پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «دکتر ابوالحسن خلج منفرد» رایزن فرهنگی سابق ایران در ترکیه در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی عادی سازی روابط آنکارا و مسکو نوشت:

محور اصلی سیاست خارجی ترکیه را به علت عضویت این کشور در ناتو و علاقه برای پیوستن به اتحادیه اروپا، دنیای غرب شکل می دهد؛ اما این امر بدین معنا نیست که همه سیاست های ترکیه با دنیای غرب بسته می شود، بلکه ترک ها از همه ابزارهای دیگر در روابط خارجی خویش استفاده می کنند؛ این موضوع چه در دوره لائیک ها و چه در دوره اردوغان حکم فرما بوده است و هم با بلیت غرب بازی کرده  و هم با بلیت شرق. حال این موضوع از زمانی که اردوغان بر سرکار آمده، رنگ و بوی بیشتری پیداکرده است. مرحله اول اقتدار سیاسی دولت آک پارتی از سال 2002 شروع شد و نیاز داشت که یک رویکرد غربی جدی از خود بروز دهد؛ لذا این رویکرد هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی مشاهده می شود؛ به عنوان نمونه پیوستن به اتحادیه اروپا به-عنوان هدف اصلی در سیاست خارجی و تضعیف ارتش و در پیش گرفتن اقتصاد نئولیبرال در حوزه داخلی دیده می شود. در مقابل غربی ها نیز از اردوغان در تضعیف بنیادهای غیر دموکراتیک حمایت کردند.

زمانی که اردوغان احساس اقتدار کرد، گرایش به شرق را نیز از خود نشان داد و آن سیاست «مشکلات صفر با همسایگان» بود. دولت آک پارتی بر اساس این سیاست به ایران، روسیه و چین گرایش پیدا کرد. اردوغان برای ایجاد تعادل در روابط خود با غرب و تحت‌فشار قرار دادن آن، نگاه به شرق را به‌طورجدی آغاز کرد و در این دوره بود که مسئله تنش اردوغان با رژیم صهیونیستی نیز روی داد. درنتیجه آک پارتی با کشورهای خاورمیانه روابط نزدیکی پیدا کرد و خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای بروز داد. ترکیه برای بروز قدرت منطقه ای خود از ابزارهای مختلفی بهره می برد؛ ارتباط با غرب و شرق ازجمله این ابزارها است. البته روابط ترکیه با غرب استراتژیک است و غربی ها نیز از این روابط به نفع خویش بهره می برند؛ ترکیه دومین ارتش بزرگ ناتو را شکل داده است و بازار اقتصادی بزرگی دارد. غربی ها برای توازن و تعادل در جهان اسلام نیز از ترکیه به عنوان یک کشور اسلامی بهره می برند.

این روند تا مسئله سوریه تداوم داشته است. ترک ها با غرب در مسئله سوریه از سال 2011 به‌طور کامل هم جهت شدند. غرب ها ترکیه را وادار کردند که به فضای سوریه وارد شود. زمانی که بین روسیه و ترکیه در مسئله سوریه شکاف ایجاد شد، طبیعتاً در این موضوع درگیر شدند و سقوط سوخوی روسی توسط جنگنده ترکیه در مرز بین سوریه و ترکیه اوج این اختلافات بود.

اما ترکیه در این اواخر در سیاست داخلی و خارجی خویش مشکلاتی را با غرب پیدا کرد. ترک ها از زمان اتفاقات پارک گزی این موضوع را متوجه شدند و دست غرب را در اختلاف افکنی داخلی مشاهده کردند. غربی ها به‌صورت غیرعلنی جانب مخالفان اردوغان را گرفتند. ترکیه در مسئله سوریه نیز متوجه شده که غربی ها دنبال منافع خویش هستند؛ حمایت آمریکا از کردهای شمال سوریه نمونه این سیاست ورزی است.

اردوغان دو مرحله از سیاست ورزی داشته است؛ دوره اول، سیاست فراگیر حاکم بود؛ اما دوره دوم سیاست اقتدارطلب حکم فرما شد. دوره دوم که از سال 2009 آغاز شد، همراه با تغییر سیاست خارجی ترکیه بود؛ قدرت نرم این کشور در سیاست خارجی از این دوره به قدرت سخت تبدیل شد. اوج این سیاست در سوریه روی داد و موجب افتراق روسیه و ترکیه شد؛ این در حالی بود که روابط اقتصادی و فرهنگی گسترده ای بین این دو کشور حاکم بود.

اما عادی سازی دوباره روابط روسیه و ترکیه به‌موجب چندین علت روی داد؛ غربی ها دولت آک پارتی و اردوغان را در سیاست داخلی و خارجی تحت‌فشار قرار داده اند و اردوغان را به عنوان یک دیکتاتور و اقتدارطلب مورد سرزنش قرار می دهند. حمایت غربی ها از مخالفین داخلی از نمونه های دیگر فشار غربی ها است. همراهی غرب با کردهای سوریه و متهم کردن ترکیه به خاطر حمایت از داعش نیز از فشارهای غربی ها در سیاست خارجی است.

اما مهم ترین علت این عادی سازی به مسئله اقتصادی مربوط می شود. نقطه قوت دولت اردوغان در طول سال های گذشته توفیقات اقتصادی وی بوده است؛ اما اقتصاد ترکیه در طول سال های اخیر و به ویژه بعد از تنش این کشور با روسیه به‌شدت آسیب‌دیده است. روسیه بخش بزرگی از مایحتاج خود خصوصاً در حوزه کشاورزی را از ترکیه تأمین می کرد؛ لذا آسیب پذیر شدن دولت اردوغان زمینه  های این عادی سازی را فراهم کرد.

وقوع کودتای پانزدهم جولای نیز منجر شد که اردوغان به این نتیجه برسد که یک صفحه جدیدی را در روابط با این کشور شروع کند. اردوغان نشان داده است که یک فرد عمل گرا است؛ وی شعارهای تندی که علیه روسیه مطرح کرده بود، به‌راحتی کنار گذاشت. غربی ها در قبال کودتا سکوت کردند؛ اما پوتین از اولین افرادی بود که کودتای ترکیه را محکوم کرد. اردوغان نیز در سفر اخیر خویش از مبادلات صدمیلیاردی با روسیه حرف به میان آورد؛ اما بااین‌حال بایستی توجه داشت که عادی سازی مناسبات ترکیه و روسیه به معنای کنده شدن روابط ترکیه و غرب نیست؛ ترکیه با غرب نیز روابط استراتژیک خود را تداوم می بخشد. نگاه ترکیه به شرق موجب تعادل روابط این کشور با غرب می شود و از آن به عنوان یک ابزار فشار استفاده می کند. به نظر می رسد که ترکیه نسبت به سوریه نیز عمل گرایانه تر و واقع گرایانه تر رفتار خواهد کرد.