حامی فلسطین بود. بسیاری تصور میکردند حتی امکان جنگ تسلیحاتی میان اسرائیل و ترکیه وجود دارد و ترک با حمایت از نیروهای مقاومت در فلسطین حامی دیگر محور مقاومت برای آزادی قدس خواهد شد. روی کار آمدن مرسی و جریان اخوان در مصر این امیدها را بیشتر کرد و به دلیل نزدیکی دولت مصر با اردوغان، انتظارات دو چند برابر شد. نامه نگاری عاشقانه مرسی با همتای اسرائیلی نشان داد جریانِ روی کار آمده در مصر نمی خواهد روابط خود را با اسرائیل کاهش داده یا از بین ببرد. افزایش درگیری ها در سوریه و ورود رسمی ترکیه به این کشور بیشتر گواه این بود، ترک ها با اهداف اسرائیل نزدیکی تاکتیکی دارند. شکست های پی در پی موضوعاتی چون منطقه پرواز ممنوع، تجزیه سوریه با پایتخت دوم حلب، بهم ریختن ساختار جبهه معارضان سوریه و در نهایت ارتش ازاد موجب شد تا ترک ها هرچه بیشتر به سمت اسرائیل تمایل پیدا کنند و بعد از سال 2009 به این طرف در بالاترین سطح ممکن، رئیس دولت ترکیه با رئیس دولت اسرائیل همراهی کند و سفیر میان این دو کشور تبادل شود. بسیاری حتی تصور این موضوع را نداشتند.

دو: ترکیه بهم ریخته در وضعیت اقتصادی پسا کودتا به ویژه مبتلا به بحران های سیاسی – امنیتی نیاز به ثبات داشت اما باز اردوغان بدترین گزینه را انتخاب کرد. اردوغان نشان داد دست گرفتن مسئله فلسطین برای مطرح شدن در حوزه عربی – اسلامی است و این مسئله چیزی جز یک شعار سیاسی برای دوران نئو عثمانی اردوغان نبود. باید صبر کرد جریان اخوانی ترکیه در قبال مواضع اردوغان چه واکنشی نشان می دهند اما دیدار و تحویل دادن استوارنامه سفیر رژیم اشغالگر قدس به رادوغان پایان یکی دیگر از ابزار های نئوعثمانی ترکی است. اردوغان پس از کودتا دریافته اگر به سیاست های داخلی به دقت نرسد با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد شد که یکی از آنها کودتا بود. رئیس جمهوری ترکیه با تخیل عثمانی جدید به موضوع سوریه وارد و از فلسطین حمایت کرد. مسئله که در صورت بهم ریختن دمشق و نابودی حکومت مستقر می توانست نئوعثمانی جدیدی را در منطقه به وجود آورد. اما شکست اهداف استراتژیک ترک ها در سوریه موجب نزدیکی این کشور با دشمن دمشق یعنی اسرائیل شد و حالا ترکیه برای دست یابی به نئوعثمانیِ اردوغانی تمام تلاش خود را میکند حتی اگر شعار فلسطین را به کنار اندازد. البته اردوغان برای دور نگه داشتن ارتش از سیاست به سمت حمله نظامی در موصل و شمال سوریه پیش رفت تا ارتش را در خارج از مرزها حفظ کند و از مسائل داخلی دور نگه دارد. اردوغان نشان داد می تواند با بهترین حالت ممکن از فضای به ظاهر سرد داخلی برای بهره برداری های داغ خارجی خود استفاده کند و در شرایطی که هنوز جریانات منطقه ای به فکر دوران پسا کودتای ترکیه هستند، او دنبال بهره برداری از منافع سیاست خارجی خویش است. اردوغان در تمامی هیاهویِ منطقه ای با سفیر اسرائیل در ترکیه دیدار و استوارنامه او را پذیرفت. پذیرش این استوارنامه صرفا شکست یخ مناسبات آنکارا – تل آویو نیست بلکه آغاز یاس و نا امیدی در گروه های سیاسی منطقه ای حامی فلسطین است. بسیاری تصورش را هم نمی کردند بعد از درگیری شیمون پرز با اردوغان و جوابهای قاطع و ضد صهیونیستی اردوغان، او دگر بار حتی اسم اسرائیل را بجز جنگ در جایی استفاده کند. گروهی چنان عاشقانه به سمت اردوغان حرکت کردند که گویا اردوغان تنها حامی فلسطین است و حالا فهمیدن مسئله فلسطین با شعار دادن و یا سرو صدا کردن حل نمی شود. مسئله فلسطین به جز مرحله مقاومت راحی دیگر ندارد و خیانت به آرمان فلسطین چیزی جز نزدیکی به اسرائیل نیست. به راحتی می توان گفت « اردوغان با آبروی فلسطین و حمایت از قدس شریف بازی کرد و برای خود محبوبیتی بدست اورد که تا به امروز از آن بهره برداری کرده است».