پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مجید بهستانی(عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین علیه السلام)- کارزار انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا گرم است و در ایران نیز بسیاری نسبت به تحولات آن حساس‌اند. سوالی که ممکن است برای ایرانیان مطرح شود این است که پیروزی کدام نامزد به نفع ایرانیان است؟ آمدن کدام‌یک احتمال جنگ را بالا می‌برد؟ کدام‌یک ممکن است سفارتخانه‌های دو کشور را بگشاید؟

به طور خاص، این دوره ویژگی خاصی دارد. در یک‌سو، دونالد ترامپ، پیرمرد بسیار ثروتمند وجود دارد که تجربه سیاسی کمتری نسبت به تجربه تجارت دارد و در سوی دیگر، هیلاری کلینتون است که با یک خانواده سیاسی وصلت کرده و حالا 20 سال است که در عرصه‌های مختلف سیاست وارد شده است. ترامپ همه مخالفان خود را به نحوی با زبان گزنده خود مورد عنایت قرار داده است و در عین حال روحیه راست‌گرایانه و نژادپرستانه از خود نشان می‌دهد. بنابر نظر تجارت مسلکانه وی، همه حتی دوستان آمریکا باید هزینه‌های اقدامات جهانی را متحمل شوند و در غیر این صورت معاهدات و تعهدات هم ارزشی ندارند.

کلینتون ولی کمتر فحاشی می‌کند و بیشتر نگاه بین‌المللی دارد. وی به ارزش‌های جهان‌شمول تکیه می‌کند که تبلور آن در ارزش‌های آمریکایی است. وی بر مسوولیت رهبری جهانی آمریکا تأکید دارد. در حالی‌که نامزد زن دموکرات‌ها از معماران سند برجام و از حامیان اصلی آن برای مهار ایران به‌شمار می‌آید، نامزد جمهوری‌خواهان برجام را سندی افتضاح می‌خواند که فقط ایران را در پیگیری اهداف انقلابی‌اش جسورتر می‌کند، پس او اگر به قدرت برسد آن را «پاره می‌کند». آیا باید از ترامپ ترسید و امید داشت که کلینتون به قدرت برسد چون او حامی برجام است و قصد جنگ ندارد؟ برای پاسخ به این سوال از روش تحلیل رمزگان عملیاتی بهره گرفته شده است.

در این پژوهش، فهم جهان بینی هیلاری کلینتون و بالتبع اقدامات احتمالی وی هنگام تصدی منصب ریاست جمهوری آمریکا مورد نظر بوده است. برای این منظور، سخنرانی‌ها و نطق‌های وی در حوزه سیاست خارجی، خصوصاً آن موارد که مرتبط با ایران بوده، برگزیده و تحلیل شده‌اند.

این روش از الگوی مفهومی نموداری بهره می‌گیرد که چهار بخش دارد و هر بخش نماینده یک الگوی فکری در سیاست خارجی‌اند(A,B,C,DEF) . به لحاظ نظام شناختی، نظام باورهای هیلاری کلینتون در دو الگوی B و DEF جای می‌گیرند. براین اساس، وی نظام بین‌الملل را در ساختاری جنگ‌مدار می‌بیند. آمریکا و پیروانش به لحاظ فکری و تمدنی برترند و دشمنان متعددی دارند. درحالی که دشمنان ابزارها و امکان‌های انتخاب محدودی دارند و در برابر قدرت آمریکا شکست‌پذیرند. در جهان ذهنی متخاصم کلینتون، او رویکردی خوش‌بینانه به قدرت خود و اصلاح وضع موجود دارد. جهان برای برپایی صلح و امنیت و حفظ و گسترش ارزش‌های حقوق بشری و دموکراتیک نیازمند رهبری جهانی آمریکاست. این لازمه به‌کارگیری «قدرت هوشمند»، «دیپلماسی عمومی» و «نظامیگری» است. وی آمریکا را قادر پرتوان می‌داند که نقش پلیس بد و خوب را توأمان بر عهده گرفته است. نظام ذهنی وی در مکتب نئولیبرالیسم قابل تحلیل است که هر چند برای نهادگرایی، وزن بالایی قائل است ولی حتی‌الامکان امکان بازی و کسب منفعت برای دوستان و همپیمانان مگر در چارچوب رهبری آمریکایی فراهم نمی‌کند. البته به لحاظ ذهنی این آمادگی را دارد که در شرایط اضطرار و سختی بازیگران دیگری را درگیر پرونده‌های خارجی سازد. آمریکا این‌قدر قدرتمند است که بتواند جهان آینده را بسازد، مشکلات را رفع و تهدیدات را نابود کند.

ادبیات کلینتون برخاسته از فرصت‌ها و تهدیدهاست. این تهدیدات عموماً تروریستی‌اند و به لحاظ جغرافیائی محدود به منطقه جغرافیائی غرب آسیا و شمال آفریقا می‌شوند. برای وی، روشن‌ترین دشمن ارزش‌های آمریکا، ایران است که هم صراحتاً امنیت شریک راهبردی آمریکا در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی را تهدید کرده است، هم به‌زعم او از گروه‌های آشوبگر و تروریستی در منطقه حمایت می‌کند و در نهایت تقریباً در همه تهدیدات امنیتی در این منطقه ردپایی از ایران قابل ردیابی است. از مجموع گفتارهای وی هنگام تصدی وزارت خارجه به بعد، این برداشت می‌شود که ایران به عنوان یک دشمن ضروری و فوری شناخته می‌شود. در حالی که در مرکز سابان، به عنوان یک اندیشکده مؤثر یهودی ضدایرانی، وی به حوزه‌های تهدید متنوعی اشاره دارد، ولی روشن‌ترین مثال وی ایران است که بارها از سوی او تکرار شده است. وی هنگام رویارویی با این پرسش که از کدام عملکرد خود در دوران وزارت ناراضی هستید؟ فقط یک جواب دارد و آن نوع رویکرد کاخ سفید در قبال فتنه 88 است. به نظر می‌رسد در صورت رسیدن به قدرت، وی سیاست مهار ایران را به طور سختگیرانه‌تری دنبال کند. به دلیل گرایش وی به نظامی‌گری و دیپلماسی عمومی با عنوان «قدرت هوشمند» و همچنین به استشهاد اظهار پشیمانی او از حمایت نکردن کامل از مخالفان نظام، حمایت وی از ضدانقلاب و جریان حامی جامعه مدنی بیشتر خواهد شد. بنابراین از تحلیل نظام باورهای کلینتون نمی‌توان به راحتی به این سوال پاسخ داد که او از ترامپ بهتر است چون به ارزش‌های جهانی و انسانی باور دارد و دیگران را تمسخر نمی‌کند یا نمی‌گوید مهاجران مسلمان به آمریکا راهی ندارند؛ بلکه باید آن را در یک پازل پیچیده از منافع ملی ایران و آمریکا بررسی کرد و برای عوامل و عناصر گوناگون وزن‌دهی کرد که با آمدن این یا آن کدام یک از بخش‌های منافع و امنیت ملی تحت تأثیر قرار می‌گیرند؟