پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مسعود رضایی عضو دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی برای «پارس» به بررسی اجمالی از تاریخچه رابطه ایران و انگلیس پرداخت و با اشاره به بازگشایی سفارت این کشور در ایران نوشت:

تاریخ همیشه چراغ آینده است و برای تحلیل امروز باید نگاهی به دیروز داشت. دولت انگلستان از عهد قاجاریه در ایران دارای نفوذ فوق‌العاده و قدرت زیادی بود. انگلیس آن زمان با توجه به رقابتی که با روسیه داشت سعی می‌کرد امتیازات مختلفی را در ایران برای خود کسب کند که البته همیشه هم با مقاومت مردم و عموما به رهبری روحانیت مواجه بود. برای مثال در ایران قرارداد رژی را با پرداخت رشوه به‌دست آوردند و انحصار خرید و صادرات تنباکو را نیز به این وسیله به‌دست آوردند. یا اینکه قرارداد رویترز را بر ایران تحمیل کردند که آن هم با پرداخت رشوه به برخی از سیاستمداران فاسد صورت گرفته بود و همچنین رشوه دادن به پادشاهی که او هم در فساد مالی از وزرا و امرای خود کم نداشت. همه این امتیازات با مقاومت‌های مردمی همراه بودند که برخی نیز لغو شدند.

بنابراین می‌توان گفت مقاومت مردم ایران همیشه در برابر این زیاده‌خواهی‌های انگلستان کارساز بوده است. البته در بعضی مواقع هم آنها توانسته‌اند این امتیازات را برای مدت طولانی در زمان قاجار و پهلوی در اختیار داشته باشند. مانند قرارداد دارسی که در زمان مظفرالدین‌شاه منعقد شد و نفت ایران را در اختیار دولت انگلستان قرار داد و این خود به‌صورت یک منبع عظیم سود برای آنها بود. در واقع باید بگوییم که نفت ایران در جنگ جهانی اول به‌خصوص یکی از عوامل پیروزی انگلستان در جنگ بود. آنها همین قرارداد را در سال1312 مجددا با رضاشاه تمدید کردند و سلطه خودشان را بر نفت ایران به‌مراتب بیشتر از دوران قاجار کردند. به‌واسطه همین مسئله هم بود که ما شاهد شکل‌گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت در دوره بعد از رفتن رضاخان و به همت دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی بودیم.

اما بعد از اینکه مردم ایران نفت را ملی می‌کنند دولت انگلستان فشار‌های زیادی بر مردم ایران تحمیل می‌کند تا در نهایت با کودتای انگلیسی - آمریکایی دولت مصدق کنار زده می‌شود و مجددا قرارداد کنسرسیوم با ایران بسته می‌شود که در واقع مجددا نفت ایران را در اختیار انگلستان و شریک جدیدش آمریکا قرار می‌دهد.در دوره پهلوی دوم هم دولت انگلستان هم از طریق تسلط بر نفت ما و هم تسلط بر دیگر شئون اقتصادی و حتی نظامی ما بر ایران نفوذ فوق‌العاده‌ای را اعمال می‌کرد. آنها بر رژیم پهلوی کاملا مسلط بود و البته از این رژیم حمایت هم می‌کرد. اما با وقوع انقلاب اسلامی ما شاهد یک فصل جدید در مواجهه ایران و انگلستان هستیم. از دیدگاه رهبر انقلاب ایران امام خمینی، انگلستان به‌هیچ‌وجه شاهد آن شأن و جایگاه قبلی نبود بلکه ایشان اعتقاد داشتند باید با سیاست‌های استعماری انگلستان مبارزه می‌شد. به همین دلیل هم می‌بینم که در طول دوره بعد از انقلاب ما شاهد تنش‌هایی هستیم که در روابط ایران و انگلستان به وقوع می‌پیوندد به این دلیل که آنها قصد تعرض و تهاجم به انقلاب را داشتند با این تصور که شرایط همان شرایط قبلی است.درحالی‌که انقلاب اسلامی اساسا یک فرهنگ و رویه جدید را بر مردم ایران حاکم ساخته است. از نمودهای بارز مقاومت مردم در برابر توطئه‌های انگلیسی را می‌توان در ماجرای سلمان رشدی و اعلام موضع قاطع حضرت امام مشاهده کرد. این موضعگیری در زمان رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نیز به‌رغم فشارهای سیاسی آنها ادامه داشته است. ما در برابر خواسته‌های آنها کوتاه نیامده و نمی‌آییم. ما در دوره بعد از انقلاب خواستار یک روابط مبتنی بر احترام متقابل با همه دولت‌ها ازجمله دولت انگلیس بودیم. اما دولت انگلستان به‌ویژه در سال‌های اول انقلاب همچنان در گمان همان روابط پیش از انقلاب در ایران بود.

در حال حاضر انگلیسی‌ها به‌تدریج این واقعیت را درک می‌کنند که ایران و نظام جمهوری اسلامی به‌هیچ‌وجه در برابر آنها قصد کوتاه‌آمدن ندارند و تنها درصورتی قادر به بر قراری روابط متقابل خواهند بود که احترام متقابل را حفظ کنند. انگلستان یکی از اعضای گروه5+1 بود و در طول مذاکرات 12ساله با ایران این واقعیت را به‌خوبی درک کرد که ایران در برابر فشار‌های آنها هیچگاه کوتاه نخواهد آمد و توانست حقوق هسته‌ای خود را حفظ کند. بنابراین، این فرصت پیش آمده در بازگشایی سفارتخانه‌ها درواقع نتیجه واقع‌بینی انگلستان از پس این باور است که رابطه با ایران دیگر مثل روزگاران گذشته نیست و باید به حقوق ملت ایران احترام گذاشت.