پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یک روزنامه معروف(وستی کافکازا) چاپ مسکو در تحلیلی نوشته است: توافقنامه مربوط به برنامه هسته ای حاصل میان ایران و «گروه 1+5» میانجی گران بین المللی، امکانات لازم برای «تحکیم موضع ایران در قفقاز را فراهم می سازد، در حالی که ترکیه به خاطر خودداری از حفظ روابط دوستانه خود با کشورهای منطقه و روسیه، اعتبار خود را از دست می دهد».

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، در عین حال، نشریه «زمان» ترکیه این پرسش را مطرح می کند که آیا آنکارا در مبارزه بر سر قفقاز در برابر تهران پیروز خواهد شد؟ این نشریه بر این استناد دارد که توافقنامه مربوط به برنامه هسته ای حاصل میان ایران و «گروه 1+5» میانجی گران بین المللی، امکانات لازم برای «تحکیم موضع ایران در قفقاز را فراهم می سازد، در حالی که ترکیه به خاطر خودداری از حفظ روابط دوستانه خود با کشورهای منطقه و روسیه، اعتبار خود را از دست می دهد». بر اساس ارزیابی های بسیاری از کارشناسان، در عمل، لغو تدریجی تحریم ها و خروج ایران از انزوای بین المللی، باعث تغییر موازنه قدرت در این منطقه می شود، «نظیر اوضاع سال های 1990 میلادی، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق از هم فرو پاشید». در آن زمان، در ماوراء قفقاز، سه دولت مستقل تشکیل یافت – آذربایجان، ارمنستان و گرجستان. و در فضای بعد از فرو پاشی شوروی، پنج دولت ترکی ظهور کردند: آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان. در مرزهای جنوبی روسیه و همچنین، در شمال و شمال غرب ایران نیز «قوس ترکی» سراسری به وجود آمد؛ و این دو کشور از جنبه تعیین موضع خود در منطقه، با دشواری هایی مواجه شدند.

برای مدتی، روسیه درگیر جنگ با چچن ها و مبارزه علیه تروریسم در شمال قفقاز بود. ایران نیز به طور جدی، از آن بیم داشت که علیه این کشور مکانیسم «گرایش های ترکی» فعال شود. در خاک جمهوری اسلامی ایران، (بر اساس ارزیابی های گوناگون)، چندین میلیون نفر ترک سکونت دارند. مورخان معاصر باکو آنان را آذری می نامند که در نتیجه جنگ های روسی – پارسی در اوایل قرن نوزدهم، از یکدیگر جدا شده اند. بر اساس نظریه منتشره در تهران، قومیت ایرانی به دو نیمه بزرگ تقسیم می شود – ایرانی های فارسی زبان (فارس ها) و ایرانی های ترک زبان که قومیت یگانه ایرانی و ملت یگانه ایرانی را تشکیل می دهند. در ژوئن سال 2001 میلادی، مجلس جمهوری آذربایجان بیانیه ای منتشر کرد که طبق آن، «علاوه بر خاک جمهوری آذربایجان، اراضی دیگر، یعنی منطقه شمال – غرب ایران نیز جزء سرزمین های تاریخی آذربایجان اعلام می شد. طرح «آذربایجان بزرگ»، در سطح غیر رسمی و در سال 2004 میلادی، مطرح شد. در آن ایام، احد قضائی، سفیر ایران در جمهوری آذربایجان، این طرح را «تحریف تاریخ و یکی از شعارهای تفرقه اندازی نامید که دولت باکوی تازه استقلال یافته از آن استفاده کرده است. پیشنهاد دیگر مجلس آذربایجان، تغییر نام جمهوری خود، به آذربایجان شمالی بوده است که از احتمال الحاق بخشی از اراضی ایران در مرزهای جنوبی خود، در پی تجزیه شدن این کشور، خبر می داد.

ایروان1

در ایران چند میلیون نفره، علاوه بر تُرک ها، ملیت های دیگری نیز سکونت دارند که نه فقط با ماوراء قفقاز، بلکه آسیای مرکزی، خاور نزدیک و خاور میانه، پیوندهای خویشاوندی دارند. وقتی استفاده از «برگ برنده» هر یک از گروه های قومی از جنبه امنیت ملی، مشکلات مهمی را سبب می شد، پیرامون ایران مبارزه سخت غیر محسوسی در می گرفت. بحرانی شدن روابط آمریکا – ایران بر سر برنامه هسته ای و احتمال حمله نظامی علیه ایران، زمینه لازم برای پیش بینی های ناخوشایند را فراهم ساخت. آمریکایی ها عراق را به مناطق اقلیت نشین جدا کردند که احتمال دارد، در خصوص ایران نیز مصداق پیدا کند. در شمال – از طریق آذربایجان و جنوب شرقی کشور – از طریق فعال کردن بلوچ ها در استان سیستان و بلوچستان و در مناطق عرب نشین – از طریق استان هرمزگان به سمت غرب بندر عباس. به علاوه کُردها که در غرب ایران سکونت دارند و در حال حاضر، قادرند به طرح «کردستان بزرگ» بپیوندند. از این رو، دیپلماسی ایران فعالانه در رویکردهای به طور کامل متفاوت مانور می داد. در آسیای مرکزی، این دیپلماسی هم صدا با مسکو فعال بود و در افغانستان و عراق – به صورت غیر علنی با واشنگتن در ارتباط بود و در منطقه ماوراء قفقاز – همکاری خود را با ارمنستان توسعه می داد که سهم بسزایی را در حفظ موازنه قدرت و منافع طرفین در تمامی منطقه، از جمله، شعاع مناقشه قره باغ داشت. در حال حاضر، موضع ایران در قبال مسأله تعیین وضعیت حقوقی دریای خزر نیز با مسکو همسانی دارد. 

بر اساس گزارش وستی کافکازا، در آستانه مذاکرات ایران با «گروه 1+5»، ترکیه به خاطر مشارکت خود در رخدادهای «بهار عرب» و بحران سوریه از پای در آمده بود و در حال حاضر نیز بر اساس ارزیابی های American Enterprise Institute، با خطر «فروپاشی ارضی مواجه است». کارشناسان آمریکایی می نویسند: «دولت ترکیه و دیپلمات ها هر گونه احتمال فروپاشی این کشور در آینده را رد خواهند کرد و مقامات واشنگتن حتی می توانند، آشکارا اعلام کنند که وقوع چنین گزینه ای غیر ممکن است، اما آن وضعیتی که امروزه، در جمهوری ترکیه حاکم شده است، از بر عکس بودن آن خبر می دهد». آنکارا نه فقط از سرنگونی رژیم ها در مصر، تونس و لیبی حمایت کرده، بلکه، به ائتلاف ضد لیبی ناتو نیز پیوسته است. این کشور طبق سناریوی مشابهی، ضمن نشان دادن خود به عنوان «رهبر دموکراتیک» در جهان اسلام، در بحران سوریه نیز فعالیت داشته است. اما، ایران ایفاگر نقش پیشوای تجدید حیات دین شده است. در نتیجه، به نوشته نشریه «زمان»، آنکارا به طور غیر منتظره ای با مبارزه طلبی های جدیدی مواجه شده است: وقتی ترکیه موضع نوگرایی اسلامی خود را از دست داد، ایران به عنوان قدرت ژئو سیاسی مهم در خاور نزدیک به خودنمایی پرداخت. و اما، به اعتقاد اریک دریتسر، روزنامه نگار آمریکایی، در رابطه با آذربایجان نیز باید گفت که «شکست های جزئی غرب در اجرای طرح هایی در راستای خنثی کردن حاکمیت روسیه در عرصه انرژی در اروپا، باعث اُفت اساسی اهمیت این کشور در چشمان سیاستمداران آمریکایی شد» که از جمله به صورت رفتار تحقیر آمیز آمریکا در قبال این دولت و جایگاه آن در تخته شطرنج منطقه ای و جهانی نمایان می شود».

مشی جدید ایران در عرصه سیاست خارجی در قفقاز، در ابتدای راه شکل گیری خود است. بعید نیست که تهران خدمات میانجی گرایانه خود را در حل و فصل مناقشات بین قومی و بین مردمی منطقه و با توجه به «حقوق تاریخی» فعال سازد. احتمال دارد که ایران اجازه ندهد، در اطرافش حلقه نفوذ آمریکا از سمت گرجستان و آذربایجان به وجود آید. از جنبه عملی، این نظریه، همکاری بسیار نزدیک با روسیه در جهت تأمین امنیت نه فقط در ماوراء قفقاز، بلکه در ابعاد گسترده ژئو سیاسی را شامل می شود. البته، دلایلی که آمریکا را به تغییر جهت خود به سوی ایران متقاعد ساخته است و برای این کشور امکان تشکیل واقعیت های جدید در خاور نزدیک و ماوراء قفقاز را مهیا می سازد، مرموز می نماید.