انتخابات دور اول مجلس دهم علاوه بر آنکه ترکیب سیاسی این مجلس را مشخص کرد، فرصتی برای خودارزیابی جریان ها و جناح های سیاسی نیز بود. هر دو جناح مطرح کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان در این زمینه می توانند با مراجعه به عملکرد و اقدامات این جریان علل و عوامل موفقیت و عدم موفقیت خود در زمینه های گوناگون را تحلیل کنند. در این باره نگارنده دو توصیه به جریان اصولگرایی برای تقویت و بهبود این جبهه سیاسی دارد که الزاماً توصیه ای منحصر به این جریان نیست، اما برای این جناح از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردار است:

1. توجه به افکارعمومی:

در امر سیاستگذاری و تصمیم گیری علاوه بر توجه به سیاست ها و اصول کلی باید به مخاطبان این سیاست ها نیز توجه داشت. در عرصه سیاست در کشور ما با توجه به استقرار نرم افزار مردم سالاری دینی در کشور، عموم و توده های مردم نقش اساسی و ویژه ای در کنش های سیاسی کشور برعهده دارند. در نتیجه برای همراه کردن مردم با سیاست های مدنظر هر جریانی، شناخت احساسات، نیازها، ارزشها و اولویت های مردم یک ضرورت اساسی است. شکل گیری و تکوین دانش هایی مانند: جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و افکارسنجی و زیرشاخه های این علوم برای برطرف کردن همین نیاز «مدیران» و «سیاستمداران» بوده است. جریان اصولگرایی نیز باید برای پیاده کردن دغدغه ها و برنامه های خود با شناختی دقیق از مردم سخن بگوید و گام بردارد.

2. چرخش نگاه از تهدید محوری به فرصت محوری:

یکی دیگر از ایراداتی که در سخنان و مواضع برخی از چهره های مطرح اصولگرایی می توان ملاحظه کرد، تأکید و تکیه بر تهدیدات به جای فرصتهاست. البته قطعاً نباید از توجه به تهدیداتی که از ناحیه دشمن برای کشور و نظام مطرح می‌شود غفلت کرد اما توجه صرف به این بُعد از مسائل علاوه بر آنکه این جریان را تبدیل به«جریان بدبین»می کند، سطح راهبردها، مواضع و اقدامات را نیز به امور سلبی و غیرایجابی محدود می‌کند. شاید بتوان مواجهه و استفاده از ظرفیتی مانند شبکه های اجتماعی را نمونه و مصداقی از این موضوع مطرح کرد. قطعاً جریان اصولگرایی با رفع و جبران این نواقص می‌تواند با قدرتی مضاعف به تبلیغ و ترویج گفتمان مدنظر خود در عرصه اجتماعی بپردازد.