به گزارش پارس، روزنامه رسالت در سرمقاله روز چهارشنبه خود به قلم « دکتر امیر محبیان» نوشت:
 
مذاکرات هسته ای همانگونه که پیش بینی می شد واجد حواشی گسترده تر از متنی بوده که باعث دامن زدن به چالش های فکری و کارشناسی بسیاری شده است. چالش هایی که فی حد ذاته می تواند مفید باشد و بر بلوغ سیاسی نخبگان ایرانی بیفزاید. ازآن جا که طرفین این مباحثه نیروهای اصیل انقلابی بوده و منافع کشور را مد نظر دارند؛ ضروری است که با محوریت دیدگاههای رهبری نظام به نوعی از تقارب برسند.
 
البته  در روند نظر دهی طرفین در باب این موضوع به دلیل حساسیت گاه مرزهای عقلانیت و یا اخلاق نیز کنار گذاشته شده که طبعا روی سخن و تحلیل ما با آنها نیست.
 
مرور تحولات در مذاکرات هسته ای آشکار می گرداند که گاه در تحلیل این پدیده اولویت دهی های نابجایی صورت گرفته است که ممکن است تحلیلگران و ناظران را از مسیر واقعیت بدور برده و فهم رویکرد راهبردی رهبری نظام برای آنها دشوار باشد .در هر پروژه ای، ساده یا پیچیده،تعیین مکانیزم اولویت دهی ضرورت تام دارد.
 
به عبارتی،نه فقط در تحلیل پدیده فرایند گونه ای چون مذاکرات هسته ای بلکه در هر مذاکره ای برای تعیین اولویت ها باید سه دوگانه مهم مد نظر قرار گیرد:
 
۱. دو گانه حال – آینده
 
۲. دوگانه متن – حاشیه
 
۳. دو گانه جزء – کل
 
بدیهی است در تعیین اولویت ها باید رویکرد خودرا بطور شفاف مشخص نماییم که میان منافع حال و آینده کدام را ترجیح می دهیم؟برای ما متن مهمتر است یا حاشیه؟ و در تحلیل پروژه کل گرا هستیم یا جزء گرا؟
 
***
 
برای فهم موضع رهبری معظم انقلاب که خوشبختانه طرفین به فصل الخطاب بودن نظر ایشان اذعان دارند؛ لازم است متن سخنان ایشان مورد تحلیل قرار گیرد.
 
به گمان ما پاسخ رهبری به نامه رئیس جمهور در مورخ 
 
۲۴/ تیر/۱۳۹۴ پس از رسیدن به جمع بندی بسیار کوتاه و دقیق تنظیم شده است.متن نامه به شرح زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
جناب آقای رئیس جمهور
 
با سلام و تحیت و تشکر از زحمات فراوان جنابعالی، اولا لازم
 
می دانم از تلاش پیگیر و پر طاقت هیئت مذاکره کننده‌ هسته‌ای صمیمانه تشکر و قدردانی کنم و پاداش الهی را برای آنان مسألت نمایم، سپس، به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش‌بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می دانیم که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.
 
از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت.
 
والسلام علیکم و رحمة الله
 
سید علی خامنه‌ای
 
شایسته است همین نامه مقام معظم رهبری را برای تبیین نظرات کلان رهبری تحلیل محتوا کنیم.
 
عناصر اصلی و پیامدار این نامه به شرح زیرند:
 
١.تشکر از زحمات فراوان رئیس جمهور و قدردانی از تلاش پیگیر هیئت مذاکره کننده هسته ای
 
٢. به سرانجام رسیدن مذاکرات گامی مهم بود.
 
٣. برخی از شش دولت غیرقابل اعتمادند.
 
٤. لازم است متن فراهم آمده با دقت ملاحظه شود.
 
٥. در مسیرقانونی پیش بینی شده قرار گیرد.
 
٦. در صورت تصویب
 
٧. مراقبت از نقض عهد های محتمل طرف مقابل صورت گرفته راه آن بسته شود.
 
٨. ملت همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند.
 
٩. تا بتوان در فضای آرام
 
١٠.و خردمندانه
 
١١. به منافع ملی دست یافت.
 
از بند یک معلوم می شود که رهبری این زحمات را خیانت نمی دانسته اند؛ زیرا قدردانی از خیانت توسط رهبری معظم ، خلاف عقل و بلکه بی معناست. علاوه بر آن ،این تلاش ها را کاری در خور تقدیر می دانند.
 
بند دوم ،خودش واجد دو محور کلیدی است. اولا رهبری می فرمایند "به سرانجام رسیدن " پس از نظر رهبری مذاکرات حداقل در این مقطع به سرانجام رسیده است. دوم این که این به سرانجام رسیدن، کاری خرد و بی ارزش نبوده، از منظر رهبری گامی مهم بوده است.
 
در بند سوم، رهبری تاکید کرده اند که همه شش کشور طرف مقابل غیر قابل اعتماد نبوده و حداقل یک کشور و یا تعدادی بیشتر واجد صفت غیر قابل اعتماد نیستند. ذکر عنوان برخی برای تمییز و استثنا بوده است.
 
در بند چهارم ،رهبری بر لزوم ملاحظه دقیق متن فراهم آمده تاکید کرده اند.
 
در بند پنج از عبور"متن از مسیر قانونی" که البته "پیش بینی شده" سخن به میان رفته است. با ذکر عبارت "در صورت تصویب" رهبری قطعیت تأیید را کنار زده و روند را شرطی نموده اند.
 
در صورت تصویب ،رهبری به ضرورت مراقبت از نقض عهد محتمل طرف مقابل تاکید کرده و فرموده اند راه نقض عهد بسته شود. اولا تاکید بر عبارت "نقض عهد" حکایت از آن دارد که رهبری پس از تصویب آن را عهدنامه می دانند لذا از طرف مسلمان حتی در قبال کفار نقض عهد صورت نمی گیرد. چنانچه ایشان در بهمن ۹۲ فرمودند: من به شما عرض بکنم کاری که وزارت‌خارجه‌ ما و مسئولین دولتی ما شروع کردند، ادامه پیدا خواهد کرد؛ ایران آنچه را قرار گذاشته و عهد کرده است نقض نخواهد کرد. برای همین بر ضرورت مراقبت از نقض عهد طرف مقابل که رهبری آن را محتمل می دانند ؛تاکید می شود.در بند ٨ رهبری تاکید دارند که وحدت و متانت حفظ شود. وحدت در برابر اختلاف (البته نه انتقاد) است. و متانت به معنای استواری و نیز سنگینی و وقار است. یعنی ضمن حفظ وحدت از رفتار های سطحی خودداری نمایند. در بند ٩ تاکید بر فضای آرام(در برابر پر تنش) و خردمندانه ( در برابر احساسی) شده است. آن هم برای دستیابی به منافع ملی. شاید اکنون بتوان از این مقدمات نتایج محتاطانه ولی عقلانی را گرفت.
 
- آیا اگر تیم مذاکره کننده خیانت کرده بودند یا عامدانه یا جاهلانه اشتباهی فاحش را در حد ترکمانچای یا فروش کشور یا به باد دادن عزت کشور انجام داده بودند؛ معقول بود رهبری از آنها تا این حد تقدیر نماید؟زیرا اگر زحمات فراوان رئیس جمهور یا تلاش پیگیر هیئت مذاکره کننده در جهت تأمین منافع بیگانگان و علیه منافع ملی بود؛ آیا رهبری نمی بایست در صف نخست منتقدان به دهان آنان می کوفت؟در عزت خواهی رهبری یا شجاعت و بصیرت ایشان شک داریم؟شاید بگویند اگر عزت و حکمت مجوز این تقدیر را نمی داد؛ مصلحت رهبری را مجبور کرد! واقعا کدام مصلحت بالاتر از حفظ نظام اسلامی؟ اگر این مذاکرات ، نظام اسلامی را تضعیف یا نابود می کند؛ کدام مصلحت، "تقدیر از مذاکره کنندگان" را پیشنهاد می دهد. مگر آنکه بگوییم نگرش رهبری بر خیانت عامدانه و یا سهوی مذاکره کنندگان نبوده و بالاتر از آن، اقدامات آنها را مستحق تقدیر دانسته اند.
 
- اما از بند دو نتیجه گرفته می شود رهبری این نتیجه یعنی به سرانجام رسیدن مذاکرات را مهم ( حتما برای نظام اسلامی) می دانند. پس مذاکره کنندگان از آن رو که روندی مهم را به سرانجام رسانده اند؛ مستحق تقدیرند. پس کار آنها ارجمند بوده است زیرا مهم و البته برای نظام اسلامی بوده است. اگر کار مهم آنها این بوده که خطوط قرمز رهبری را زیر پا گذاشته و در جهت منافع آمریکا برای اسقاط نظام اسلامی عمل کرده اند؛ آیا رهبری نظام اسلامی باید از آنها تقدیر کند یا رئیس جمهور آمریکا؟وقتی رهبری تقدیر می کنند این امر حکایت از آن دارد که کار مهم آنها در جهت منافع نظام اسلامی بوده است.
 
- بند سوم به ما می فهماند که ایران با شش کشور یکسان برخورد نمی کند.
 
- بند چهارم بر ملاحظه بادقت متن تاکید دارد لذا نقد کاملا پذیرفته شده ولی نباید در تعارض با بند ٨ و ٩و ١٠ باشد. یعنی نباید مخل وحدت و آرامش باشد.
 
- بند ٥ دلالت بر قانونگرایی رهبری و مخالفت ایشان با دور زدن نهادهای قانونی و پیش بردن کار از طریق لابی دارد.
 
- اما بندهای ٦و ٧ بسیار مهم است. فرض کنید همین متن تصویب شد. به عبارتی عهد بسته شد، اگر این توافق خیانت و در جهت تضعیف و نابودی جمهوری اسلامی باشد، آیا معقول است رهبری نقض عهد را از سوی آنان و نه ما را نیازمند مراقبت و بسته شدن راهش بدانند. فرض کنید ما زیر فشار، عهدی را بستیم و شرعا مکلف به رعایت هستیم ؛ اما زمانی که دشمن عهد نامه تحمیلی ضدانقلاب اسلامی را نقض می کند ، چرا ما باید راه نقض آن را که مجوز نقض ما و راه فرار قانونی ماست ؛ ببندیم؟مگرآنکه بگوییم رهبری نقض این عهد را بر ضد منافع ملی می داند و نه تحکیم آن را ؟
 
یا اصلا چرا باید دشمن توافقی را که بدون دردسر ما را نابود می کند؛ نقض کند؛ و درمقابل ما دغدغه نقض داشته باشیم؟
 
جمع بندی:
 
در پایان روشن است که رهبری نظام از مذاکرات، دفاع،مذاکره کنندگان را خادم نظام،متن را شایسته ملاحظه و نیازمند تصویب در مراجع قانونی پیش بینی شده و در صورت تصویب به مثابه عهدی پایداردانسته  اند و در این چارچوب از نقد خردمندانه و با متانت البته در فضای خردمندانه و آرام در جهت منافع ملی دفاع می کنند.