پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر امیر سیاح- در آستانه ماه مبارک رمضان یک ‌بار دیگر پخش شدن یا نشدن ربنای استاد شجریان از سیما در برخی محافل مطرح شده است؛ موضوعی که ظاهراً بیشتر از اینکه دغدغه عمومی باشد، بهانه‌ای است برای مطالبه عفو بدون توبه متهمان براندازی 88.

به همین مناسبت روزنامه ایران اخیراً در مصاحبه‌ای از استاد شجریان نقل کرده است: «...اینکه به رییس‌جمهور تذکر بدهید حق توهین به مردم را نداری، درافتادن با کل نظام نیست.»

علی‌الظاهر استاد با این جمله می‌خواستند نقش‌آفرینی‌شان در اعتراضات غیرقانونی بعد از انتخابات 88 را توجیه کنند و منظورشان در آن جمله، اشاره به استفاده رییس‌جمهور سابق از عبارت «خس و خاشاک» بوده است چرا که آقای احمدی‌ن‍ژاد هر عیبی داشته باشد، این حسن را داشت که  برخلاف اسلاف‌اش، خیلی دیر عصبانی می‌شد. اما آقای احمدی‌نژاد کجا به مردم توهین کرده که استاد شجریان چنان جمله‌ای را به کار برده‌اند؟

جمله آقای احمدی‌ن‍ژاد در تجمع و جشن غیرضروری و تحریک‌کننده یکشنبه 24خرداد در میدان ولیعصر دقیقاً این است: «در انتخابات ایران 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده اصلی بوده‌اند. حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه‌ها کاری می‌کنند. بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. 70 میلیون ملت ایران و 40 میلیون شرکت‌کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایران‌اند و همه همدل‌اند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت‌ها به پایان رسید و دوره دوستی‌ها و ساختن‌ها آغاز شد.»

پس آقای احمدی‌نژاد عبارت «خس و خاشاک» را درباره ملت به کار نبرد. درباره کسانی به کار برد که عصر شنبه 23 خرداد در مرکز تهران به بانک‌ها و اتوبوس‌ها حمله کردند و وحشت آفریدند و اتفاقاً کسانی که می‌خواستند معترضان به نتیجه را عصبانی و تحریک کنند، موصوف و صفت «خش و خاشاک» را مردم نشان دادند و به دروغ گفتند آقای احمدی‌نژاد به مردم توهین کرده و گفته «خس و خاشاک». همان کسانی که با سوءاستفاده از احساسات پاک و زلال کثیری از معترضان به نتیجه انتخابات 88، جامعه را به‌ سوی التهاب و تنش هرچه بیشتر سوق دادند...

من هنوز هم روحانی را با همه بدقولی‌ها و بدعملی‌هایش، به احمدی‌نژاد ترجیح می‌دهم اما نباید به خاطر تکدرمان از احمدی‌نژاد، حقیقت را نادیده بگیریم و اجازه دهیم تلاش علنی با حمایت صریح طرف‌های خارجی برای براندازی جمهوری اسلامی -یا حداقل رهبری- در سال 88 را ماست‌مالی کنند.

خوشبختانه در صحبت‌های استاد شجریان با خبرنگار روزنامه ایران نکات مثبت و امیدبخش زیادی هم می‌توان یافت از جمله اینکه ایشان از لفظ منافقین استفاده کرده‌اند و به روشنی خود را از بخشی از طیف برانداز 88 مبرا دانسته‌اند. هرچند بعد از سال 88 استاد شجریان در مقام هنرمند چند فعالیت سیاسی نمادین و تند انجام دادند، اما همین که ایشان خود را غیرسیاسی می‌دانند، باعث خوشحالی است.

ما دوستداران هنر استاد شجریان از ایشان انتظار نداریم در مدح انقلاب یا حتی برای مدافعان خاک ایران در جریان جنگ تحمیلی شعر بخوانند. این امور، سلیقه ایشان است و نباید میل و سلیقه خودمان را به هنرمند تحمیل کنیم؛ اما از استاد آوازی که خود را غیرسیاسی می‌داند این توقع را داریم که در کشاکش دعواهای سیاسی، نام و هنرشان را دستاویز گروه‌های سیاسی قرار ندهند؛ اقدامی که در سال 88 برای براندازان نظام انجام دادند و آماده‌ایم فراموشش کنیم.

داستان استاد آوازی که در جستجوی راه بازگشت است

محمدرضا شجریان... صرف آوردن این عبارت کافی است تا حرف و حدیث‌های زیادی شکل بگیرد. شجریان در مصاحبه اخیر خود با یکی از روزنامه‌های تهران دوباره بر غیرسیاسی بودن خود تاکید کرده است؛ حال آنکه برخی این مصاحبه را بیانیه‌ای برای بازگشت او به صحنه و اعتذارجویی ضمنی تلقی کرده‌اند.

با تفنگ با مردم صحبت نکنید!

«تصاویر و فیلم‌هایی که از کشته‌شده‌ها در خیابان‌ها دیدم مرا منقلب کرد... اینها باید بدانند که با تفنگ و آتش نمی‌شود حرف حساب زد. باید صحبت کنند نه [اینکه با] تفنگ... اگر استبداد مقابل مردم بایستد من هم مقابل آن خواهم ایستاد! اینها(جمهوری اسلامی) روی خوشی با موسیقی ندارند مگر اینکه دربست در اختیار آنها باشد و من اینگونه نیستم.» اینها بخش‌هایی از دیدگاه‌های آقای محمدرضا شجریان در شهریورماه 88 و سال‌های بعد از آن است؛ دیدگاه‌هایی که نه در مصاحبه با رسانه‌های خارجی مستقل یا داخلی بلکه عموماً در مصاحبه با بخش فارسی «صدای آمریکا» بیان شده است. حالا این خواننده موسیقی سنتی در مصاحبه با روزنامه ایران تاکید می‌کند که صرفاً یک هنرمند است و ارتباطی با دنیای سیاست ندارد: «هنرمند اگر در قاب و قالب احزاب و گروه‌ها قرار بگیرد به اندازه همین قاب کوچک می‌شود... من کار اجتماعی انجام می‌دهم و کار سیاسی نمی‌کنم».

اعتراض به حکومت در سال 1364

مروری بر سابقه آقای خواننده اما تصویر دیگری در مقابل هر مخاطب منصفی قرار می‌دهد. دلالت‌های سیاسی شجریان برخلاف دیگر خوانندگان و هم‌قطارانش در موسیقی سنتی به شدت رنگ و بو دارد؛ رنگ و بویی که در کارنامه دیگر خوانندگان موسیقی سنتی دیده نمی‌شود. آلبوم «بیداد» او در سال 1364 شاید مصداق مناسبی برای نقض ادعای اخیر شجریان باشد. او برخلاف مصاحبه دیروزش با روزنامه ایران، زمانی که در سال 1389 جلوی دوربین بی‌بی‌سی فارسی نشسته بود و از این آلبوم سخن به میان آمد، مضمون این آلبوم را اعتراض به حکومت به دلیل تحقق نیافتن برخی وعده‌های از پیش تعیین‌شده دانست: «بعد از چهار سال از به ثمر رسیدن انقلاب دیدم که قول‌هایی که داده شد کو؟ چرا دروغ گفتند و... من هم خواندم یاری اندر کس نمی‌بینم، یاران را چه شد.»(مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی در سال 1389) آلبومی که البته اعتراض برخی نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی را نیز در آن زمان به دنبال داشت و اینکه چرا در شرایط جنگی و زمانی که خاک کشور توسط قوای بیگانه اشغال‌شده، برای چنین آثاری مجوز صادر شده، محل تأمل بود.

برای آقای خمینی نخوانده بودم

پخش برخی آثار شجریان در مناسبت‌های ملی در اواسط دهه 70 دوباره محل اصطکاک این خواننده با بخش‌هایی از حاکمیت شد. شجریان که به نظر می‌رسید از استفاده حاکمیت از آثارش در مناسبت‌های ملی ناخشنود به نظر می‌رسید در نامه‌ای به ریاست وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، این سازمان را از استفاده آثارش در رادیو و تلویزیون منع کرد. او سال‌ها بعد در مصاحبه با یورونیوز به صراحت پرده از این اختلاف برمی‌دارد: «تصاویری روی صدای من می‌گذاشتند که اصلاً ارتباطی با موضوع نداشت. من هم اعتراض کردم و گفتم دیگر به شما اجازه نمی‌دهم که صدای من را پخش کنید، چون آنها هیچ نقشی در تهیه این برنامه‌ها نداشتند و قاعدتاً باید موقعی دست به این کار بزنند که نقشی داشته باشند یا تهیه‌کننده راضی باشد. من راضی نبودم و دیدگاه‌های اجتماعی‌ام با آنها هماهنگ نیست. این است که من هیچ‌وقت دوست ندارم صدایم از آن رسانه پخش شود.»(مصاحبه با تلویزیون یورونیوز در سال 1390) هرچند گفت‌وگوی وی با صادق صبا، مدیر بی‌بی‌سی فارسی نیز نشان می‌دهد که شجریان از چه ناخشنود است: «آن آهنگ(ای ایران ای سرای امید) یک حالت رستاخیزی را در جامعه نشان می‌دهد اما دیدم که اینها(صدا و سیما) روی این آهنگ تصویر آقای خمینی را نشان می‌دهند که دارد از پله‌های هواپیما پایین می‌آید، خب، من این آهنگ را برای ایشان نخواندم که! دیدم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارد از آهنگ‌های من سوءاستفاده این‌جوری می‌کنند.»(مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی در سال 1389)

«ربنا» مال شما نیست

او البته در نامه سال 1374 خود به آقای علی لاریجانی رییس وقت صداوسیما متذکر شده بود که حکم «ربنا» را متفاوت از سایر آثارش دانسته و آن را مستثنی می‌داند چرا که این قطعه متعلق به ملت ایران است نه صدا و سیما به همین جهت فعلاً پخش آن بلااشکال است. این سخن شجریان در حالی صورت می‌گیرد که این اثر در سال 1358 در استودیوی رادیو و در زمانی تولید شده است که او کارمند رادیو بوده است: «سال 58 ... مدیران رادیو تصمیم داشتند تولید موسیقی را تعطیل کنند و تولیدات بیرون را بخرند... رییس وقت رادیو که فردی تحصیل‌کرده و روشنفکر بود، از من مؤکدا و مرتباً می‌خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران برای پخش آثار جدید قبل از افطار طرحی انجام بدهم. آنها نمی‌خواستند آثار دوره قبلی را پخش کنند...

من خودم را از وزارت کشاورزی آن دوران به رادیو منتقل کرده بودم و کارمند رادیو محسوب می‌شدم. پذیرفتم این کار را انجام بدهم.»(خبرگزاری دانشجویان ایران، 8 تیرماه 1393)

۱۴۰۰ سال با هنر کنار نیامده‌اند

اوج آواهای سیاسی آقای خواننده را می‌توان در وقایع و حوادث منجر به فتنه 88 دید. بسیاری از دیدگاه‌ها و حرف‌های جنجالی شجریان با رسانه‌های بیگانه نیز در سال‌های بعد از 88 ایراد شده‌اند: «این نظام و حکومت می‌خواهد همه چیز را تحت سلطه خود بگیرد و در اختیارش باشد... اینها هرگز با هنر کنار نمی‌آیند همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با آن کنار نیامده‌اند. موسیقی هم نمی‌تواند در خدمت اینها باشد.» حالا بیایید به بخش‌هایی از بندهای دیروز مصاحبه محمدرضا شجریان با روزنامه ایران بازگردیم: «من سخت جلوی کسانی که فعال سیاسی بودند یا احزاب سیاسی که می‌خواستند از موقعیت هنری من استفاده کنند ایستادم... به آنها گفتم شما حق ندارید در این سالن اعلامیه پخش کنید یا شعار بدهید چرا که این کار سوءاستفاده از یک موقعیت است... من نمی‌خواستم وارد حزب و سیاست شوم. من می‌خواهم هنرمند باشم و برای مردم کار کنم و به مردم راست بگویم!»

شجریان در مصاحبه روز گذشته خود با روزنامه ایران عنوان کرده است که دیدگاه‌های وی بعد از وقایع سال ۸۸ بیش از آنکه نقد به نظام جمهوری اسلامی باشد، نقد به شخص بوده است: «وقتی در نظام جمهوری اسلامی که همه آن را پذیرفته‌اند به کسی تذکر می‌دهیم که کارش اشتباه است این تذکر به این معنا نیست که با نظام جمهوریت مخالفیم!» این سخنان را می‌توان نوعی عقب‌‌نشینی از دیدگاه‌های تند چند سال اخیر دانست. دیدگاه‌هایی که حالا بعد از چند سال و خوابیدن آب‌ها و آسیاب‌ها، نادرستی آنها به اثبات رسیده است.

تورکنسرت‌هایی با حمایت جمهوری اسلامی

سال‌های ابتدایی دهه هفتاد را می‌توان اوج فعالیت‌های خارجی محمدرضا شجریان دانست. او در این سال‌ها به دفعات کنسرت‌هایی در خارج از کشور و در دل اروپا و آمریکا برای ایرانیان خارج از کشور برگزار کرد که کلیت آن در جهت حمایت از سیاست‌های وطن‌پرستانه جمهوری اسلامی بود. او در این تورکنسرت‌ها که به دل برخی دانشگاه‌های مطرح آمریکا نیز کشیده شد، حمایت بعضی دستگاه‌های درون جمهوری اسلامی را نیز همراه خود داشت.