به گزارش پارس به نقل از نسیم، آخرین دور از مذاکرات هسته ای ایران و گروه کشورهای 1+5 برای حصول توافق نهایی در مذاکرات هسته ای آغاز شده و امید آن میرود که تا اواخر هفته که همان موعد دهم تیرماه است توافق نهایی هسته ای در دو متن اصلی و متون ضمائم آماده شده و روند اجرایی آن نیز بلافاصله پس از آن آغاز شود.
این اتفاق یعنی توافق هسته ای بین ایران و کشورهای غربی اگر روزی به نتیجه برسد، شاید بتواند یکی از مسائل بین المللی که سالهاست محل درگیری جدی بوده را از میان بردارد اما آنچه که از ماهیت غرب بویژه ایالات متحده و از سخنان و رفتار آنها بر می آید نه تنها تداعی‌گر دوران جدیدی از آرامش جهانی نیست بلکه با حجم توطئه ها و اقدامات آنها به نظر می‌رسد  فصل تازه‌ای از رویارویی با ایران در راه است.
محمدحسن قدیری ابیانه سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در استرالیا، مکزیک، گواتمالا و ویلز از جمله کارشناسانی است که به نظام بین الملل و مدل رفتاری آنها آشنایی متقنی دارد و به خوبی میتواند این مدل رفتاری را تجزیه و تحلیل کند.
آنچه در ادامه از نظر خواهد گذشت مشروح گفتگوی تفصیلی خبرنگاران «نسیم» با این کارشناس مسائل بین المللی است:
*«نسیم»: مشکل اصلی و ریشه‌ای ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ از کجا شروع شده و نهایتا طرفین مایلند آن را به چه سمت و سویی ببرند؟
قدیری ابیانه: آمریکا دو مشکل اساسی با ایران دارد، اول اینکه ایران یک کشور بسیار مهم و استراتژیک است، وسعت آن از مجموع وسعت کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا بیشتر بوده و دارای منابع غنی نفت و گاز است به نحوی که مجموع این دو منبع در ایران بیش از مجموع دو منبع در هر کشور دیگری است. ایران سالهای سال در دست آمریکا بود و عملا آمریکا آن را اداره می‌کرد و در حقیقت شاه ایران کشور را اداره نمی‌کرد و هیچ کاره بود و این سفارتخانه‌های آمریکا و انگلستان بودند (البته در گذشته بیشتر انگلستان و بعد بیشتر آمریکا) که همه مقدرات ایران را در جهت منافع خودشان رقم میزدند.
آنها حتی سلاح‌هایی که به ایران می‌دانند برای دفاع از کشور نبود، بلکه برای دفاع از منافع آمریکا بود و ایرانی‌ها باید پیشمرگ سربازان آمریکایی می‌شدند.
** آمریکا ایران را رهبر تمدن بزرگ اسلامی می داند و به همین دلیل از آن می ترسد
این کشور با انقلاب اسلامی از دست آمریکا خارج شد و این مسئله مهم اتفاق افتاد که ایران از حلقوم آمریکایی‌ها بیرون کشیده شد، ایرانی که در واقع یک کشور اسلامی قدرتمندِ بزرگِ ثروتمندِ مستقل بود. پس این اولین ناراحتی آنها از ایران است. ناراحتی دوم آنها در این است که جهان اسلام اگر روزی متحد شود، به یک ابرقدرت بی بدیل تبدیل می‌شود، به یک قطب بزرگ قدرت جهانی! البته این چیزی نیست که آنها تازه کشف کرده باشند این را از قدیم الایام می‌دانستند و لذا سیاست اختلاف بیانداز و حکومت کن را در پیش گرفتند و حتی در اقدام بعدی تشکیل اسرائیل در این منطقه با غصب فلسطین هم با هدف تضعیف جهان اسلام انجام شد، چرا؟ چون اگر جهان اسلام متحد شود به قدرت بزرگی تبدیل می‌شود که اولاً اجازه نمی‌دهد استثمارش کنند چون که بخشی از قدرت غرب ناشی از استثمار و غارت منابع کشورهای اسلامی است پس اگر جهان اسلامی متحد شوند اول امکان استثمار این کشورها از بین می‌رود و ثانیاً این کشورها می‌توانند به یک قطب بزرگ قدرت تبدیل شوند، رشد کنند و دیگر آمریکا حرف اول را در دنیا نزد. لذا آنها به ایران نه تنها به عنوان یک کشور مستقل، بزرگ و قدرتمند ضد آمریکایی نگاه می‌کنند بلکه ایران را به عنوان رهبر آن تمدن بزرگ اسلامی که رو به شکل‌گیری است به حساب می آورند.

آنها می دانند ایران به دلیل برخورداری از موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپولیتیک، ژئواکونومیک، و قدرت سیاسی و اقتصادی به طور طبیعی رهبری جهان اسلام را بر عهده دارد و لذا برای ادامه سیاست‌های گذشته‌شان در راستای جلوگیری از وحدت اسلام و قدرت‌گیری اسلام در جهان و برای فراهم آوردن زمینه استثمار کشورها با ایران که رهبری آنها را بر عهده دارد مخالفت می‌کنند. پس دشمنی آمریکا با ایران دو جنبه دارد یکی به خاطر موقعیت استراتژیک ایران است و دیگری  به دلیل موقعیت رهبری جهان اسلام که آن هم به اذعان استراتژیست‌های دوست و دشمن، رهبر این تمدن ایران است.
*«نسیم»: به نظر می رسد دلیل اولی که آوردید بیشتر سخت افزاری است، ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک بودن ایران، قبل از انقلاب هم وجود داشته، چه شده یا رفتار ایران چه بوده که بعد از تغییر رژیم، این دشمنی اتفاق افتاده و هنوز هم ادامه دارد؟
قدیری ابیانه: ژئوپولیتیک بودن سخت افزاری نیست، نرم افزاری است فرقش این است که قبلاً یک حکومت دست نشانده بود که موظف بود با اسلام مقابله بکند بنابراین در مقابل جهان اسلام قرار داشت، اما با پیروزی انقلاب اسلامی حکومت ایران به جرگه ملت‌هایی پیوست که خواستار حاکمیت اسلام هستند و شاید تنها حکومتی در جهان است که مبتنی بر قانون الهی اداره می‌شود. البته هستند کشورهای دیگر که مسلمان باشند و در قانون اساسی‌شان تاکیداتی هم شده باشد، اما به این صورت که در کشور ایران هست که در رأس حکومت باید یک فقیه اسلام شناس باشد، کشور وجود ندارد.
با پیروزی انقلاب اسلامی آن روند تجزیه و تفرقه در جهان اسلام تبدیل به روند بیداری اسلامی و حرکت در مسیر وحدت اسلامی شد. اتفاقا در اسناد لانه جاسوسی سندی بود که وزیر خارجه وقت آمریکا زمان کارتر این گزارش را به صورت سری برای اطلاع و تحلیل اوضاع به سفارت خانه هایشان فرستاده بود، وزیر خارجه آمریکا دراین سند سری می‌گوید که حتی چین و شوروی هم حکومت شاه را به حکومت اسلامی ترجیح می‌دهند چون ملت‌های مسلمانی هستند که تحت سلطه این دو حکومت هستند و نگرانند که اگر حکومت اسلامی در ایران برقرار شود ممکن است  به ملت‌های مسلمان این کشورها نیز سرایت کند و اوضاع از کنترلشان خارج شود کما اینکه ما دیدیم مثلاً در اتحاد جماهیر شوروی چند کشور مسلمان از اینها جدا شدند و به استقلال رسیدند. یعنی این نگرانی را داشتند، خب این نگرانی را به صورت جدی تر آمریکا و انگلیس و همپیمانانشان دارشته و دارند که بر بخش بزرگ جهان اسلام عملاً مسلط بودند و امروز نیز وضع به نسبت همچون گذشته است.. مثل مبارک در مصر، شما تصور کنید اگر تحولات این کشور به سمتی میرفت که مردم امورات را به دست می گرفتند، چه اتفاقی می افتاد.
مراکز مطالعاتی آمریکا طی بررسی‌های گوناگون گفتند اگر در هر کشور اسلامی انتخابات آزاد برگزار کنند مسلمانان ضد آمریکایی حاکم می‌شوند و این یک واقعیت است و با پیروزی انقلاب اسلامی روند دین گریزی جریانش محبوس شد به سمت دین گرایی حرکت کرد. حتی ما شاهد یک دین گرایی پس از بروز انقلاب اسلامی در رابطه با ادیان دیگر هم بودیم .
** مشکلی به نام هسته ای بین ایران و غرب وجود ندارد
*«نسیم»: پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران امروز به محل اصلی مناقشه ایران و غرب و یا مصداق صحیحش ایران و آمریکا تبدیل شده، اگر این پرونده هسته‌ای حل شود مشکل ایران و آمریکا حل می‌شود؟ این پرونده در این روندی که شما بیان کردید چه جایگاهی دارد، حل شدن یا عدم حل شدنش، اصلاً وجودش یا نبودش چه اثری در این روند دارد؟
قدیری ابیانه: من معتقدم که مشکلی به نام پرونده هسته‌ای بین ما و غرب وجود ندارد، یعنی از این جهت که اصلاً آمریکا نگران این نیست که ما بخواهیم به سمت سلاح هسته‌ای برویم، آنها می‌دانند ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم. در سال 2007 یعنی 8 سال پیش تندروها بر کاخ سفید حاکم بودند. آقای بوش رئیس جمهور بود، آقای دیک چنی معاون رئیس جمهور و آقای رامسفلد وزیر جنگ، اینها به دنبال این بودند که جنگی را با کشور ما آغاز کنند و دلشان خیلی می‌خواست که این کار را انجام بدهند اما عقلایی هم در ارتش هم در نظام آمریکایی بودند که بر اساس تحلیل استراتژیک واقع بینانه به این نتیجه رسیدند که می‌توانند جنگی را با ایران آغاز کنند اما نمی‌توانند پایان بدهند و آمریکا در این جنگ نمی‌تواند پیروز شود.
تجربیات افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین جلوی چشمشان بود. آنها دیده بودند که چه بلایی بر سر اسرائیل آمد. ارتش اسرائیل طبق معیارهای ارزیابی ارتش بسیار قوی ای است که در جنگ 6 روزه 4 ارتش عربی را توانسته بود شکست دهد، در حالی که آن روز سلاح‌های امروز را نداشت و ارتش‌های آن زمان اعراب سلاح‌هایی را داشتند که الآن حزب الله و حماس ندارند در آنجا در آن جنگ شش روزه اینها بر اعراب پیروز می‌شوند و بخش‌هایی از کشورهایشان را اشغال می‌کنند اما با وجود اینکه الآن سلاحشان بیشتر است و قساوت بیشتری به خرج می‌دهند و حزب الله هم سلاح آن زمان کشورهای عربی را ندارد اما از حزب الله شکست می‌خورند.
افغانستان یکی از فقیرترین کشورهاست که مورد تهاجم ابرقدرت شوروی قرار می‌گیرد و در نهایت شوروی مضمحل می‌شود، بعد ناتو که وارد می‌شود ناتو هم در افغانستان دچار مشکل شده و شکست می خورد. در عراق هم در مقابل ملت شکست می‌خورند. اسرائیل هم در مقابل حزب الله و حماس شکست می‌خورد و امروز ما شاهد این هستیم که عربستان علیرغم همه جنایت‌ها نمی‌تواند بر یمن مسلط شود و مردم دارند از خودشان مقاومت نشان می‌دهند.
** با بازدید از مراکز ما، به دنبال شناسایی توانایی و امکانات ما در جنگ احتمالی آینده هستند
به هر حال در آن زمان کنگره گزارشی را از سازمان‌های اطلاعاتی امنیتی آمریکا می‌خواهد، سازمان‌های اطلاعاتی امنیتی آمریکا خیلی نگران تندروی تندروها و وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران بودند لذا از این فرصت استفاده می‌کنند و گزارشی را ارائه می‌دهند که در آن 16 سازمان اطلاعاتی امنیتی از جمله سازمان سیا، پنتاگون، اف بی آی و دیگران این گزارش را امضاء می‌کنند و در آن گزارش می‌گویند که ایران به هیچ وجه به دنبال سلاح هسته‌ای نیست و هیچ برنامه‌ای برای توسعه‌ آن ندارد و اگر امروز یعنی سال 2007 ایران تصمیم بگیرد که به سمت بمب هسته‌ای برود تا سال 2015 یعنی تا همین امسال نمی‌تواند، اما در همان زمان ما می‌بینیم که مرتب کاخ سفید و اسرائیل موضع می‌گرفتند و می‌گفتند ایران در آستانه برخورداری از سلاح هسته‌ای است.
برهمین اساس اگر آمریکا باید اطلاعاتی داشته باشد باید از همین 16 سازمان اطلاعاتی گرفته باشد ولی اینها دارند می‌گویند ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست، پس چرا آمریکا همان زمان هم تهدید می کند؟
به راحتی می توان نتیجه گرفت که مسئله هسته‌ای بهانه است، من معتقدم اگر ما تمام خواسته‌های آنها را در هسته‌ای بپذیریم و یک پیچ و مهره هسته‌ای هم نداشته باشیم آنها دست از دشمنی با ما بر نمی‌دارند. کما اینکه در زمان جنگ مگر آنها همه گونه از صدام حمایت نکردند اما آنها حمله را شروع کردند لذا مسئله اصلی مسئله، هسته‌ای نیست و الآن هم می‌بینید در پروتکل الحاقی دنبال این هستند که مثلاً به بهانه هسته‌ای مراکز نظامی ما را بازدید کنند دنبال این نیستند که ببینند ما در مراکز نظامی‌مان آیا بمب هسته‌ای می‌سازیم یا نه می‌خواهند امکانات ما را ببیند برای اینکه در یک جنگ احتمالی در آینده اگر احساس نیاز کردند به جنگ بتوانند از این اطلاعات بر علیه ما استفاده کنند لذا مشکلات ما با آمریکا هسته‌ای فقط نیست آنها حتی با سدسازی ما هم مخالف هستند آنها حتی با سلامت ملت ما هم مخالف هستند با هرگونه پیشرفتی در هر زمینه‌ای مخالف هستند مثلاً همین صفحات سوخت 20 درصد که برای رآکتور هسته‌ای تهران که برای تولید رادیوداروها بود. رادیو داروها داروهایی هستند که دارای عمر کوتاه هستند که بیشتر از 72 ساعت نیست اما اگر این رادیو داروها در بدن تزریق شوند مشکلات بدن مثل یک عکس رنگی مشخص می‌شود و در تشخیص بیماری و در نتیجه درمان بیماری بسیار مؤثر است اینها چون دیدند یک میلیون ایرانی به این داروها نیاز دارند خواستند سلامت یک میلیون ایرانی را گروگان بگیرند برای وادار کردن ایران به تسلیم در برابر غرب. لذا من معتقدم حتی اگر ما از همه حق هسته‌ای‌مان بگذریم چیزی از دشمنی آنها بر علیه ما کم نمی‌شود چون مسئله چیز دیگری است.
*** استراتژی آمریکا تجزیه است
*«نسیم»: به نظر شما آیا اگر که توافقی حاصل شود تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران برداشته می‌شود؟ اگر بر فرض پرونده هسته‌ای وجود نداشته باشد و مثلا کل برنامه هسته‌ای را بگذاریم توی کشتی و به آمریکا بفرستیم آیا بحث تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران برداشته خواهد شد؟
قدیری ابیانه: لیبی تمام تأسیسات هسته‌ای اش را جمع و سوار کشتی کرد و به آمریکا فرستاد و آنجا انبار کرد و پول انباداری‌اش را می‌داد ولی مانع دشمنی و خصومت و جنگ علیه قذافی نشد. این تجربه خوبی است برای ما. آنها به هیچ وجه نگران مسئله هسته‌ای ما نیستند که ما می‌خواهیم به سمت بمب هسته‌ای برویم آنها می‌خواهند که اصلاً ایران مستقلی نباشد من به شما تا اینجا بگویم که حتی اگر جمهوری اسلامی بر فرض مهال سرنگون شود اینها دنبال حاکم کردن یک حکومت دیگری بر ایران نخواهند بود چه سلطنت طلب چه لیبرال چه آمریکایی اینها دنبال تجزیه ایران هستند کما اینکه دنبال تجزیه عراق هم هستند حتی تجزیه عربستان.
مهر 92 نیویورک تایمز نقشه‌ای را منتشر کرد که عربستان باید به 5 کشور تقسیم شود امروز داعش همین حرف را می‌زند داعشی که به اعتراف خود آمریکایی‌ها توسط آمریکا حاکم شده یعنی استراتژی آمریکا این است که کشورهای اسلامی تجزیه شوند به قطعات خیلی کوچک تبدیل شوند و بعد هم ژنرال‌های آمریکایی‌ بر آن حاکم باشند چون قرار نیست که مستقل باشند اما در مسیر تجزیه کشورهای اسلامی به طور موقت یک شعارهای قوم گرایانه می‌دهند مثلاً می‌گویند حکومت کردستان واحد تشکیل شود آنها با حکومت کردستان واحد هم مخالف هستند شعار حکومت کردستان واحد را می‌دهند که کردهای ما را فریب بدهند و علیه استقلال کشورها مسئله ایجاد شود و درگیری شود چه کرد کشته شود چه سایر اعضای آن کشور به نفع اینها است در حالی که اروپایی‌ها با وجود اینکه جنگ اول و دوم جهانی بین آنها بوده و بین آنها دریایی از خون هست بین آنها زبان‌های متفاوت نژادها و مذاهب متفاوت بعضی‌ها کاتولیک هستند بعضی‌ها پروتستان اینها دنبال اتحادند ولی همین ها که می‌گویند حتی آن جنگ‌ها و خونریزی‌های بین هم را باید فراموش کنیم با پارلمان واحد پول واحد و سیاست خارجی واحد و پیشرفته‌ترین را هم دنبال کنیم نوبت جهان اسلام که می‌شود به دنبال تفرقه هستند حالا به بهانه‌های قومیت‌گرایی یا اختلاف مذهبی و خیلی چیزهای دیگر. لذا آنها به دنبال تجزیه ایرانند.
من معتقدم یا ایران جمهوری اسلامی است یا ایرانی باقی نخواهد ماند. شما نگاه کنید امکاناتی که زمان جنگ خرمشهر بود و در خوزستان بود خیلی محدود بود امکاناتی که در کویت متمرکز بود خیلی بیشتر بود اما کویت را یک شبه گرفتند ولی در خوزستان مردم با جان و دل مقاومت کردند و بعد در خرمشهر نوشته بودند جمعیت 36 میلیون یعنی تکه‌ای از ایران است لذا از همه جای ایران بسیج شدند و رفتند و جانشان در راه میهن اسلامی‌مان دادند در راه اسلام دادند چرا چون ایران یکپارچه است اگر ایران تجزیه شده بود و اگر خرمشهر یک شهری مثل کویت بود هر چقدر هم امکانات داشت نمی‌توانستند در مقابل رژیم صدام دوام بیاورد لذا به این نتیجه رسیدند که ایران باید تجزیه شود البته نه فقط ایران تجزیه شود بلکه همه کشورهای اسلامی باید تجزیه شوند اصلاً شعار نیل تا فرات که صهیونیست‌ها می‌دهند و روی پرچم اسرائیل هم دو نوار آبی است که سمبل دو رودخانه نیل تا فرات است 14 کشور را در بر می‌گیرد صهونیست‌ها معتقدند که باید بر 14 کشور مسلط شوند حتی مکه و مدینه هم در این فاصله بین نیل تا فرات قرار بگیرد، چون این سیاست استعمار بوده که کشورهای اسلامی باید تضعیف شوند.
لذا من معتقدم اصلاً مسئله هسته‌ای نیست و همه آن چیزهایی که می‌گویند بهانه است نگران هسته‌ای شدن ایران هم نیستند ولی باید اینطور بگویند ما هسته‌ای را عقب بشینیم آنوقت جاهای دیگر را هم باید عقب بشینیم من به شما عرض کنم اگر ما آنقدر عقب بشینیم در مقابل غرب که حتی دینمان را هم از دست بدهیم یعنی مردم ایران بیایند و یکپارچه اعلام کنند که ما اصلاً مسیحی شدیم و از نوع آمریکایی‌اش هم مسیحی شدیم آیا آمریکا دست از دشمنی بر می‌دارد من می‌گویم باز هم نه. مگر آمریکای لاتین مسلمان هستند؟ مگر آلنده که منتخب مردم بود در شیلی مسلمان بود؟ آن مسیحی از نوع آمریکایی‌اش بود، کودتا کردند آن را انداختند پینوشه جنایتکار را گذاشتند سر کار و از آن حمایت کردند کدام کشور آمریکای لاتین هست که چند بار آمریکا در آنجا کودتا نکرده باشد شما هندو باش گاندی نباش مسیحی باش چاوز یا آلنده نباش مسلمان باش مثل وهابی‌ها باش با شما مشکل ندارند اما مسلمانی باشی که بگویی نفت من برای کشور خودم نمی‌گوییم هم به آمریکا نمی‌فروشیم لازم داریم می‌فروشیم پولش را بدهد آنوقت با شما مسئله خواهد داشت میگیوییم سرنوشتمان را خودمان می‌خواهیم انتخاب کنیم شما نگاه کنید الآن اینها کشورهایی مثل اردن، قطر، بحرین، امارات کشورهای مرتجع سلطنتی عقب افتاده اینها می‌آیند و می گویند مثلاً در سوریه دموکراسی نیست انگار در کشورهای اینها هست بهانه است دشمنی‌شان با سوریه به خاطر اینکه در خط مقدم جبهه ضد اسرائیل ایستاده لذا معتقدم این دشمنی تمامی ندارد.

*«نسیم»: الآن آمریکا رفتارش با بعضی از کشورهای اسلامی ظاهرا خیلی خوب است. شنیده ایم یک مثلی در مالزی و اندونزی و ترکیه دارند که می‌گویند آمریکا مثل گاوی می‌ماند که ما نگذاشتیم شاخش به ما بخورد اما شیرش را داریم می‌نوشیم. عده ای می گویند اینها بدون درگیری با آمریکا توانستند اسلام خودشان را حفظ کنند به صورتی که هم سطح رفاه مردمشان بالا است و کشورهای نسبتاً پیشرفته‌تری نسبت به کشورهای دیگر هستند و اصلاً داعش و... هم ندارند.
قدیری ابیانه:  بعضی‌ها می‌گویند که به جای اینکه با شاخ گاو درگیر شویم برویم از شیرش استفاده کنیم. من گفتم که این گاو نر است! دیگران می‌گویند که پیشرفت کردن مثل مالزی، ترکیه، کره جنوبی و ژاپن اینها به خاطر رابطه با آمریکا پیشرفت نکردند اینها به خاطر کار و تلاششان از یک طرف و قناعت در مصرف از سوی دیگر پیشرفت کردند اگر قرار بود رابطه با آمریکا یا حتی رابطه با اسرائیل مشکلی را حل کند باید برای پاکستان و بنگلادش حل می‌کرد باید برای مصر و مبارک حل می‌کرد که هم با آمریکا و هم با اسرائیل یک رابطه ارباب رعیتی داشتند یعنی هر چی آنها می‌گفتند اینها اطاعت می‌کردند اما در قاهره بیش از یک میلیون نفر در قبرستان زندگی می‌کنند در پایتخت مصر این مشکل است نه نداشتن رابطه با آمریکا نه حتی خصومت با آمریکا که البته خصومت ما با آمریکا ناشی از خصومت آنها با ما است نمی‌شود یک طرف خصومت داشته باشد و طرف دیگر چیزی نگوید ما بعد از انقلاب به آمریکا اجازه دادیم که در ایران سفارت داشته باشد بیشترین دیپلمات‌ها را در ایران داشتند از 22 بهمن 57 تا 13 آبان 58 در ملاقات‌های رسمی حرف‌های قشنگ دیپلماتیک می زدند که می‌خواهیم آینده را بسازیم، می‌خواهیم گذشته را فراموش کنیم، می‌خواهیم مشارکت کنیم، خواستار پیشرفت کشور شما هستیم اما اسناد سری لانه جاسوسی نشان داد که در همین زمان که این حرف‌های دیپلماتیک را می‌زدند اینها به دنبال تجزیه ایران و دنبال نفوذ و جاسوسی بودند. اسکناس‌های جعلی توزیع می‌کردند برای ضربه زدن به اقتصاد ایران و از تروریست‌ها حمایت می‌کردند و کودتا تدارک می‌دیدند، یکی از دلایلی که مصدق سرنگون شد همین بود که به آمریکا اعتماد کرد آمریکا را دوست فرض کرد و این اشتباهش بود ما هم اگر دشمن را نشناسیم سودی از این نمی‌بریم راه پیشرفت سایر کشورها کار و تلاش است الآن ما در این زمینه در ایران مشکل داریم یعنی تعطیلات ما بالاترین تعطیلات در دنیا است علاوه بر آن بین التعطیلین را داریم ساعت مفید کاری در ایران پایین‌ترین است تنبلی اجتماعی ایرانیان بعد از اعراب قرار گرفتند در اسراف ما متأسفانه جزء مسرف ترین ملت‌ها هستیم و اینها مسائل خوبی نیست البته ملت ما هزاران حسن دارد که ملت‌های دیگر ندارند و همین محاسن بوده که انقلاب را نگه داشته که حالا در عرصه‌های انقلاب و جنگ و جاهای دیگر ما این را بروز و ظهورش را دیدیم اما باید بپذیریم در فرهنگ کار و در سبک زندگی چه در بخش تولید و چه در بخش مصرف ما دچار مشکل هستیم و این مسئله را اگر حل کنیم پیشرفت ما صد چندان خواهد شد.
** اگر سبک زندگی ما اصلاح شود، نیازی به مذاکره برای رفع تحریم نخواهیم داشت
*«نسیم»: یعنی اعتقاد دارید که چیزی که در رسانه‌ها و در افکار عمومی جا افتاده که دو فلسفه حیات وجود دارد؛ یکی همه چیز را در رابطه با غرب می بیند که اگر ما با غرب بستیم هستیم و اگر با غرب نبستیم نیستیم در مقابله فلسفه‌ای که می‌گوید که راه حل مشکلات اقتصادی شما در لوزان و ژنو و وین و... نیست و در داخل کشور هست. شما هم قاعدتا طرفدار نگاه دوم باید باشید.
قدیری ابیانه:  بله، ببینید خود آمریکایی‌ها و رؤسای جمهور آمریکای از آبراهام لینکولن تا بقیه همیشه در وصف مردم آمریکا گفتند که آنها مردمی اهل کار و تلاش هستند. البته آنها در صدد استعمار سایر ملت‌ها هم بر آمدند. اما در دنیا هرجا پیشرفت بوده، با کار و تلاش بوده. مثلاً الآن توی ایران از هر 4 نفر یک نفر کار می‌کند در اروپا از هر 4 نفر 2 نفر کار می‌کند در انگلستان از هر 3 نفر 2 نفر کار می‌کند. ساعت مفید کاری در اروپا 6 تا 8 ساعت در روز است در ژاپن 8 ساعت است و در کره جنوبی 9 و نیم ساعت است و در ایران مطابق گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس ارائه کرده در ادارات ما 22 دقیقه است این باعث عقب‌افتادگی ما است. یعنی واقعاً اگر ما سبک زندگی‌مان را اصلاح کنیم پیشرفت‌هایی خواهیم کرد که بیش از گذشته چشمگیر باشد.
مثلاً در عرصه موشکی ما در اوج تحریم‌ها پیشرفت کردیم و به یک قدرت بزرگ موشکی جهان تبدیل شدیم چرا یک عده مثل شهید طهرانی مقدم همت و کار و تلاش کردند، با امید با اعتماد به نفس این دستاوردها حاصل شد. در انرژی هسته‌ای، در اوج تحریم‌ها پیشرفت داشتیم. در هر عرصه‌ای که کار شد پیشرفت شد و هر جایی که کار نشد عقب‌افتاگی ایجاد شد. ما اگر سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی خودمان را اسلامی کنیم اصلاً نیاز به مذاکره برای رفع تحریم‌ها نداریم چون اصلاً تحریم‌ها خود به خود فروپاشیده خواهد شد و من یک نمونه‌ای که به آن اشاره می‌کنم این صفحات سوخت 20 درصد ما قبلاً می‌خریدیم این صفحات سوخت 20 درصد اصلاً کاربرد بمب هسته‌ای ندارد این برای رادیوداروها است داروهایی که عمر کوتاهی دارند و خیلی هم برای سلامت مفید هستند و یک میلیون نفر از آن در ایران استفاده می‌کنند خوب غرب دید ما نیاز داریم به این صفحات سوخت گفت نمی‌فروشم با اینکه می‌دانست و آگاهانه این کار را کرد و سلامت یک میلیون نفر را به گروگان بگیرد می‌گفت نمی‌فروشم می‌خواست ما تسلیم خواسته‌هایش شویم مثل کسی که جای یک نفر را به گروگان بگیرد چاقو می‌گذارد سرش و می‌گوید می برم. وقتی نفروختند ما به جای اینکه تسلیم شویم گفتیم خودمان تلاش می‌کنیم که بسازیم و ساختیم. روزی که ما این صفحات را توانستیم بسازیم آمدند و گفتند که ما حاضریم به شما بفروشیم تضمین هم می‌کنیم که بفروشیم شما دیگر نسازید! خوب راه برداشتن تحریم‌ها این است خودمان همت کنیم و این کار را بکنیم اگر در صفحات سوخت 20 درصد توانستیم، اگر در موشک توانستیم، در هسته‌ای توانستیم، در سلول‌های مادر توانستیم، درنانوتکنولوژی توانستیم در جاهای دیگر هم می‌توانیم منتهی شرطش اصلاح سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی است.

** دولت و ملت در زمینه اقتصاد مقاومتی کم‌کارند
*«نسیم»: این یک تصمیم استراتژیک برای اداره کشور است. به نظر شما دولت توانسته این تصمیم استراتژیک را بگیرد و اصلاح یا تلاشی برای آن بکند؟ چون بعضاً انتقادهایی به دولت از طریق رسانه‌ها مطرح می‌شود که همه تخم مرغ‌های خودش را در سبد توافق گذاشته است. این مسئله را شما چطور ارزیابی می‌کنید؟
قدیری ابیانه:  من معتقدم که دولت وظیفه خودش را درست در این زمینه انجام نداده‌ یعنی در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی کاری که باید صورت بدهد را انجام نداده اما معتقدم مردم هم کارشان را انجام ندادند. ساعت مفید کاری به همه مردم بر می گردد پس آنها هم کارشان را درست انجام ندادند و اصلاً مردم خودشان را مخاطب این پیام نمی‌دانند به غلط. برای اینکه مخاطب پیام اقتصاد مقاومتی و مخاطب اصلاح سبک زندگی همه مردم و همه مسئولین هستند اما ما در سال 92 حدود 30 میلیارد دلار فقط اضافه مصرف سوخت داشتیم و هدر رفت. آن 30 میلیارد دلار رقمی است که اگر مثلاً ما در ساخت پالایشگاه هزینه‌ می‌کردیم برای همیشه ایران از خام فروشی نجات پیدا می‌کرد. ما باید به سمت اصلاح الگوهای مصرف برویم. ببینید مثلاً در فرهنگ اسلامی، امام علی(ع) فرمودند "بهترین تفریح کار است" ولی باور ما در ایران چیست؟ "بهترین کار تفریح است!" با آن باور که بهترین تفریح کار است پیشرفت سریع انجام می‌شود اما این باور که بهترین کار تفریح است از موانع بزرگ پیشرفت است.

*«نسیم»: به موضوع هسته‌ای برگردیم. مذاکرات به هر حال از 2 سال پیش با روند جدید طی می‌شود. به نظر شما اهداف استراتژیک و اهداف اصلی آمریکا از مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده یا خیر؟ اساسا اهداف آمریکا از این مذاکرات و چیزی که می‌خواهد دست آخر  بگیرد چیست؟
*قدیری ابیانه: آمریکا در دنیا تضعیف شده دیگر آن ابرقدرت سابق نیست. وزیر دفاع سابق آمریکا در اولین کنفرانس مطبوعاتی‌اش تأکید کرد که دیگر دنیا دنیایی نیست که هر چه آمریکا بگوید دیگران اطاعت کند. خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا می‌گفت من بیشترین رکورد سفر خارجی را به عنوان وزیر خارجه داشتم. قبلاً کافی بود سفیر آمریکا در یک کشوری تماس بگیرد با سران کشورها و آنها اطاعت کنند ولی الآن دیگر خیلی‌ها اطاعت نمی‌کنند. یعنی ابهت آمریکا ریخته. الآن دولت آمریکا حدو 18 هزار میلیارد دلار بدهی دارد، یعنی بیش از درآمد 36 ساله نفت ایران، سالی هم هزار میلیارد دلار دارد به بدهی‌هایش اضافه می‌شود که حتی در برخی از ایام به تعطیلی دولت هم انجامید. همین امسال چین از نظر حجم اقتصادی و تولید ثروت روی دست آمریکا زد و در برخی از صحنه‌های کشورهای دیگر پیشی گرفتند مثل ثبت اختراعات، تولید سرانه و خیلی چیزهای دیگر. لذا جهان از تک قطبی دارد تبدیل می‌شود به چند قطعی و یکی از آن قطب‌هایش هم انقلاب اسلامی ایران است.
اینها در عرصه‌های مختلف صحنه را به ایران باخته‌اند. بیش از هزار میلیارد دلار یعنی درآمد 35 سال نفت ایران اینها در عراق خرج کردند اما وقتی مقامات آمریکایی می‌خواهند به عراق بروند باید در تانک حرکت کنند در حالیکه نفوذ ایران آنقدر آنجا زیاد است که حتی سرلشکر سلیمانی در صحنه جنگ هم کلاهخود ... نمی‌پوشد و برایش آواز می‌سرایند. نفوذی که الآن ایران در بین ملت‌ها دارد بی نظیر است چه در عراق، چه در یمن، چه در لبنان. به قول وزیر خارجه عربستان که به آمریکایی‌ها گفته‌بود که شما آمدید عراق را در سینی طلا تحویل ایرانی‌ها بدهید. ما نفوذمان رو به گسترش است و آمریکا رو به ضعف است. اینها حتی از طریق تحریم هم نتوانستند ایران را سرکوب کنند. به قول اوباما سخت‌ترین تحریم طول تاریخ علیه ایران وضع شد. آنها فکر می‌کردند که ایران قحطی می‌شود با این تصور تحریم کردند ولی وقتی خبرنگارهایشان یا عواملشان می‌آیند و در پوشش‌های مختلف گزارش تهیه می کنند می‌گویند ما قحطی ندیدیم! ما خودمان بخواهیم جلوی واردات کالا را بگیریم زورمان نمی‌رسد اینها می‌خواهند ما را تحریم کنند؟

همانها که غربی‌ها را به تشدید تحریم‌ها تشویق می‌کردند امروز بقیه را به مانع تراشی متهم می‌کنند!
اگر تحریم برای ما مشکل ایجاد کرده، مشکل عمده‌اش به خاطر همین نحوه کار کردن ما است. اگر درست کار می‌کردیم اصلاً آنها وارد تحریم نمی‌شدند یعنی بی اثر می‌دانستند حالا که نتوانستند از طریق جنگ و تحریم به خواسته‌هایشان برسند و خودشان هم دچار مشکل شدند می‌خواهند اگر بشود از راه دیگری برسند یکی‌اش مذاکره‌ است. الآن در مذاکرات چیزهایی که تحمیل کردند و متأسفانه هیأت ایرانی هم پذیرفته، بحث پروتکل الحاقی و حتی فراتر از پروتوکل الحاقی است یعنی بتوانند تمامی "سوراخ سنبه‌" های ایران را بررسی کنند. آنها فقط کافی است که بگویند مشکوکیم. یعنی هر جا را که بخواهند بگردند می‌گویند می‌خواهیم بگردیم چون مشکوکیم و اگر نپذیریم می‌گویند ایران عمل نکرد، پس تحریم‌ها را برگردانید. اگر بپذیریم بیایند تمام اطلاعات کشور را بگیرند، علیه خود ما استفاده می کنند. اگر اینها اطلاعات نظامی ما را به دست بیاورند احتمال ورود به جنگ بیشتر است. موشک است، گرا می‌دهند می‌گویند کجا را بزن دقیق می‌آید می‌زند. البته ما هم مقابله می کنیم. خودشان گفته بودند که اگر آمریکا وارد جنگ با ایران شود روز اول تمام ناوگانش در منطقه منهدم و غرق می‌شود و 20 هزار نفر هم کشته خواهند شد. جنگ با ایران از آن تو بمیری‌ها نیست، خودشان هم می‌دانند اگر در عراق توانستند جلو بروند برای این بود که بین ملت و دولت دشمنی و تضاد وجود داشت، اگر نبود این دشمنی حریف صدام هم نمی‌شدند. در افغانستان هم همینطور، بین ملت و طالبان دشمنی وجود داشت. به خاطر همین است که در تلاش هستند که اتحاد و انسجام ایران را از بین ببرند دارند تلاش می‌کنند که ولایت فقیه را در کشور تضعیف کنند برای اینکه اگر تضعیف کردند زمینه پیروزی‌شان فراهم خواهد شد. به خاطر همین است که حضرت امام فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
اتفاقاً فتنه 88 که خود اینها هم پشتش بودند یکی از آن دلایلی است که اینها را به تحریم ترغیب کرد. احساس کردند می‌توانند دو دستگی ایجاد کنند. البته بعضی از این آقایان اصلاح طلب هم دور دنیا راه افتاده بودند و ترغیب می‌کردند آمریکا را به اینکه تحریم‌ها را تشدید کنند که وضع مردم بد شود تا از این آب گل آلود ماهی بگیرند و با تبلیغاتشان مقصر تحریم‌ها را خودی‌ها جلوه بدهند و بعد مثلاً در انتخابات میوه‌اش را بچینند. همان کسانی که  غربی‌ها را به تشدید تحریم‌ها تشویق می‌کردند همین‌ها امروز آمدند می‌گویند یک عده مانع این هستند که تحریم‌ها برداشته شود! باید به اینها گفت: شما خودتان رفتید تلاش کردید که تحریم‌ها وضع شود، شما مقصر هستید! شما رفتید گفتید تحریم‌ها را تشدید کنند! شما رفتید گفتید اگر وضع معیشتی مردم بدتر شود زمیه برای پیروزی ما در انتخابات بهتر می‌شود.
**فکر می‌کنند با پیروزی جلوه دادن هر توافقی حتی توافق بد موجی ایجاد کنند و مجلس را فتح کنند
طبیعتاً دشمن هر کاری از دستش بر بیاید برای انفکاک بین مردم اجرا می‌کند تا دو قطبی و چند قطبی ایجاد کند و جلوی انسجام ملی ما را بگیرد. به خصوص اگر بتواند ولایت فقیه را تضعیف کند کوتاهی نمی‌کند و سرمایه گذاری‌های کلانی هم می‌کند. گوش کردن به برنامه‌های رادیویی و تلویزیونشان نشان می‌دهد که اینها چه هدفی را دنبال می‌کنند. اما هستند کسانی که سعی می‌کنند از این ماجرای هسته‌ای به نفع خودشان بهره ببرند. بعضی‌ها فکر می‌کنندکه اگر با آمریکا به تعامل برسند اینطور می‌توانند با پیروزی جلوه دادن هر توافقی حتی توافق بد موجی ایجاد کنند و مجلس را فتح کنند و بعد با فتح مجلس آن توطئه‌هایی که در مجلس ششم عقیم ماند را دوباره زنده کنند متأسفانه بخشی از مسئولین که در مناصب حساسی هم هستند آمدند و گفتند که تعامل با آمریکا خیلی مهمتر از اصل توافق بر سر هسته‌ای است این حرف یعنی چه؟ این حرف یعنی اینکه هر توافقی بهتر از عدم توافق است معنی‌اش این است که توافق بد بهتر از عدم توافق است یعنی ما هرچقدر امتیاز بدهیم به آمریکا به با آن به توافق و تعامل برسیم به نفع ما است. بعضی‌ها اصلاً می‌گویند که همه را اصلاً جمع کنیم حتی بدون امتیاز تا آنها اطمینانشان جلب شود! بعضی‌ها اگر نگویم خودفروخته باید بگویم خودباخته هستند. مثلاً می گویند هر توافق بهتر از عدم توافق است! این یک مسئله بسیار خطرناکی است که در مذاکرات این را نشان می‌دهد که افکار عمومی ایران می‌گوید هر توافقی بهتر از عدم توافق است. پس ما می‌توانیم با فشار آوردن به دولت ایران و هیئت مذاکره کننده امتیاز کمتری بدهیم و امتیاز بیشتری بگیریم چون توافق بد برای آنها بهتر از عدم توافق است.
یا این جشنی که یک عده بر سر اعلامیه لوزان گرفتند  یعنی ما راضی هستیم، پس دیگر جایی برای چانه زدن دولت یا هیئت مذاکره کننده باقی نمی‌گذارند. من خودم وقتی می‌خواهم بروم خرید، به همراهم می‌گویم اگر یک چیزی پسند کردید به رویتان نیاورید، در گوش من بگویید چون اگر فروشنده بفهمد که شما این را پسندیدید دیگر به هیچ وجه قیمتش را پایین نمی‌آورد. در مذاکرات بین المللی هم همین است، منتهی بعضی‌ها متوجه نیستند و الآن یک عده در صدد هستند هم از توافق وهم از عدم توافق بهره جناحی ببرند من می‌گویم هر دو فکر اشتباه است البته من معتقد هستم در نهایت به نتیجه نمی‌رسد حتی اگر آمریکا تمام حقوق هسته‌ای ما را بپذیرد امضاء بکند و کنگره آمریکا هم تأیید کند و بعد برود شورای امنیت سازمان ملل آن هم تأیید کند باز ما ضمانت اجرایی نداریم برای اینکه آمریکا به این عهدش پایبند باشد چون اگر پایبندی نداشته باشد و تخلف کند که به نظر من حتی در آن صورت تخلف خواهد کرد یک ماجرایی مثل صلح حدیبیه که مشرکین زدند زیرش و تعدادی از مسلمانان را شهید کردند اینها هم پایبند نخواهند بود حالا اگر هم پایبند نباشد چه کسی می‌خواهد آمریکا را مجازات کند؟ آیا شورای امنیت می‌خواهد محکومش کند؟ خیر چون آمریکا حق وتو دارد. آیا می‌خواهند حمله نظامی به آن بکنند خیر اما اگر ما مثلاً کوتاهی بکنیم اینها ممکن است هزار بهانه گیر بیاورند تا کاری بکنند و اگر کاری هم نمی‌کنند به خاطر قدرتی است که ما داریم به هر حال ما باید حواسمان جمع باشد.
نخواهیم میوه جناحی بچینیم باید میوه ملی بچینیم از این ماجرا، میوه ملی‌اش هم این است که اگر توافق به نتیجه نرسید مقصر فقط آمریکا و همپیمانانش است. دولت که تمام تلاشش را کرد، لحن ملایم به کار برد، لبخند زد، زیادی هم لبخند زد اشکال هم ندارد گرچه عرف دیپلماتیک اینقدر لبخند زدن نیست، ولی آنهایی که فکر می‌کردند اگر بشینیم با آمریکا مذاکره کنیم لبخند هم بزنیم مشکلات ما حل می‌شود آنها متوجه می‌شوند که اینطور نیست و انسجام ملی ما بیشتر می‌شود هم در داخل از این جهت بهره می‌بریم و برای ما برد است و هم در سطح بین المللی اما اگر بخواهیم بهره جناحی ببریم و تقصیر به نتیجه نرسیدن مذاکره را بیاندازیم بر گردن جناح‌های داخلی که الآن هم بعضی‌ها دارند تلاش می‌کنند اینطور پیش بروند و اینها دارند توی زمین آمریکا بر علیه ایران بازی می‌کنند. در سطح دنیا باید مشخص شود که این آمریکا است که باعث شده مذاکرات به نتیجه نرسد و اگر ما بتوانیم این را ثابت کنیم آنوقت جبهه دشمن انسجامش را از دست می‌دهد. به نظر من تحریم‌ها می‌تواند فرو بپاشد به شرطی که توافق خوب باشد.
همین پذیرش پروتکل الحاقی خیلی به ضرر ما است. ما مطابق ام پی تی باید تعهدی می‌دادیم، اجازه بازرسی می‌دادیم و ضمانت می‌دادیم که به سمت سلاح هسته‌ای نمی‌رویم که نرفتیم و همه بازرسی‌ها هم تأکید می‌کند که هیچ سند و مدرکی مبنی بر انحراف ایران در هسته‌ای نیست و در مقابل آنها باید به ما کمک می‌کردند که ما انرژی هسته‌ای داشته باشیم و سایر مباحث. آنها کمک که نکردند هیچ، تحریم هم کردند. حالا پروتکل الحاقی صد برابر آن تعهد ایجاد می‌کند و مثل ام پی تی ما بهره‌اش را نخواهیم برد و نمی‌گذارند. در اسناد سری ویکیلیس که منتشر شده آمده که آقای آمانو قبل از اینکه به این سمت انتخاب شود تعهد داد که در مورد ایران مطابق با نظرات آمریکا عمل کند، یعنی اصلاً با این شرط منصوب شد. اینها مسلم است که به نفع ما عمل نمی‌کنند یعنی حق را به حقدار نمی‌دهند. حالا شما ام پی تی را امضاء کردید و بهره‌اش را که نمی‌توانیم ببینیم ولی زیان‌هایش را می‌بینید و پروتکل الحاقی هم ظاهراً منافعی دارد ولی ما از منافعش بهره‌مند نخواهیم شد و فقط دردسرهایش را خواهیم داشت آنها می‌توانند تمام سوراخ سنبه‌های ایران را بگردند، فقط برای اینکه بگردند و مجوز پیدا کنند کافی است که فقط بگویند شما مشکوکید و هیچ دلیلی هم برای مشکوک بودنشان نیاورند. تازه دوستان فراتر از پروتکل الحاقی را پذیرفتند. از اول اشتباه کردند که گفتند ما آماده‌ایم راجع به پذیرش پروتکل بحث کنیم. همان موقع گفتم که اشتباه است. حالا این پروتکل باید طبق قوانین بین المللی به تأیید پارلمان‌ها برسد، پس باید در مجلس شورای اسلامی تصویب شود. حالا اگر اینها امضاء کردند و آمد در مجلس شورای اسلامی ما امضاء نشد آنوقت در دنیا ایران با عنوان مانع به توافع رسیدن مذاکرات و یا عملی شدن معرفی خواهد شد و این کمک می‌کند به انسجام علیه ما، اما اگر آن چیزی که امضاء شود برود در کنگره آمریکا و امضاء نشود و رد کند به ضرر آنها خواهد شد. این در صورتی است که "توافق متعادل" باشد نه آنکه نقد بدهید و نسیه بگیرید!

*«نسیم»: در لوزان نسیه گرفتیم؟
قدیری ابیانه: بله خیلی از وعده‌ها نیسه است، مثلاً تحریم‌ها مشروط شده به اینکه مثلاً آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کند که آن هم تأیید نمی‌کند. اینکه بتوانند هر مرکز نظامی را ببینند و با دانشمندان ما مصاحبه کنند. اصلاً معتقد نیستم که آنها نگران انرژی هسته‌ای ما یا بمب هسته‌ای باشند چون می‌دانند ما دنبالش نیستیم. همینها با اینکه اسرائیل خلع سلاح هسته‌ای شود مخالفت می‌کنند حتی با برگزاری کنفرانس خلع سلاح هسته‌ای در خاورمیانه مخالفند چون شامل اسرائیل هم می‌شود اسرائیل عضو ام پی تی نیست به همین بهانه می‌گویند ما نمی‌توانیم اسرائیل را بازرسی کنیم  چون پروتکل را امضاء نکرده.
لذا من معتقدم اگر یک روزی به هر دلیلی ما مجبور شدیم پروتکل الحاقی را بپذیریم اولاً بگوییم شامل مراکز نظامی ما و دانشمندان ما نشود ثانیاً شرط‌های دیگری بگذاریم ثالثاً موکول کنیم به اینکه اسرائیل به ام پی تی و پروتکل الحاقی بپیوندد و بمب‌های هسته‌ای‌اش هم جمع شود. یعنی ما توپ را پاس بدهیم توی زمین اسرائیل و مجلس ما بگوید پروتوکل الحاقی را می‌پذیریم به شرطی که رژیم صهیونیستی به ام پی تی بپیوندد، پروتکل الحاقی را هم امضاء کند و هیئت آژانس تأیید کند که بمب هسته‌ای ندارد. حداقلش این است که از نظر تبلیغاتی اسرائیل را کمی دچار مشکل می‌کنیم. امیدواریم کار به آنجا نرسد و اگر قرار است مجلس شورای اسلامی پروتکل الحاقی را نپذیرد بهتر است اصلاً هیئت ایرانی نپذیرد.

*«نسیم»: بعضی ها معتقدند جامعه نسبت به توافق شرطی شده. چگونه می توان با جامعه ای که مشکل اقتصادی دارد و خیلی چیزها را در گرو توافق می بیند، این حرفها را زد؟
قدیری ابیانه: ‌ این هم ضعف رسانه‌ها است هم یک عملکرد منفی از طرف دولت و البته یک عملکرد منفی در دوران تبلیغات انتخاباتی توسط نامزدها که برای اینکه آرای بخش کوچکی از کسانی که فکر کردند که اگر مذاکره کنیم مشکلات ما با آمریکا حل خواهد شد، آمدند ادعا کردند که با مذاکره و بده بستان می‌شود مشکلات را حل کرد. اینها را فقط اصلاح طلب‌ها نگفتند، برخی از نامزدهای اصولگرا هم همین حرف را زدند و این شک را پراکندند. من معتقدم که این نرمش قهرمانانه ضرورت پیدا کرد برای اینکه راه باز شود و این مذاکرات انجام شود تا معلوم شود که خیر چنین خبری نیست. برای مردم و جهان باید مشخص شود که اینطور نیست که اگر رابطه با آمریکا برقرار شود، پول‌هایمان برگردد یا تحریم فروش نفت و بانکی حل شود، مشکلات ما حل می شود. مگر ما در 8 سال دولت احمدی نژاد بیشترین درآمد نفتی را نداشتیم چرا مشکلمان حل نشد؟ الآن خیلی‌ها می‌گویند تقصیر آن بود نه اینطور نیست البته نقد به آن وارد است کما اینکه به این دولت هم در مدیریت اقتصادی نقد وارد است.
ما باید برویم به سمت اینکه مشکل درونی‌مان را حل کنیم یعنی ساختار اقتصادی‌مان را اصلاح کنیم، سبک زندگی مان را اصلاح کنیم خوب نیست برای ملت ایران که جزء پرمصرف‌ترین ملت‌ها شناخته شود در حالی که ما ملت مسلمانی هستیم و به قرآن معتقدیم که قرآن می گوید بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید ما هم زیادی می‌خوریم هم زیادی می‌آشامیم و هم اسراف می‌کنیم سهم ایران در مصرف نوشابه رتبه اول جهانی را دارد. در اسراف جزء رده‌های یک دنیاییم و این چیز خوبی نیست. در گاز مثلاً می‌گویند میزان مصرف گاز ما به اندازه 25 کشور اروپایی است، آنها عمده‌اش را در تولید به کار می‌گیرند و ما عمده‌اش را در مصرف و این چیز خوبی نیست و باید یک تجدیدنظر اساسی بکنیم که احتیاج به یک اصلاح ساختار اقتصادی در این زمینه دارد.  ما آن کاری که باید در زمینه اقتصاد مقاومتی انجام بدهیم انجام ندادیم. مثلاً سال 89 ساعت مفید کاری در ادارات شده بود 64 دقیقه و شعار سال بود همت مضاعف کار مضاعف من به یقین می‌گویم اگر این 64 دقیقه در روز شده بود 2 ساعت در روز که هنوز یک سوم متوسط جهانی است دشمن امیدی به تحریم نمی‌بست اما رسید به 22 دقیقه در روز. دشمن امید می‌بندد. ما باید جزء زرنگترین و پرکارترین ملت‌ها باشیم اما بعد از اعراب جزء تنبلترین هستیم و این برای ما خوب نیست.

ما در جامعه‌مان دچار یک توهم نفتی هستیم و این تصور مردم از درآمدهای نفت ده‌ها صدها و گاه هزاران برابر واقعیت است همین امروز صبح من یک جایی سخنرانی داشتم پرسیدم که فکر می‌کنید اوج درآمد نفت ایران به ازاء هر ایرانی ماهی چقدر است یکی از دانشجویان گفت دست کم ماهی 200 میلیارد تومان است بقیه هم بین یک میلیون و دو میلیون و بیست میلیون و پنجاه میلیون در حالی که اوج درآمد نفت ما سال 91 پیش بینی شده بودداشته باشیم که آن هم محقق نشد بالای 61 هزار میلیارد تومان پیش بینی شده که درآمد نفتی باشد. 61 هزار میلیارد تومان یعنی ماهی نفری 67 هزار تومان نه میلیون‌ها تومان. امسال در بودجه سال 94 پیش بینی شده 53 هزار میلیارد تومان درآمد نفتی داشته باشیم که آن هم تحریم هستیم. 53 هزار میلیارد تومان با توجه به جمعیت 79 میلیون نفری یعنی نفری ماهی 56 هزار تومان خوب حالا فرض کنید اصلاً تحریم را برداشتند و در مقابل هم هیچ چیزی از ما نخواستند. کل تحریم‌ها را برداشتند و عذرخواهی هم کردند و گفتند هم نفت می‌توانید بفروشید و هم می‌توانید پولش را بگیرید، تازه می‌شویم مثل قبل از تحریم! مگر قبل از تحریم ما مشکل معیشتی اقتصاد و سایر مشکلات را نداشتیم؟ با ماهی 67  هزار تومان، یا ماهی 56 هزار تومان که نمی‌شود توقعات را برآورده کرد. اما چون مردم ارزیابی صحیحی از ارقام صحیح ندارند، وقتی گفته می‌شود 61 هزار میلیارد تومان فکر می‌کنند خیلی است. درهمین جلسه امروز یکی گفت 200 میلیارد تومان! وقتی گفتم من عدد را می گویم حالا بگویید رقم را بالا می‌برید یا پایین می‌برید و گفتم 61 هزار میلیارد تومان، عدد را بردند بالا در حالی که با یک تقسیم ساده که یک دانش آموز راهنمایی هم می‌تواند انجام دهد معلوم می‌شود که این عدد یعنی مثلا 61 هزار میلیاد تومان با جمعیت 79 میلیون نفری می‌شود نفری ماهی 67 هزار تومان. تازه الآن قیمت نفت مثل سابق نیست یعنی الآن آمریکا نفت شیل دارد و می‌تواند بخش بزرگی از نیازهایش را تأمین می‌کند و آمریکا از وارد کننده اول نفت در جهان شده دوم. اولینش چین است. پس چون آمریکا تقاضایش کم شده قیمت نفت آمده پایین، تحریم را هم بردارد دیگر از 110 دلار خبری نیست، می‌شود 50 یا 60 دلار.

تازه اگر مشکل ما با آمریکا حل شود اولاً قیمت نفت پایین‌تر می‌آید چون اگر در منطقه نفتی احتمال تشنج و درگیری برود قیمت نفت بالا می‌ماند، فرض کنید با این توافق این احتمال حداقل در اذهان کم می‌شود پس قیمت نفت پایین می‌آید بعد ایران به جای یک میلیون بشکه در روز که صادر می‌کند بشود 2 میلیون و 300 هزار بشکه مثل قبل از تحریم، چون که ارز افزایش پیدا کرده پس قیمت باز هم پایین می‌اید. پس اگر ما فکر کنیم رابطه برقرار شود و تحریم ها برداشته شود، مشکل ما حل شود خیر! حالا گیرم 56 هزار تومان پول نفت ما را دادند، اصلا 56 هزار هم نه، صد هزار تومان! این صد هزار تومان پولی که الآن در کشور دارد هزینه می‌شود و پس انداز نیست برای مثلاً کارهای عمرانی برای آموزش و پرورش برای وزارت بهداشت الآن دولت مرتب دارد به بدهی‌هایش اضافه می‌شود این آگاهی‌ها را اگر به کف جامعه بدهیم آنوقت متوجه می‌شوند که چنین خبرهایی نیست! یعنی این آگاهی لازم است و توهم به هیچ کس کمک نمی‌کند در حالی که مردم جنوب ما تصورشان از درآمد نفت بیشتر است چون چاه‌های نفت و کشتی‌های نفتکش را می‌بینند و فکر می‌کنند خیلی هست گاهی هم با آن سوی آب مقایسه می‌کنند مثلاً با کشور امارات در حالی که یک ضرب و تقسیم ساده نشان می‌دهد که یک سال صادرات نفتی یک اماراتی معادل بیش از 80 سال صادرات نفتی ایران در شرایط قبل از تحریم و دو قرن صادرات نفتی ایران در شرایط بعد از تحریم است!
شما تصور می‌کنید چه چیزی باعث می‌شود مشکلات و نیازهای ما برطرف شود؟ قرآن می‌گوید "لیس للانسان الا ما سعی" بهره‌ای برای انسان جز کار و تلاشش نیست. اینها را ما باید جا بیاندازیم اگر توانستند رسانه‌ها این طرز تفکر "بهترین کار تفریح است" که در ذهن مردم ماست را تبدیل کنند به فرمایش امام علی(ع) که "بهترین تفریح کار است" آنوقت من می‌گویم مشکلات کشور ما حل خواهد شد.
 
**اصلاح سبک زندگی ما، محاسبات دشمن را تغییر و روند مذاکرات را متاثر خواهد کرد
*«نسیم»: شما گفتید که توافق لوزان توافق خوبی نیست، الآن داریم به این سمت حرکت می‌کنیم که این را بپذیریم و انجام شود، شما چه پیشنهادی برای تعدیل این اتفاق بد دارید؟ یعنی اینکه با جهان چطور باید حرف بزنیم و با داخل کشور چطور باید صحبت کنیم و دیپلمات‌ها و مسئولین ما چکار باید بکنند که جلوی این اتفاق بد را را بگیرند؟
قدیری ابیانه: ما باید به سمت اقتصاد مقاومتی برویم. بدانیم اینطور نیست که اگر ما مذاکره کنیم و به توافق برسیم و حتی اگر تحریم‌ها هم برداشته شود مشکل ما حل می‌شود! اصلاً تحریم هم اگر نباشد اقتصاد ما باید متکی به کار و تلاش باشد و نباید وابسته به نفت باشد حتی در این یک ماه اگر ساعت مفید کاری بالا برود و مردم جنس خارجی نخرند اثر خودش را روی مذاکرات می‌گذارد حتی در این یک ماه و اگر دشمن احساس کند که این روند یک ماهه نخواهد بود و اگر ما وارد روش دیگری از زندگی شدیم بالاخره دشمن محاسبه می‌کند مثلاً سال گذشته میزان واردات ما خیلی بوده و اینکه میزان واردات ما خیلی بوده یعنی نیاز ما به ارز و این نیاز یعنی گزینه آمریکا بر علیه ما.
*نمایش شجاعت مذاکره کنندگان، جسارت طرف مقابل را کم می‌کند
*«نسیم»: تیم مذاکره کننده چه باید بکند؟
قدیری ابیانه: تیم مذاکره کننده باید از حقوق ایران دفاع کند و نترسد یعنی حالا در دانشگاه تهران یک موقع آقای دکتر ظریف گفتند که آمریکا یک بمب بیاندازد می‌تواند 10 دقیقه‌ای کلیه امکانات نظامی ما را فلج کند در حالی اینطور نیست واقعاً حداقل مراکز پژوهشی آمریکا خودشان اعلام کردند که اگر آمریکا به ایران حمله کند روز اول تمام ناوگانش منهدم می‌شود و 20 هزار نفر کشته می‌شوند این هول و ترس را باید از دل تیم مذاکره کننده‌گان خارج کنیم. احساس می‌کنم هیئت مذاکره کننده ما باید یک مقدار تقویت روحیه شوند و از تهدیدات نترسند در دور قبلی مذاکرات  همزمان با مذاکرات آمریکا گفتند که بمب سنگرشکنی را آزمایش کردند که می‌تواند فوردو را از بین ببرد وزیر دفاعش یا وزیر جنگش هم گفت که آمریکا آمادگی لازم برای عملیات نظامی علیه ایران را دارد اینها کارکرد ایجاد رعب در طرف ایرانی به خصوص هیئت مذاکره کننده را دارد. هیئت ایرانی باید شجاعت و عدم هراس از دشمن را به نمایش بگذارد و اگرنه دشمن روز به روز جسارتش بیشتر خواهد شد.

بازجویی از دانشمندان هسته ای یعنی مقدمه ای برای ترور
*«نسیم»: اگر لوزان امضاء شود چه می‌شود؟
قدیری ابیانه: به نظر من این به ضرر ما است. خیلی به ضرر ما خواهد بود. اینکه درب‌های ایران به روی غربی‌ها باز شود و بتوانند هر سوراخی سنبه‌ای را بگردند این را من خیلی به زیان ایران می‌بینم. ما نباید اجازه بازجوی از داشنمندانمان را بدهیم، اینها اگر بازجویی کنند اولین کاری که می کنند به آنها پیشنهاد رشوه می‌دهند، می‌گویند بیایید برای ما کار کنید که اینقدر پول می‌دهیم. البته ما نمی‌ترسیم، دانشمندان ما گول این حرف‌ها را نمی‌خورند. دشمن اگر ببیند دانشمندان تسلیم نمی‌شوند برنامه ترورشان را می‌چیند کما اینکه برای بعضی از این شهدای هسته ای ما ایمیل می‌آمد از جاهای مختلف که اگر شما بپیوندید چه و چه می‌کنیم، اما آنها نپذیرفتند و ترور شدند. ما نباید دانشمندانمان را در معرض ترور قرار بدهیم.