پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سید محمدرضا اصنافی‬‎‏- اگر ما می‌خواستیم سال‌ها بحث کنیم تا تفاوت دیدگاهمان را با سیدحسن خمینی و هاشمی رفسنجانی نسبت به انقلاب بیان کنیم شاید نمی‌توانستیم به جامعیت این چند کلمه بیان کنیم. در این جمله چند بحث اساسی نهفته است. اول اینکه در این نگاه انقلاب امری دفعی و یک واقعه تاریخی است که منجر به انتقال قدرت شده است ، تعبیر سفره از انقلاب، تنزل انقلاب اسلامی به تلاش کشاورزی است که چند ماه از سال را عرق ریخته و تلاش کرده و حال باید پای خرمن تلاش‌هایش بنشیند و منفعت ببرد، هرچند این تلاش خود امری مقدس باشد.

نگاهی دفعی به انقلاب در مقابل نگاه پویا و مستمر به انقلاب که به همت رهبری هنوز در کشور زنده مانده است،انقلاب را واقعه‌ای تاریخی برای تغییر قدرت نمی‌داند بلکه مقدمه‌ای برای طی مسیر به آرمان‌های والای انسانی تلقی می‌کند . نگاه دفعی به انقلاب منبعث از اصالت قدرت و اصالت تغییر قدرتمند از غیر انقلابیون به انقلابیون است. که اتفاقاً همین تفکر خطرناک است که در بسیاری از حوزه‌های اجرائی وضعیت کشور را به این روز انداخته. در این نگاه تقدیم همیشه با انقلابی‌هایی است که پیش از انقلاب رزومه بهتری دارند و این یعنی اصالت قدرت انقلابیون نه اصالت اصلاح امور مردم و اصالت تسلط مردم بر سرنوشت خود . در این نگاه انقلاب تنها تلاش برای تغییر در منشا قدرت به انقلابیون است نه اینکه انقلاب تلاشی است برای سعادت مردم.

خروجی همین نگاه خطرناک است که در سال‌های اولیه انقلاب بخشی عظیمی از بدنه فنی- تخصصی کشور را از چرخه قدرت و تصمیم‌گیری میانی خارج می‌کند و در همه حال اولویت را به انقلابیون حتی بی‌تجربه می‌دهد. در این نگاه این انقلاب و انقلابیون هستند که موضوعیت دارند و این در حالی است که در نگاه مستمر و پویا به انقلاب آنچه در سال 57 اتفاق افتاد تنها طریقیت سعادت انسانی و فرآیند اصلاح امور است و موضوعیت سعادت انسانی است که در همه حال و همیشه تاریخ جاری بوده و هست.

در نگاه پویا به انقلاب هرکسی از هرجایی وارد مسیر انقلاب بشود به‌شرط اهتمام به موضوعیت انقلاب، انقلابی است اما در نگاه دفعی یا همان نگاه سفره‌ای به انقلاب، انقلابی کسی است که قبل از سال 57 برای انقلاب هزینه داده باشد. انقلابی واقعی در نگاه انقلاب پویا کسی است که همه جای مسیر برای انقلاب هزینه بدهد . هزینه برای انقلاب دادن هم متفاوت است روزی هزینه انقلابی بودن شکنجه است و روزی سرزنش، روزی هزینه جان است و روزی آبرو، روزی باید حرف حق را گفت هرچند به تبعید بیانجامد و روزی حرف حق را باید زد هرچند منجر به رأی نیاوردن بشود.

حال با پلوخوران یا همان ابن‌الوقت‌ها چه کنیم؟ با این حساب آیا انقلاب را از گزند هر ابن‌الوقتی مبری دانستیم؟ پاسخ روشن است همان‌طور که انقلابی بودن در نگاه پویا به انقلاب محدود در انقلاب 57 نیست پلوخوری انقلاب هم محدود به آن نیست. پلوخور انقلاب کسانی هستند که از هر جای مسیر وارد انقلاب شدند قدرت ناشی از انقلاب برایشان اصالت داشته نه آرمان‌های انقلاب و سعادت انسانی . در نگاه انقلاب پویا پلوخوران انقلاب کسانی هستند که همیشه به انقلاب به چشم سفره‌ای نگاه کردند که باید خدمات پیش از 57 آن‌ها را جبران کند . درواقع در این نگاه ابن‌الوقت‌های انقلاب محدود به سال‌های اولیه پس از 57 نیستند همه‌کسانی را که در این مسیر 37 ساله حرف از انقلاب زدند ولی انقلاب را برای منافع خودشان و خانواده‌شان خواستند و وقتی قدرت را در اختیار نداشتند زیر میز انقلاب زدند حتی اگر برای انقلاب 57 کتک هم خورده باشند پلوخوران انقلاب هستند. کسانی که روزی که استکبارستیزی طب داغ جامعه بود خطبه‌های آتشین خواندند و از دیوار لانه جاسوسی بالا رفتند و یک دهه بعد از کرده خویش ابراز پشیمانی کردند و کسانی که امروز حرفهای بیست سال پیششان یادشان رفته و برای چند هزار رأی بیشتر به قول سعید قاسمی از "استکبارستیزی" به " استکبار بلیسی" افتاده‌اند مصداق تام‌تری برای پلوخوران انقلاب هستند

در جای دیگری جناب سید حسن خمینی گفته‌اند: دین یعنی اینکه همه بدون ترس صحبت کنند!

حال اینکه با این نگاه حاج سید حسن آقا چطور سال‌های اوایل دهه هفتاد را تعبیر می‌کنند بماند ولی ترس همیشه قدرت قهری حاکمیتی نیست گاهی ترس را فضاسازی‌ها و برچسب‌زنی‌ها ایجاد می‌کنند. انقلابی در نگاه پویا کسانی هستند که آنچه را که به آن رسیده‌اند و آن را برای سعادت انسانی ایرانیان مضر می‌دانند، شجاعانه می‌گویند و از برچسب‌های مثل " دلواپسی" و " همنوایی با نتانیاهو" نمی‌ترسند و پلوخوران انقلاب کسانی هستند که به‌واسطه‌ی اصالت قدرت حاضر هستند همه‌چیز را انکار کنند حتی گذشته خودشان را!