تازگی‌ها دستاوردهای جدیدی برای «برجام» اعلام می‌شود. دستاوردهای جدیدی که البته هرگز قابل لمس یا حتی مشاهده نیستند و فقط جمع کوچکی از اصلاح‌طلبان و دولتی‌ها هستند که اظهار می‌کنند خطر آنها وجود داشته است!

البته به قول قدیمی‌ها، دنده مردم دیگر از شنیدن اینطور حرف‌ها پهن شده است ولی گویا کسانی در «ستاد برجام» هستند که مأمور «برجام‌فروشی» شده‌اند و حتی با اینکه ابراهیم اصغرزاده اخیراً در کنایه به همین آدم‌ها تأکید کرد: «نمی‌شود برجام را تا آخر به مردم فروخت»! اما این حلقه چند نفره تصمیم خود را گرفته‌اند.

***

آغاز:‌ قرار بود برجام در ورای تمام دستاوردهایی که رئیس‌جمهور روحانی و اصلاح‌طلبان وعده آنها را داده بودند، دو نتیجه عمده داشته باشد.

اول «لغو تمام تحریم‌ها» که روحانی بارها و بارها آنرا به زبان آورد و حتی شاید تعمداً عبارت «همه» را نیز قبل از تحریم‌ها به‌کار می‌برد تا مخاطبان سخنانش بهتر متوجه شوند.

 

و دوم «ارزانی» که اگرچه شاید به لفظ هیچگاه بیان نشد اما هنگامیکه از عباراتی مثل «چرخ زندگی مردم»، «مشکلات معیشتی»، «سکوی پرش اقتصادی بودن برجام برای جوانان» و... استفاده می‌شد؛ این مقولات چه معنای دیگری غیر از همان ارزانی می‌توانستند، داشته باشند؟!

وعده‌ای پوپولیستی که البته آثار بد خود را نیز به مرور در پیش چشمان رئیس‌جمهور و یارانش قرار داد و آنچنانکه 4 وزیر روحانی در بند ششم نامه سرگشاده خود به رئیس جمهور در شهریورماه گذشته نوشتند، موجب رکود بیشتر اقتصادی ایران شد.

وزرای دفاع، اقتصاد، صنعت و کار در این بخش از نامه خود خطاب به روحانی نوشته بودند:

«دستاوردهای بزرگ هسته‌ای اگر چه موقعیت بسیار ممتازی برای کشور شده است و پیامدهای اقتصادی مثبت فراوانی در آتی به همراه خواهد داشت لیکن کاهش تقاضا در بازار به دلیل انتظار در کاهش قیمت کالاها مشهود است.»[1]

با تمام این احوالات اما اگرچه هیچیک از این وعده‌ها عملی نشده و البته نخواهد شد و دولت هم قرار بود «دولت راستگویان» باشد، اما هرچه هست در روزها و هفته‌های اخیر پای دستاوردهای جدیدی از برجام به میان آمده است که هیچکس از آنها خبر نداشت و البته فکرش را هم نمی‌کرد.

دستاوردهایی که اگر در لابه‌لای وعده‌های رنگارنگ رئیس‌جمهور روحانی از بابت برجام هم کنکاش کنیم اثری از آنها را نمی‌بینیم اما این روزها و به یکباره به عنوان دستاوردهای برجام معرفی شده‌اند و عده‌ای نیز تعجب می‌کنند که چرا مردم در خوشحالی و سرور آنها از بابت این چند دستاورد جدیدالورود سهیم نمی‌شوند؟!

*اگر برجام نبود مردم گرسنه می‌ماندند

هرکس نداند اما مردم می‌دانند که برجام دستاوردهای عجیب‌الخلقه کم ندارد.

از «عبور ایران و آمریکا از ذهنیت سرد»! که زمانی اصغرزاده به آن اشاره کرده بود[2] تا «شرکت ایران در اجلاس گفت‌وگو برای سوریه» به روایت عباس عبدی[3] و «دستاوردهایی که مردم نمی‌فهمند»! از نظر تاج‌گردون[4].

تازگی‌ها اما دستاوردی جدید برای برجام مطرح شده است که قضاوت درباره آنرا باید به عهده افکار عمومی گذاشت.

دستاورد تازه را «رضا صالحی‌امیری» رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی که از نزدیکان گفتمانی رئیس‌جمهور روحانی نیز به‌شمار می‌رود فاش کرد.

او در گفت‌وگو با روزنامه آرمان (شماره شنبه مورخ 23 مرداد) در این رابطه گفته است:

«اگر مذاکرات ما به نتیجه نمی‌رسید و در حال حاضر برجام اجرایی نمی‌شد، شورای امنیت که برای فروش نفت ایران سقف یک میلیونی تعریف و حتی کشورهای دریافت‌کننده را هم مشخص کرده بود، تصمیم داشت اگر این مساله حل نشود هراز چند گاهی 20 درصد ازاین میزان فروش را کاهش دهد. به اعتقاد من اگر برجام نبود ما به سمت وضعیت نفت در برابر غذا و دارو می‌رفتیم.»[5]

همزمان با وی، حمیدرضا جلایی‌پور، از فعالان اصلاح‌طلب نیز در گفت‌وگو با شماره 188 نشریه تجارت فردا درباره این دستاورد تازه‌ی برجامی اظهار کرده است:

«اگر روحانی با تدبیر جلو رشد فزاینده تحریم‌ها را نمی‌گرفت من شک ندارم که وضعیت معیشتی مردم ایران به وضعی فعلی و بحرانی ونزوئلای کنونی نزدیک می‌شد. در حال حاضر در ونزوئلا، توزیع نان به کمک ارتش انجام شده و تورم به 700 درصد رسیده است. خوشبختانه برجام توانست جلو ونزوئلایی شدن ایران را بگیرد...

...به نظر من ما اگر وارد دوره تدبیر و برجام نمی‌شدیم، ایران باید روند سومالیایی شدن را سریع‌تر طی می‌کرد.»

 

*اگر برجام نبود «جنگ» هم می‌شد...

البته کسانی از اصلاح‌طلبان و دولتی‌ها؛ پیش از این از چند دستاورد دیگر نظیر خرسندی 40 ساله‌های ایرانی به واسطه روح پیرمردانه برجام و لایک فدریکا موگرینی به عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی بواسطه برجام! را رونمایی کرده بودند اما به نظر می‌رسد طرح ماجرای «گرسنگی» چیز دیگری باشد...

خاصّه اینکه در کنار آن، از طرح مسئله «رفع تهدید جنگ» نیز بعنوان دستاورد برجام و حتی بزرگترین دستاورد آن از سوی همینان اشاره می‌شود.

مثلاً ابراهیم اصغرزاده از چهره‌های اصلاح‌طلب که چندی قبل در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد در شماره مورخ 16 مرداد اذعان کرد «نمی‌شود تا آخر برجام را به مردم فروخت» اما در همان گفت‌وگو پیرامون دستاورد جنگی! برجام گفته بود:

«اصلاً نفس برجام، برداشتن سایه تهدید جنگ علیه ایران بود که این هدف محقق شد.»[6]

و البته بماند که همین شخص زمانی در خرداد ماه سال گذشته طی مصاحبه با روزنامه آرمان امروز تصریح کرده بود:‌ دولت نزدیک به 2 سال است اولویت نخست خود را آن‌هم به قیمت تعویق سایر برنامه‌ها به حل مناقشه هسته‌ای داده که قابل قبول است. بنابراین مردم حق دارند آثار فوری نتایج این توافق را نیز ببینند.[7]

و هم‌او بود که همانطور که در بالا اشاره شد؛ در زمان دیگری «عبور ایران و آمریکا از ذهنیت سرد» را بعنوان یک دستاورد برجامی به مخاطبانش معرفی کرده بود.

*چرا جنگ؟! چرا گرسنگی؟!

اینکه چرا جریانی در دولت و اردوگاه اصلاحات چند ماهیست که در راستای پروژه «دستاوردسازی برای برجام» از مقوله جنگ نام می‌برند و به تازگی بحث «گرسنگی و سومالیزاسیون» را هم به آن افزوده‌اند؛ سؤالیست که برای پاسخ آن شواهدی وجود دارد.

جریان سیاسی خاص و البته بدنه دولتی نزدیک به آنها در مبانی فکری خود به قشری‌گری و سطح‌بندی جامعه بر اساس میزان درآمد معتقدند.

وزیر سابق اطلاعات: تحریم‌های امروز ایران قابل مقایسه با تحریم‌های دوران دفاع مقدس نیست چرا که در آن زمان کشتی‌های مواد غذایی ما را می‌زدند، اما امروز در شرایط تحریم، نه تنها کشتی‌های ایران متوقف نکرده و یا نمی‌زنند، بلکه الآن کشتی‌های مواد غذایی زیادی در بنادر کشور صف کشیده‌اند.

به این نحو که از نظر آنها پردرآمدها یا همان «قشر متوسط» جماعتی هستند با مطالبات خاص که متفاوتند از قشرهای کم‌درآمد یا همان «قشر آسیب‌پذیر».

جریان خاص از طریق چهره‌هایش به دفعات بیان کرده است که اساساً حتی انقلاب اسلامی ایران نیز کار خرده بورژوازی (قشر متوسط) بود[8] و ایضاً اینکه این قشر دغدغه‌اش دموکراسی و رفتارهای دموکراتیزه است و البته به سمت اصلاح‌طلبان نیز میل دارد.

به نظر می‌رسد آنها دستاورد جنگی برجام را برای همین قشر فرضی بیان می‌کنند چون در اظهارات آنها رگه‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه مطالبه اول خرده بورژوازی «امنیت» و دوری از تنش است.

طرح دستاورد جدیدالورود برجام، یعنی گرسنگی نیز به نظر می‌رسد در اشاره به قشر کم‌درآمد و جماعت پرولتری (به زعم اصلاح‌طلبان) مطرح شده باشد چون باز هم این چهره‌های جریان چپ هستند که اشاره‌های صریحی را مرتکب شده‌اند مبنی بر اینکه قشر کم‌درآمد «دغدغه نان» دارد و همین دغدغه است که رفتارهای این قشر را شکل می‌دهد.

جدای از این عقاید منبعث از «تفکرات بلشویکی»[9] و کمونیستی که البته با مبانی طرح شده در ساحت انقلاب اسلامی نیز دچار زاویه و حتی تضادّ هستند اما شاید اکنون واضح‌تر باشد که چرا قرار است در ماه‌های منتهی به انتخابات دولت دوازدهم دو دستاورد ناملموس برای برجام ساخته شود و به زعم اصلاح‌طلبان به بدنه دو جامعه رأی پردرآمدها و کم‌درآمدها تزریق شود؟

دو دستاوردی که از نظر جریان خاص می‌تواند کف و سقف مطالبات هر دو کمون بورژوا و پرولتاریا را پوشش دهد و البته از آنجا که ناملموس هستند، می‌توانند بعنوان دستاورد به برجام الصاق شده و برای خالی نماندن عریضه در تریبون‌های مختلف اعلام شوند.

*دستاوردسازی به جای عذرخواهی از بی‌دستاوردی

«طرح ادعای وقوع جنگ و گرسنگی در صورت نبود برجام» در حالی از سوی ستاد برجامیان مطرح و پمپاژ می‌شود که هیچیک از این دو ادعا در صحنه واقعیت و درباره ایران اسلامی نه به لحاظ عقلایی امکان وقوع دارند و نه طی 38 سال گذشته رخ داده‌اند.

جالب آنکه مسئله «گرسنگی» و سیاست نفت در برابر غذا حتی در زمان جنگ تحمیلی هم رخ نداد.

چه رسد به احتمال آن در روزگار کنونی که ایران اسلامی به لحاظ اقتصادی و نظامی بزرگتر و قوی‌تر شده است، هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست و به قول استراتژیست‌ها به یک حکومت و نظام مستقر تبدیل شده است.

حجت‌الاسلام حیدر مصلحی، وزیر سابق اطلاعات در یکی از سخنرانی‌های خود که در پیشابرجام و در سال 93 ایراد شده است به نوعی همین مسئله را مورد اشاره قرار می‌دهد و می‌گوید:

«تحریم‌های امروز ایران قابل مقایسه با تحریم‌های دوران دفاع مقدس نیست چرا که در آن زمان کشتی‌های مواد غذایی ما را می‌زدند، اما امروز در شرایط تحریم، نه تنها کشتی‌های ایران متوقف نکرده و یا نمی‌زنند، بلکه الآن کشتی‌های مواد غذایی زیادی در بنادر کشور صف کشیده‌اند.»[10]

مسئله رفع سایه جنگ نیز که شاید اولین بار از لسان آقای هاشمی رفسنجانی شنیده شد! از اتقان و اثبات لازم برخوردار نیست.

چه اینکه اولاً ایران اسلامی از جنگ مستقیم با بیش از 40 کشور خارجی در دوران دفاع مقدس، که با پیشاهنگی رژیم بعثی به میدان آمده بودند؛ سربلند و پیروز درآمد.

ثانیاً جمهوری اسلامی ایران در جنگ‌های نیابتی با آمریکا و اسرائیل همچون جنگ 33 روزه، جنگ‌های غزه و جنگ در سوریه نیز پیروز بوده است و بدیهیست که یک کشور پیروز در جنگ نیابتی، در جنگ رودرو قدرتی فراتصور را به نمایش خواهد گذاشت.

اینکه آیا مردم این تحفه‌های ناملموس برجامی را به جای آن وعده‌های پرطمطراق روزهای اول می‌پذیرند یا نه؟! هنوز قابل پیش‌بینی نیست.

و ثالثاً جنگِ مورد ادعای ستاد برجامیان چرا در دوران صدارت دولت گذشته –که به زعم آنها دچار تندروی بود- رخ نداد که اکنون ادعا می‌شود برجام آنرا رفع کرده است؟!

در همین حال، تمام کارشناسان و مقامات نظامی جمهوری اسلامی ایران نیز این ادعا که ایران در معرض جنگ بوده اما برجام مانع آن شده است! را رد کرده‌اند و عدم حمله دشمنان ایران را نه به دلیل دیپلماسی و برجامِ دولت یازدهم که به دلیل قدرت فراتصوّر ایران اسلامی دانسته‌اند.

*آیا روحانی با طرح گرسنگی و جنگ بعنوان دستاوردهای برجام، پیروز انتخابات می‌شود؟!

این یک مسئله بدیهیست که دولت یازدهم ایران باید درباره برجام و دستاوردهایش توضیحی منطقی و اِقناع‌کننده به مردم بدهد.

توضیحی که یا دربرگیرنده عذرخواهی دولت بواسطه بی‌دستاوردی برجام است (فرض بعید) و یا همانند رویه کنونی متضمن دستاوردسازی برای برجام!

 

و همچنانکه از رؤیت امور جاری ستاد برجام هویداست؛ گویا هرگز خبری از راهکار اولی نیست و آنها قصد دارند با همین فرمول دوم، رئیس جمهور فعلی را بر تخت دولت دوازدهم نیز بنشانند و رأی مردم را به واسطه ادعای رفع خطراتی مثل گرسنگی و جنگ، به سمت روحانی جلب کنند.

اینکه آیا مردم این تحفه‌های ناملموس برجامی را به جای آن وعده‌های پرطمطراق روزهای اول می‌پذیرند یا نه؟! هنوز قابل پیش‌بینی نیست.

اما از سوی دیگر نمی‌توان منکر حرف و حدیث‌های این روزهای رجال و مردم درباره وعده‌های محقق نشده روانی، فرجام برجام و ناکارآمدی دولت در برخی عرصه‌ها بود و تأثیرگذاری این حرف‌ها بر سرنوشت انتخاباتی روحانی را انکار کرد.

اکنون شاهدیم که از برخی تریبون‌های رسمی نظام صدای اعتراض به بی‌دستاوردی برجام و حتی درخواست تقابل با آن به گوش می‌رسد، وعده‌های ارزانی و لغو تمام تحریم‌ها به وعده‌های ناملموس رفع گرسنگی و جنگ بدل شده‌اند و مسئله ناکارآمدی در برخی عرصه‌ها نیز به معضلی عمده در دولت تبدیل شده است.

«ناکارآمدی» که البته مسائلی همچون «حقوق‌های نجومی» را هم بایستی به آن افزود و آنگاه به نتیجه‌گیری درباره احتمال رأی‌آوری روحانی پرداخت.