پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد اسماعیلی- پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در نیمه سال 92 فرصتی فراهم شد تا برخی از شخصیت‌ها - که به واسطه عملکرد رادیکالی خود از جامعه سیاسی طرد شده بودند - بار دیگر فعالیت‌های خود را از سر گرفته و درصدد جلب اعتماد عمومی و اخذ مشروعیت سیاسی برای خود و همفکرانشان برآیند. 

به موازات فعالیت‌های گسترده این افراد، از تلاش‌های منسجم و گسترده جریان‌هایی که راهبرد اصلی‌شان در طول سال‌های گذشته «براندازی نظام» بوده، هم نباید غافل شد؛ دسته‌هایی که تصمیم دارند با ترمیم نقاط ضعف و بهبود تشکیلات سیاسی خود، بار دیگر سهمی از قدرت را داشته باشند. 

 «کارگزاران»، «‌مشارکت»، «مجمع روحانیون مبارز»، «جامعه مدرسین و محققین حوزه علمیه قم» و «‌مجاهدین» از جمله احزابی هستند که فرصت برآمده از روی کار آمدن دولت روحانی را غنیمتی برای بازگشت به قدرت دانسته و پایانی بر تمام ناکامی‌های خود ارزیابی می‌کنند؛ اما در این میان تحرکات حزب کارگزاران را باید به مراتب فراخ‌تر و گسترده از سایر احزاب عنوان کرد که آن هم به دلایل متعددی از جمله نزدیکی به برخی از اعضای ارشد دولت یازدهم یا منابع غنی مالی می‌تواند باشد. 

روشن است که نوع فعالیت‌های حزب کارگزاران در طول ماه‌های اخیر شکلی کاملاً متفاوت نسبت به گذشته به خود گرفته آنگونه که «بازسازی درون تشکیلاتی»، «برگزاری جلسات مشترک با اعضای هیئت دولت» و «بازگشت به فعالیت‌های پردامنه رسانه‌ای» به شدت مورد توجه اعضای آن قرار گرفته است. 

«اضافه شدن محمد قوچانی، سعید لیلاز، شهربانو امانی و سیده‌فاطمه مقیمی به شورای مرکزی حزب»، «تشکیل جلسات منظم و پیوسته با حضور برخی دولتمردان یازدهم» و «‌مدیریت مستقیم روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها نظیر آسمان، صدا‌ و مهرنامه» به خوبی گویای چنین مسئله‌ای است. 

البته در طول ماه‌های اخیر اعضای این حزب به صراحت از اهداف انتخاباتی خود سخن به میان آورده‌اند. به عنوان نمونه کرباسچی دبیرکل حزب تأکید می‌کند: «در انتخابات آتی تلاش می‌کنیم همراه و هماهنگ با سایر گروه‌های اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا، حضوری فعال داشته باشیم.»

حال در شرایطی که حزب کارگزاران تصمیم دارد نقش پدرخوانده‌ها را برای سایر احزاب تجدیدنظرطلب در انتخابات پیش‌رو بازی کند و کرسی‌ها و مناصب مهم قدرت را در دست بگیرد، می‌توان با بررسی برخی آرا و نظرات وابستگان به این حزب میزان قرابت این حزب و اعضای رسمی و غیررسمی آن با گفتمان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران را سنجید و به این پرسش پاسخ داد که آیا این حزب نسبتی با اسلام و انقلاب دارد و می‌تواند در حاکمیت دینی نقشی را ایفا کند یا خیر؟

لیبرال دموکرات‌های مسلمان! 

غلامحسین کرباسچی، عضو ارشد «کارگزاران سازندگی» - نزدیک‌ترین حزب سیاسی به دولت یازدهم- چندی پیش رسماً اعلام می‌کند که این حزب «لیبرالیسم سیاسی» را به عنوان مشی خود برگزیده، موضوعی که بارها توسط برخی دیگر از اعضای این حزب مورد تأکید قرار گرفت، چه آنکه حسین مرعشی سخنگوی سابق این حزب نیز چند سال پیش، کارگزاران سازندگی را «حزب لیبرال دموکرات مسلمان!» خوانده بود. وی در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۸ در جمع دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان بیان می‌کند: «... ما در حزب کارگزاران به افراد و انسان‌ها اصالت می‌دهیم و مشی ما لیبرالیستی است نه سوسیالیستی... در جمهوری اسلامی آزادی است و رأی مردم مبنای مشروعیت حکومت اسلامی است و ما نیز لیبرال دموکرات مسلمان هستیم و بر این اساس عمل می‌کنیم.»

محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران هم در مقالات بسیاری به چنین رویکردی تأکید می‌کند. به عنوان نمونه وی در یکی از شماره‌های ماهنامه «مهرنامه» با اشاره به راهبردی که این ماهنامه طی چهار سال گذشته در پیش گرفته بود، تأکید می‌کند که مهرنامه اینک با بررسی نظریات و گفتمان‌های متفاوت به «لیبرالیسم سیاسی» رسیده است. 

وی همچنین در نشست مشترک اعضای شورای مرکزی این حزب با دبیران استانی بیان می‌کند: «به لحاظ هویتی ما خود را یک حزب آزادی‌خواه و متدین می‌دانیم. به قرائتی بومی به زبان فارسی از حزب لیبرال دموکرات مسلمان است.»

در حالی کارگزاران خود را لیبرال دموکرات مسلمان! عنوان می‌کنند که لیبرالیسم در هیچ بعدی با اسلام سازگار نیست و اجتماع نقیضین است چراکه اساساً قبول مبانی لیبرالی با ارزش‌های اسلامی قابل جمع نیست، مثلاً در آموزه‌های لیبرالیسم هیچ فرد و مکتبی غیرقابل نقد نیست؛ بحثی به نام «معصوم» معنا ندارد و در لیبرالیسم می‌شود خدا، پیامبر و ائمه را به چالش کشید و این در حالی است که اساس اسلام با خطاناپذیری قرآن، پیامبر و ائمه شکل گرفته است و با توصیف لیبرالیسم اساس اسلام زیر سؤال است و منتج به انکار، نبوت و ولایت می‌شود. 

محمد هاشمی کارگزاران را مشارکت دوم می‌داند 

اتخاذ چنین رویکردی توسط اعضای حزب کارگزاران بود که نهایتاً منجر به استعفای محمد هاشمی، رئیس هیئت مؤسس «حزب کارگزاران» شد. وی با واکنش به اظهارات سخنگوی حزب مبنی بر اینکه «ما لیبرال دموکرات مسلمان هستیم و بر این اساس عمل می‌کنیم» و با تأکید بر اینکه اسلام ناب با لیبرالیسم در تقابل است بیان می‌کند: «این لیبرالیسم در نقطه مقابل اسلام قرار دارد. البته اسلامی که در جمهوری اسلامی ایران قرار دارد وگرنه لیبرالیسم هیچ مخالفتی با اسلامی که در عربستان اجرا می‌شود ندارد!...»

محمد هاشمی در بخش دیگری از اظهاراتش ترس از همانند شدن کارگزاران به مشارکت را اصلی‌ترین دلیل استعفایش دانسته و می‌گوید: «بیشترین نگرانی من این بود که کارگزاران به سرنوشت احزاب دیگر مثل مشارکت دچار شود.»

وی در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد هم بیان می‌کند: «ما در جامعه اسلامی هستیم و این واژه‌ها با هم نمی‌خواند. لیبرالیسم امروز در برابر اسلام قد علم کرده است. لیبرالیسم با اسلام قابل جمع نیست. به عنوان یک لفظ قشنگ است اما محتوای آن با محتوای حزب ما همخوانی نداشت. برخی واژه‌ها مطرح می‌شد که موضوع ملی‌گرایی را پررنگ می‌کرد. ما ملی‌گرا نیستیم.»

وی همچنین با اشاره به اینکه اعضای کارگزاران لیبرال‌دموکرات‌های مسلمان هستند و من پیرو خط امامی‌‌، می‌گوید: «امام مرجع تقلید من بوده است بنابراین نمی‌توانستیم چیزی را که عدول از خط امام باشد بگوییم. حتی چیزی را که به ظاهر متفاوت باشد، نمی‌توانیم بیان کنیم.»

  نگاه امام به لیبرال‌ها

در شرایطی اعضای حزب کارگزاران با تفاخر خود را لیبرال دموکرات مسلمان می‌خوانند که امام خمینی(ره) در نامه عزل منتظری می‌نویسند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم.» 

حضرت امام همچنین در جلد21 صحیفه می‌فرمایند: «آنها در این 10 سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادی خود فروخته از منافقین و لیبرال‌ها و بی‌دین‌ها را که کشتن روحانیون و افراد بی‌گناه برایشان چون آب خوردن است، در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند.» 

کارگزاران از تحصن در مجلس ششم تا نقش‌آفرینی در فتنه 88

این حزب که در سال 74 و با حضور چند تن از مقامات ارشد دولتی تأسیس شد پس از اتمام ریاست جمهوری هاشمی‌رفسنجانی ابتدا به دنبال تمدید زمان ریاست جمهوری وی - مادام‌العمر شدن ریاست جمهوری هاشمی - با تغییر قانون اساسی بودند پس از شکست این پروژه به دفاع تمام قد از خاتمی پرداختند. آنها در مجلس ششم حدود 40 کرسی را به دست آوردند و در‌ تحصن و بحران‌سازی آن مجلس هم نقش فعالی داشتند و در دولت خاتمی هم مناصبی را صاحب شدند. 

این حزب بعد از افولی چند ساله در انتخابات سال 88 دچار تشتت آرا شد؛ کرباسچی به عنوان دبیرکل از کروبی حمایت کرد و بقیه به دفاع تمام قد از موسوی پرداختند و در اعتراض به نتایج انتخابات بیانیه‌ای صادر کردند که در قسمتی از آن آمده است: «مایه تأسف و تأثر گردید اینکه در اوج شکوه و عظمت سیاسی ملت ایران، پاره‌ای جزم‌اندیشی‌ها، بی‌تدبیری‌ها، خودخواهی‌ها و ناسپاسی‌ها، این نعمت بزرگ را به نقمت، اعتماد عمومی را به بی‌اعتمادی و فرصت‌ها را به تهدید تبدیل کرد.»

فائزه هاشمی، سعید لیلاز، جهانبخش خانجانی، محمد قوچانی، حسین مرعشی، غلامحسین کرباسچی و محمد عطریانفر از اعضای شاخص حزب بودند که به علت فعالیت‌های گسترده در غائله آن سال دستگیر شدند. 

خانواده هاشمی اعضای غیررسمی حزب

اما نزدیکی حزب کارگزاران به هاشمی و خانواده وی این ضرورت را مطرح می‌کند که در ادامه به موضعگیری این خانواده‌ای بپردازیم که اعضای این حزب سهم ویژه‌ای از انقلاب را برای آن قائل هستند. 

1 - عفت مرعشی: بریزید تو خیابونا!

هرچند دخالت همسران سیاستمداران در کشورمان عرف نیست اما در این میان باید نقشی متفاوت را برای همسر هاشمی‌رفسنجانی قائل بود که توانسته با اظهارات خود چالش‌های قابل‌توجهی را در عرصه سیاسی کشور به‌وجود بیاورد که مهم‌ترین آن در ادامه می‌آید. 

پرحاشیه‌ترین اظهارات وی را باید در پای صندوق رأی در سال 88 دانست که با استقبال فراوان رسانه‌های بیگانه هم همراه شد. وی در پاسخ به این سؤال «توصیه‌ شما به هواداران چیست؛ به نامزدها بعد از روز انتخابات؟» می‌گوید: « اگر تقلب کردند، بریزند تو خیابونا!»

عفت مرعشی در سال 92 و پیش از انتخابات ریاست جمهوری در اظهار نظری منکر وجود انتخابات در کشور می‌شود و مدعی است که حاکمیت رأی مردم را تغییر می‌دهد. مرعشی در مورد این مسئله گفته بود: «انتخاباتی وجود ندارد، مگر برای اینها کاری دارد که رأی‌ها را عوض کنند.» با وجود چنین اعتقادی، هاشمی‌رفسنجانی برای شرکت در انتخاباتی که به قول همسرش وجود ندارد، ثبت‌نام می‌کند. 

یکی دیگر از اظهارات جنجال‌آمیز عفت مرعشی بعد از اعلام حکم مهدی هاشمی با اهانت به قوه قضائیه بیان شد. مرعشی در پاسخ به این پرسش «نظر شما درباره حکم مهدی هاشمی چیست؟» گفت: حکم آقای هاشمی یعنی تقلب، تقلب، پدرسوخته‌بازی. بروید بنویسید که خانم هاشمی گفت که «پدرسوخته‌بازی بوده، حکمش(حکم مهدی هاشمی) پدرسوخته‌بازی بود و حکم نیست.»

2 -  فاطمه هاشمی: با حکومت ظالم همراه شدیم!

فاطمه هاشمی، فرزند ارشد اکبر هاشمی‌رفسنجانی و عفت مرعشی از اعضای مؤسس حزب اعتدال و توسعه است که در چند سال اخیر اظهارات تندی را بیان نموده است، از جمله آنکه وی در حاشیه دادگاه مهدی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران عنوان کرد: فقط می‌توانم بگویم انتقام پدر را از پسر می‌خواهند بگیرند. 

مهم‌ترین تهمت فاطمه هاشمی به نظام جمهوری اسلامی به خاطر برخورد قوه قضائیه با جرائم برادرش در مصاحبه با سایت ضدانقلاب کلمه عنوان شد. وی در قسمت‌هایی از این مصاحبه می‌گوید: «سال ۸۸ هم یک‌ بار به شما گفتم که روزی پدر ما را دور هم جمع کردند و گفتند دو راه برای زندگی جلوی ما هست: یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم می‌کنند، باشیم و قطعاً شما بهترین زندگی را خواهید داشت اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت کنم، شما را اذیت می‌کنند و به زندان می‌اندازند و برخوردهای غیرقانونی با شما انجام می‌دهند و شما باید اینها را تحمل‌ کنید و ما هم گفتیم تحمل می‌کنیم زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمی‌خواهیم...»

3 -  فائزه هاشمی: کشور را اراذل و اوباش اداره می‌کنند!

فائزه هاشمی دومین دختر اکبر هاشمی‌رفسنجانی را باید در کنار مهدی هاشمی حاشیه‌دارترین عضو از این خانواده دانست که در ادامه به برخی از مهم‌ترین تحرکات وی اشاره می‌شود. 

اظهارات ساختارشکنانه فائزه در دهه 70 از وی یک چهره جنجالی ساخت. وی در یکی از موضعگیری‌های خاص خود، استفاده از دوچرخه همچون دیگر وسایل نقلیه را مانعی قانونی برای بانوان نمی‌داند. وی همچنین در مهرماه ٧٧ در دانشگاه علوم پزشکی اراک گفته بود: «من هیچ حساسیتی روی نوع پوشش ندارم و معتقدم کت و دامن گشاد و مانتو هم می‌تواند حجاب کامل باشد.» 

وی همچنین در سال 1387 در مصاحبه با پایگاه اینترنتی الشروق الجزایر، خواستار اختیاری شدن حجاب در ایران شده و گفته بود: «به عقیده من حجاب همچنان که در کشورهای اسلامی معمول است، باید در ایران هم اختیاری باشد نه اجباری.»

اما حضور فعال فائزه هاشمی در اغتشاشات ضدنظام و همراهی با آشوب‌طلبان در سال 78 را هم باید فعالیت رسمی وی علیه نظام قلمداد کرد. وی در مصاحبه با یک روزنامه زنجیره‌ای درباره آشوب تیرماه 78 و ماجرای کوی دانشگاه می‌گوید: «یادم است که ما هر شب خانوادگی به کوی می‌رفتیم. یکی از درگیری‌های گروه‌های فشار با من هم، همانجا بود. یادم است هر بار که به کوی دانشگاه می‌رفتیم، جمعیتی از موافق و مخالف، جمع می‌شدند و بحث در می‌گرفت. یادم است گروه‌های فشار آنقدر عصبانی بودند که وقتی در ماشین نشستیم، آنها دور ماشین را گرفته بودند و می‌خواستند ماشین را بلند کنند.»

فائزه هاشمی در فتنه 88 پای ثابت تجمعات غیرقانونی بود. وی در روزهای 25 خرداد، 30 خرداد، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر، روز عاشورا در سال 1388 و تجمع غیرقانونی یکم اسفندماه 1389 حضور خیابانی داشت که البته در جریان حضور در تجمع یکم اسفند دستگیر شد که پس از اینکه مدعی شد برای خرید لباس به خیابان آمده بود، آزاد شد.

فائزه هاشمی همچنین قبل از این نیز در جریان تظاهرات غیرقانونی30 خردادماه همان سال در میدان جمهوری دستگیر شده بود که بعد از بازداشت مدعی شده بود برای خوردن ساندویچ به این مکان آمده است!

اقدامات فائزه هاشمی و همراهی وی با عناصر ضدانقلاب به حدی رسید که علیرضا نوری‌زاده ضدانقلاب فراری در برنامه تلویزیونی خود به تقدیر از فائزه هاشمی پرداخت و گفت: نقش فائزه هاشمی در جریان سبز قابل ستایش است، ‌زیرا وی امروز اسطوره زنان ایران شده است. 

فعالیت‌های ضدانقلابی فائزه هاشمی به همین جا خلاصه نمی‌شود به گونه‌ای که وی در مصاحبه‌های فراوانی با رسانه‌های بیگانه علیه مسئولان عالی نظام هم اظهاراتی را مطرح می‌کند. 

وی در زمان تبلیغات انتخاباتی سال 88 در ورزشگاه 12 هزار نفری در توصیف شرایط کشور در آن سال بیان می‌کند: «در شرایطی به سر می‌بریم که نکبت، خفت و خواری نصیب ملت ایران شده است.»

همچنین در نخستین هفته بعد از انتخابات 1388 فایل صوتی 11 دقیقه‌ و 9 ثانیه‌ای از تحلیل‌های فائزه هاشمی درباره انتخابات و حواشی‌ آن منتشر شد که در قسمت‌هایی از آن فایل صوتی وی به رهبر معظم انقلاب توهین کرده بود. 

فائزه هاشمی همچنین در بهار 90 در مصاحبه با سایت ضدانقلاب روزآنلاین با توهین به مسئولان کشور آنان را اراذل‌ و اوباش می‌نامد: «مملکت در حال حاضر توسط اراذل ‏و اوباش اداره می‌شود، حاکمیت جریان لباس شخصی‌ها را به‌وجود آورده؛ ولی الان اینقدر قدرتمند شده که دیگر خودشان هم نمی‌توانند با آن برخورد کنند.» 

اهانت به امام خمینی(ره) نیز بخش دیگری از کارنامه او را شامل می‌شود. وی در مصاحبه نشریه نسیم بیداری در اردیبهشت 90 و چاپ کلمات «امام» و «مقام معظم رهبری» از قول وی در متن مصاحبه که فائزه هاشمی در واکنش به این اقدام نشریه تأکید کرد که این ادبیات من نیست! من به جای این دو کلمه می‌گویم «آقای خمینی»، «آقای خامنه‌ای».