یکم: شنبه گذشته – بیستم تیرماه سال جاری- دیدار دانشجویان و تشکلهای دانشجویی طبق رسم هر ساله ماه مبارک رمضان با رهبر معظم انقلاب برگزار شد. دیداری که تفاوت داشتن آن با بقیه دیدارها شهره است. امسال اما برخلاف تمامی دیدار های ماه مبارک رمضان تداوم جلسه سخنرانی حضرت آقا پس از افطار به همراه دانشجویان و رسانیدن ساعات  این دیدار به  5 ساعت اتفاق بی نظیری بود که دیدار مذکور را به یک دیدار ماندگار و متمایز تبدیل نمود. طبق معمول بیانات رهبری معظم با پاسخ به پرسشها و توضیح برخی نکات بیان شده در سخنان نمایندگان تشکلهای دانشجویی آغاز گردید و با بیان موضوعات  و سرفصلهای مهم در خصوص مسائل اساسی کشور، راهبردهای حرکت انقلابی و  مسائل مربوط به جنبش دانشجویی ادامه یافت.

یکی از نکاتی که برای چندمین بار از سوی معظم له خطاب به دانشجویان طرح گردیده و مورد تاکید قرار گرفت بحث آرمانخواهی و نسبت و تقابل آن با واقع گرایی و محافظه کاری بود. به خاطر دارم در یکی از همین دیدارهای دانشجویی ماه مبارک رمضان -در سال 1382- به نمایندگی از سوی تشکل بسیج دانشجویی کشور به ایراد عرایضی پرداختم. در آن سالها که سالهای آغازین مباحث و مذاکرات مربوط به انرژی هسته ای بود در نقد عملکرد دولت اصلاحات در مواجهه با بحث هسته ای و زیاده خواهی های غرب در این خصوص اینگونه معروض گردید که جنبش دانشجویی از ابتدای مباحث هسته ای  در اواخر دهه 70  نسبت به ایستادگی در برابر زیاده خواهی های غرب و حمایت و پا فشاری بر حقوق هسته ای تاکید داشته است و ارمانگرایانه  به این موضوع نگریسته ولی وا اسفا که تیم هسته ای دولت اصلاحات در خوش بینانه ترین حالت با مصلحت اندیشی زیاد مسیری دیگر را در حال پیمودن است.

و این سوال مطرح گردید که ایا آرمانگرایی دانشجویی مسیر درست است یا مصلحت اندیشی دولتیان؟

در پاسخ به این پرسش از سوی معظم له قریب به این مضامین مطرح گردید که ارمانگرایی دانشجویی و انقلابی وظیفه جریان دانشجویی است که بایستی در دستور کار آن وجود داشته باشد و تعامل میان ارمانخواهی دانشجویی و مصلحت اندیشی مدیران اجرایی، خروجی خواهد داشت که انشاا... مطلوب نظام اسلامی و به نفع مردم و در برگیرنده منافع ملی خواهد بود. چندسال بعد نیز در دیگر سخنرانیها حضرت آقا از نسبت میا اآرمانخواهی و واقع بینی سخن گفتند و در این دیدار اخیر با دانشجویان نیز اینگونه بیان فرمودندکه :" اولین فریضه دانشجویی، آرمانخواهی است. آرمانخواهی مقابل محافظه کاری است، نه واقع گرایی. واقعیت ها نباید ما ر اآ ارمانها دور کند، بلکه باید مثل پلکان مارا به  آرمانها نزدیک کند."

این تاکیدات مکرر در این خصوص نشان از اهمیت راهبردی آن در دهه چهارم انقلاب اسلامی دارد که در ادامه به ان خواهیم پرداخت.

دوم: همانگونه که اشاره شد مقام معظم رهبری تاکنون در چندین سخنرانی از بحث آرمانگرایی و واقع بینی سخن به میان آورده و بر اهمیت آرمانخواهی تائید فرموده اند. این تاکیدات مکرر را وقتی در کنار تلاش مرموز، بی ریشه و ضد انقلابی که تلاش دارد با گذشت چند دهه از انقلاب 57 عبور از آرمانگرایی و نشستن غبار فراموشی و کهنگی بر روی ارمانهای انقلابی گفتمان انقلاب مردمی در ایران را به نسل جوان قالب نماید، به نظاره می نشینیم، جای آن دارد که به سادگی از کنارش عبور نکرده و در جهت تبیین آن کوشا باشیم. چند سالی است که دستهای پیدا و پنهای و قلم های اشکار و نهان همراهان پشیمان انقلاب و یا زخم خوردگان سر خورده که کنیه انقلاب اسلامی در دلهایشان تبدیل به بغضی فرو خورده شده است در تلاشند با قلب واقعیت، آرمانها را رنگ باخته، امام راحل را غیر ثابت در اصول و حتی پشیمان در اواخر عمر، نسل جوآن را بی تفاوت به آْرمانها و واقعیت های جامعه امروز را در تعارض با آرمانهای انقلاب جلوه دهند. در این خصوص مطلب می نویسند، فیلم می سازند ، گاهی به تناسب موقعیت های پیش آمده در قوه مجریه، در دولتها  جای گیر می شوند و گاهی از موقعیت های خویش در مناسب فرهنگی و علمی برای این قلب  واقعیت بهره می گیرند. خلاصه کلام آنکه در یک مغالطه فاحش آرمانگرایی را در تعارض با واقع بینی و واقع گرایی ترجمه می نمایند حال آنکه آنچه در مقابل آرمانگرایی قرار می گیرد محافظه کاری است نه واقع گرایی.

سوم: مغالطه دیگری که در این  باب بایستی مورد توجه قرار گیرد تا در دام آن گرفتار نگردید این است که جریان مذکور همواره واقعیت های منفی احتمالی را بعنوان همه واقعیت های  موجود مطرح نموده  و از ذکر واقعیت های مثبت که دقیقا دستاورد انقلابی در دهه های گذشته است  اجتناب می نماید و یا تلاش در کمرنگ جلوه دادن انها دارد. تلاش برای ضعیف جلوه دادن انقلاب اسلامی در مقطع فعلی، تضعیف بنیانهای اقتصادی بدلیل تحریم ها و لزوم کوتاه آمدن در برابر کدخدا  در حالی که دست برتر منطقه ای در قضایای مربوط به سوریه، لبنان، عراق  و یمن با انقلاب اسلامی است، از مصادیق چنین مغلطه ای است.

شاید بتوان اینگونه دعا کرد که انقلاب اسلامی در هیچ برهه ای از ابتدای پیروزی تا بحال تا این حد در صحنه عملیاتی و مناسبات راهبردی جریان مقاومت منطقه جایگاه اصلی و برتر  نداشته و در مناسبات منطقه و جهان تاثیرگذار نبوده است.

کیست که نداند مقاومت مثال زدنی جریان مقاومت در سوریه که مانع از اسقاط دولت اسد و جریان مقاومت علیرغم همدست شدن تمامی عده و عده استکبار جهانی و اذناب منطقه ای ایشان گردید، بدون پشتیبانی انقلاب اسلامی ایران ممکن و میسور نبود و انقلاب اسلامی در جنگی که نامیدن جنگ جهانی سوم- در سوریه- بر ان گزافه نیست به پیروزی غرور افرین نایل آمد. درست است که ذکر این پیروزی در رسانه های صهیونیستی عالم سانسور می گردد و قدرت رسانه های داخلی و منطقه ای نیز برای تبیین دقیق ان حتی برای مردم غیور داخل ایران زمین تا سرحد مطلوب نیست اما این چیزی از ارزش واقعی آن نمی کاهد. اینها و دهها و صد ها واقعیت دیگر در یمن و عراق و دیگر دنباله های معرفتی و مکتبی انقلاب اسلامی در اقصی نقاط استراتژیک منطقه و جهان مواردی است که نادیده انگاردن آنها در دستور کار جریان مرموز مذکور قرار دارد.

واقع گرایی هموار کننده مسیر آرمانگرایی است. واقع گرایی تشخیص مسیر درست آرمانگرایی است و آرمانگرایی به همراه واقع بینی یعنی اقدام انقلابی – و نه محافظه کاری -در مواجهه با واقیعت های موجود. در حقیقت در نظر گرفتن مولفه عقلانیت در کنار احساسات که حرکت های آرمانگرایانه بیشتر به همراهی با آن متهم می شده اند در دهه چهارم انقلاب مسیر آرمانگرایی را دقیق تر و مستحکم تر طراحی نموده و در جهت حرکت رو به جلو رهنمون خواهد بود.